به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، رژیم صهیونیستی از جایی که هیچکدام از مولفههای ایجاد یک کشور را ندارد و با خشونت و سلطهگری سرزمین فلسطین را اشغال کرده، از همان بدو اعلام موجودیت، دچار شکافهای متعددی در مؤلفه مردم بود. برای جبران این شکاف فراخوانهای متعددی برای جمعآوری یهودیان از سراسر جهان با وعدههای بسیار توسط سران صهیونیستی صورت گرفت تا بهظاهر این شکاف ترمیم شود، اما همین پذیرش مهاجر از کشورهای مختلف، اکنون به مشکلی جدی در جامعه موزائیکی اسرائیل تبدیل شده است.
در این مطلب، به بررسی مهاجران سیاهپوست (فلاشهها) که به طور عمده از کشورهای آفریقایی اریتره، اتیوپی و سودان به اسرائیل مهاجرت کردند میپردازیم. آنها اکنون نزدیک به ۱۵۰ هزار نفر یعنی ۱.۷ درصد از کل جمعیت اسرائیل را تشکیل میدهند.
فلاشهها از کجا آمدهاند؟
در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ قرن بیستم، جمعیت گستردهای از کشورهای آفریقایی و عمدتا از اتیوپی در دو موج و مرحله موسوم به موسی و سلیمان، راهی سرزمینهای اشغالی شدند. آنها خود را منتسب به یهودیان باستان دانسته و نام بتا اسرائیل (اسرائیل نشین) را برای خود انتخاب کردند.
با این وجود جامعه یهودی و خاخامهای اسرائیل آنها را در ابتدای امر به عنوان یهودی نپذیرفتند. آنها معتقد بودند این افراد معتقد به ادیان دیگری همچون مسیحیت یا اسلام هستند که به دلیل ضعف اقتصادی و اجتماعی به اسرائیل مهاجرت کردند تا در اینجا به نیازهای خود پاسخ دهند؛ بنابراین نام فلاشه یا فلاشا (مهاجر تبعیدی) را برای آنها انتخاب کردند. در سال ۱۹۷۳ در پی تلاش مهاجران و خاخامهای سفاردی (یهودیان آفریقایی و مشرق زمین (غیر غربی)) سر انجام دستگاه مذهبی اسرائیل، یهودیت فلاشهها را تصدیق کرد؛ البته در این سال، این حکم توسط دولت رد شد و فلاشهها همچنان به صورت غیرقانونی در سرزمینهای اشغالی زندگی میکردند.
در آوریل ۱۹۷۵ دولت «اسحاق رابین» به طور رسمی فلاشهها را به عنوان یهودی به منظور قانون بازگشت (قانونی که به همه یهودیان جهان حق مهاجرت به سرزمینهای اشغالی را میداد)، پذیرفت. پس از دولت رابین، «مناخیم بگین» احکام روشنی را از «اوادیا یوسف» خاخام رئیس سفاردی مبنی بر اینکه فلاشهها از نوادگان ۱۰ قبیله گمشدهاند، دریافت کرد و به این ترتیب مساله یهودیت آنها به طور موکد مورد تصدیق قانونی قرار گرفت. با این حال، باز هم بخش زیادی از جامعه اسرائیل آنها را به عنوان یهودی قبول نکردند و پیشنهاد تغییر آیین و یهودیشدن را برای آنها مطرح کردند که این خود جرقه اولیه تبعیضهای متعددی علیه این دسته از مهاجران شد.
تبعیض علیه فلاشهها
در دهه ۸۰ فشارها به فلاشهها برای تغییر آیین و الزام به قوانین خاص تعریف شده توسط خاخامهای اسرائیلی بیشتر شد تا جایی که آنها دوگانه اخراج از اسرائیل و یا راضی شدن به تغییر را مطرح کردند. این امر سببشد مساله ازدواج با این دسته ممنوع و با آنها به عنوان انسانهایی ناپاک برخورد شود. در این تبعیضها، یهودیان اتیوپیایی دست به اعتصاب و اعتراض زدند و این واکنشها نزدیک به یک ماه ادامه داشت؛ آنها خواستار به رسمیت شناخته شدن بدون تغییر و یا ترک آیین و قرائت خود از یهودیت بودند، اما پذیرش این خواسته به معنای نقض قانون مربوط به دولت اسرائیل بود که بیان میکرد: «اسرائیل یک سرزمین برای «قوم یهود» بر اساس حق طبیعی، فرهنگی، دینی و تاریخی معرفی میشود.»
تأکید بر قوم یهود بهجای آیین یهود، نژادپرستانه بودن این قانون را کاملاً عیان میکند. ضمن آنکه طبیعی، مذهبی و تاریخی دانستن سرزمین فلسطین برای قوم یهود کاملاً امری ضد حقوقی و ضد انسانی حتی بر اساس همه قطعنامههای سازمان ملل، شورای امنیت و یونسکو است. در این بند تأکید شده حق تعیین سرنوشت «اسرائیل» فقط منحصر به قوم یهود است؛ این ادعا به معنای نادیده گرفتن و کنار گذاشتن اعراب یهودی، دروزیها و حتی یهودیان فلاشا و آفریقایی است که بیشتر صهیونیستها آنان را از قوم یهود نمیدانند.
موارد بیان شده که بهعنوان پایههای اصلی تبعیض هم میتوان از آنها یادکرد در آن زمان و حتی در دوره کنونی مجموعهای از رفتارها را علیه فلاشهها صورت داده است. برای مثال در ۲۴ ژانویه ۱۹۹۶ روزنامه معاریو فاش کرد وزارت بهداشت اسرائیل دستور به دفع خون گرفته شده از فلاشهها را به بهانه داشتن بیماری صادر کرده است. همچنین در سال ۲۰۱۲ در یک برنامه تلویزیونی اعلام شد به زنان اتیوپیایی قرصهای ضدبارداری بدون توضیح در رابطه با عوارض آن داده شده است.
البته باید اشاره کرد که فلاشهها دررابطه با تکتک این موارد اعتراضهای خود را نشان دادند و تظاهرات گستردهای در سرزمینهای اشغالی ترتیب دادند. برای نمونه میتوان به دو اعتراض گسترده در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۹ اشاره کرد که به درگیری هم منجر کرد. سال ۲۰۱۵ انتشار ویدئوی ضربوشتم یک جوان نظامی سیاهپوست توسط دو مأمور سفیدپوست پلیس، بیش از دو هزار تن از سیاهپوستان آفریقاییتبار در بیتالمقدس و تلآویو را به خیابانها کشاند؛ همچنین در سال ۲۰۱۹ اعتراضهای یهودیان فلاشا با کشتهشدن یک جوان ۱۸ساله شروع شد. به باور فلاشا و خانواده مقتول، فرزندشان به دلیل آنکه تنها یهودی اتیوپیایی و سیاهپوست بوده به دنبال یک جدال کوچک از ناحیه سینه هدف گلوله قرار گرفته و به قتل رسیده است.
به همه موارد بیان شده، ضعف اقتصادی و نگاه طبقاتی در جامعه اسرائیل را هم باید افزود. مهاجران آفریقایی بنا به علل مختلفی مانند ندانستن زبان و داشتن زندگی ساده گذشته، مدت زیادی پس از مهاجرت به اراضی اشغالی، دچار یک سردرگمی بودند. آنها غالباً بهعنوان کارگر و یا سرباز با دستمزد پایین در جامعه اسرائیل شناخته میشدند و همین باعث شد سطح درآمد آنها بسیار پایین باشد.
طبق جدیدترین آمارهای وزارت رفاه و خدمات اجتماعی رژیم صهیونیستی، نزدیک به ۷۵ درصد از خانوادههای اتیوپیایی زیر خط فقر زندگی میکنند. دو سوم از آنها _ و در برخی از شهرها نزدیک به ۹۰ درصدشان _ به کمکهای دولتی و اعانات برای گذران زندگی خود نیاز دارند.
نرخ بیکاری در میان آنها نزدیک به ۷۰ درصد است و فقط ۲۱ درصد از نوجوانان اتیوپیایی یا آفریقایی شرایط حضور در دانشگاهها را پیدا میکنند. با مقایسه فلاشهها با مهاجران اروپایی و حتی روسی، این تبعیضها معنای بیشتری مییابد. در جامعه کنونی بیشترین درآمد برای مهاجران غربی است و از آن سو، روسها نیز در سطحی میانه هستند و همچنین آنها توانستند اصالت خود را هم در جامعه چندپاره اسرائیل تا حدی حفظ کنند، اما فلاشههای اسرائیل همچنان دچار آسیبهای ناشی از این شکافها هستند. برای فهم عمق این تبعیض باید به سخن «میری رگیف» صهیونیست درباره پناهجویان سیاهپوست توجه کرد که میگوید: «آفریقاییها همچون سرطان در بدن ما هستند».
موضعگیری سیاسی فلاشهها
فلاشهها با رؤیای یافتن زندگی بهتر پا به سرزمین غصب شده از فلسطینیها گذاشتند و از همان زمان ورود با مشکلاتی که به آن اشاره شد روبهرو شدند. از نظر کنش اجتماعی و سیاسی، فلاشهها همواره تلاش کردند تا قدری از این نگاه تبعیضآمیز کم کنند لذا معمولاً حامی احزابی میشدند که در رویکرد و وعدههای خود تبعیض را کنار بگذارد و برای آنها رفاه بیشتری فراهم کند.
یکی از این احزاب، حزب «شاس» است که در سال ۱۹۸۴ تأسیس شد و هدف خود را برقراری حقوق برابر با اشکنازیها و پیگیری منافع طبقات پایینتر اجتماعی بیان کرد. این حزب در واقع نماینده یهودیان سفاردی است. این حزب در راستای اهدافی که تعیینکرده بود، تلاش کرد حداقل امکانات آموزشی و معیشتی را برای فلاشهها فراهم کند و در راستای آموزش آنها قدمهای مؤثری بردارد. البته باید اشاره کرد که این اقدامات بسیار سطحی و از سویی تدریجی بوده و هنوز در سطح کلان رهبران صهیونیست و اقوام دیگر یهودی، یهودیان فلاشه بهعنوان شهروند درجه یک محسوب نمیشوند.
جمعبندی
توجه به گزارش مؤسسه دموکراسی اسرائیل (idi) عمق این شکاف را بیشتر آشکار میکند. این مؤسسه در گزارش خود پس از پرداختن به انواع تبعیضهای ایجاد شده علیه فلاشهها در بخشهای فرهنگی، اقتصادی، بهداشتی، مذهبی و سیاسی، نتیجهگیری کرده: «ما باید با این واقعیت کنار بیاییم که بهندرت یک اعتراض، هر چقدر هم گسترده باشد، میتواند نژادپرستی و تبعیض را کاملاً ریشهکن کند. با وجود ابراز همدردی درستی که از رسانهها و سیاستمداران طیفهای مختلف شنیدهایم، هیچیک از آنها هرگز تلاش واقعی برای کمک به یافتن راهحل اساسی برای حل این موضوع نگرانکننده (تبعیض علیه فلاشهها) انجام نداده است.
وضعیت تنها در صورتی بهبود خواهد یافت که خود جامعه اسرائیلی اتیوپی بتواند رهبری قدرتمندی ایجاد کند که بتواند با نهادهای مربوطه و عموم مردم مذاکره کرده و فرایندهایی را در جامعه برای تقویت همبستگی بین نسلها ایجاد کند. البته باید دانست که یک پروژه ملی بلندمدت است که میتواند تغییری اساسی در وضعیت جامعه اتیوپیایی در اسرائیل ایجاد کند.»
با مطالعه چنین گزارشهایی که تعداد بسیار از آنها در رسانههای اسرائیلی وجود دارد میتوان به این نتیجه رسید که شکافهای بسیاری در جامعه اسرائیل وجود دارد. شکافهایی که در برهههای مختلف بروز کرده و حتی سبب مختلشدن ساختارهای اسرائیلی میشود. این شکافها در سالهای اخیر بهقدری مطرح شدهاند که سناریوی فروپاشی درونی این رژیم اشغالگر در آیندهای نزدیک را تقویت کردهاند.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ ۱۳۴