گروه استانهای دفاعپرسـ «علیاصغر زینلی» آزاده دفاع مقدس؛ در جای خود آرام گرفته و بیاختیار نگاهم به سمت کتابی جلب شد که روی میز قرار داشت و اینگونه بنظر میآمد که آزاده عزیز ما در حال مطالعه آن است، کنجکاو شدم بدانم نامش چیست، با اجازه خودش کتاب را برداشته و عکسی از آن گرفتم.
نام کتاب «گمشده مزار شریف» سرگذشت سرلشکر شهید محمدناصر ناصری بود»، برایم جالب شد که پس از سالها از بازگشت آزادگان هنوز هم دغدغههای اسارت جزئی از علایق آنهاست که آن را در اشتیاق به کتابخوانی هم میتوان دید.
با خود گفتم شاید این یک اتفاق تصادفی باشد مگر میشود کسی از اسارتش در چنگال دشمن بعثی با آن همه آزار و شکنجهها راضی و خشنود بنظر آید.!!!؟؟
غرق چنین افکاری بودم که خیلی زود به جوابم رسیدم، آن هم زمانی که آزاده سرافراز دفاع مقدس در توصیف اسارت و آزادی اینگونه گفت که اسارت برای ما همانند سی روز عبادت و شبزندهداری و روزهداری و آزادی برای ما شبیه رویت هلال ماه شوال و درک عید سعید فطر بود و به زیبایی هرچه تمام اینگونه گفت که «صد شکر که این آمد (آزادی) و صد حیف که آن (اسارت) رفت»
نامش «جواد» و شهرتش «اروجی» است که ساکن شهرک آزادگان محله قاسمآباد مشهدالرضا است، بیش از ۲۱۰۰ روز اسارت را در کارنامه پر افتخار ایثارگری خود به ثبت رسانده و به گفته دوستان آزادهاش کپسول انرژی است و مدام به اطرافیان خود نشاط و انگیزه میبخشد.
از رزمندگان عملیات خیبر است که در همان عملیات به اسارت نیروهای بعثی درآمده و پس از طی مراحلی نهایتا به اردوگاه موصل میرسد.
در بیان خاطراتش وقتی به توصیف روحیات آزادگان پس از تحمل شکنجههای سخت بعثیان پس از پاره شدن عکس صدام میرسد اینگونه میگوید: «شکنجههای آنها که تمام شد پس از مدت کوتاهی که حال همگی ما سر جایش برگشت و رمق گرفتیم دور هم جمع شدیم و شربت خورده و کلی خوشحالی کردیم» گویی شکنجهها را به بازی گرفته و اسباب شادمانی خود میدانستند...!!
او در ادامه بیان خاطراتش افزود: «روزی در آسایشگاه با استفاده از پارچههای قرمز رنگی که داشتیم کلاهی شبیه کلاه افسران بعثی درست کردیم و آن را بر سرگربهای گذاشتیم و حیوان زبان بسته را روانه محل استقرار افسران کردیم.»
این آزاده دفاع مقدس در ادامه با اشاره به دیگر خاطرات طنز دوران اسارت تصریح کرد: از سادگی سربازان بعثی استفاده میکردیم و با استفاده از دمپاییهای کهنه، معجونی بنام مربای دمپایی تهیه کرده و به خورد آنها میدادیم.»
اروجی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به خاطره یکی دیگر از آزادگان گفت: «آن آزاده عزیز پس از بازگشت به وطن، وقتی به دیدار یکی از بزرگان میرود به وی میگوید، اسرای ایرانی بخاطر اینکه به شما ناسزا نگویند زجرهای زیادی کشیدند».
حرفهای زیادی از این آزاده سرافراز شنیدیم که برای ما تازگی داشت که این گزارش مجالی برای بیان آنها نیست...
این گزارش برای با یادآوری این پیام مهم است که «انقلابی بودن خیلی مهم نیست مهم انقلابی ماندن است.»
انتهای پیام/