به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، در بسیاری از نظریههای انقلاب فرض بر این است که برای پیروزی و موفقیت انقلابیها باید نیروهای مسلح نابود شوند و یا بر اثر عوامل داخلی یا خارجی کارایی خود را از دست بدهند درباره انقلاب اسلامی ایران پرسشهایی که مطرح میشود این است که:
۱- باتوجه به ماهیت رژیم پهلوی و این واقعیت که قدرتمندترین و مجهزترین ارتشهای خاور میانه را در اختیار داشت چگونه مردم انقلابی به رهبری امام خمینی توانستند نیروهای مسلح شاهنشاهی را از حیث سیاسی، اجتماعی و نظامی خنثی کنند؟
۲- در مورد علل همسویی ارتش و نیروهای نظامی ایران با انقلاب اسلامی پژوهش علمی انجام گرفته در این موضوع به این بازخورد معطوف میگردد. چگونه بخشی از بدنه ارتش به انقلابیون پیوست؟
۳ - در ساختار شکلگیری ارتش به ویژه نیروی هوایی چه اتفاقی رخ داد که پرسنل این نیرو در یک روز خاص که از جمله ایام الله انقلاب نامیده شد خود را مطیع فرماندهای قرار دادند که این شخصیت مذهبی بعنوان یک رهبر انقلاب شناخته میشد و در پیامی اعلام داشتند: "خمینی روح خدا فرمانده کل قوا" در واقع این پرسنل در روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ با چنین شعاری انفصال خود را از نظام شاهنشاهی اعلام داشته و در کنار مردم انقلابی قرار دادند. در این تحول نقش پرسنل و درجهداران نیروی هوایی در ارتش ایران از جایگاه ویژه و مهمی برخوردار بود. نیروی هوایی مهمترین و مجهزترین رکن نظامی ارتش رژیم پهلوی بود.
روند نوسازی ارتش ایران تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بسیار کند بود. اما با سقوط دولت ملی دکتر مصدق که نقشه براندازی آن توسط سه نهاد آمریکایی سازمان سیا، وزارت امور خارجه و وزارت دفاع انجام گرفت، شاه تصمیم گرفت که چه در داخل کشور چه در منطقه و چه در تمام دنیا قدرت مطلق باشد. محمدرضا پهلوی پایه اصلی قدرت خود را بر ارتش گذارد.
جایگاه ارتش در دوران پهلوی دوم
محمدرضا پهلوی پس از رویدادهای ۱۳۳۲ شمسی با جدیت به تقویت کمی و کیفی ارتش ایران مشغول شد و به تدریج نظارتی گسترده و مستقیم را بر نیروهای نظامی ایران اعمال و ارتش را به رکن اصلی حکومت شاهنشاهی تبدیل کرد. در این میان ایالات متحده آمریکا نفوذ خود را در ارتش ایران افزایش داد در همین راستا یک واحد نظامی آمریکا پس از جنگ هم در ایران باقی ماند و نقش مهمی در تحولات نظامی ایران بعد از جنگ جهانی دوم ایفا کرد. سیاستگذاران آمریکایی با توجه به اهمیت ژئو استراتژیک ایران درمنطقه درصدد افزایش تواناییهای نظامی ایران برآمدند. کمک نظامی ایالات متحده به ایران بین سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۶۹ میلادی از مرز ۱.۴ میلیارد دلار گذشت و بخش بزرگی از آن به شکل کمکهای بلاعوض پیش از سال ۱۹۶۵یعنی سال ۱۳۴۴ شمسی به صورت اعتبار فروشهای نظامی خارجی پرداخت شد. [۱] از لحاظ پرسنلی نیز شمار نظامیان آمریکا در ایران در سال ۱۳۵۷ بیشتر از سایر ممالک بود، پرسنل وزارت دفاع آمریکا در ایران در سال ۱۹۷۸ به بیش از ۱۵۰۰ نفر میرسید و در همین راستا سیاست اعزام نیروهای نظامی ایران جهت آموزش ویژه نظامی در پیش گرفته شد و از سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۳۵۷ هجری شمسی بیش از ۱۱ هزار نفر از پرسنل نظامی ایران در نیروی هوایی به ایالات متحده آمریکا اعزام میشدند. در سایه توجهات دولتمردان آمریکایی برای حفظ موقعیت رژیم پهلوی در منطقه خاورمیانه و سد کردن اندیشههای کمونیستی در میان کشورهای عربی، نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ میلادی دستخوش برجستهترین تغییرات شد. بین سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ شمسی تعداد جنگنده بمب افکنهای ایران دو برابر شد پرسنل نیروی هوایی ایران از ۲۲ هزار نفر به حدود ۱۰۰ هزار نفر در بین سالهای ۱۳۵۱ تا سال ۱۳۵۸ رسید. [۲] تحکیم روابط ایران و آمریکا به ویژه در دوران ریچارد نیکسون و پس از مسافرت وی به تهران در خرداد ۱۳۵۱ تحول چشمگیری در روابط دو کشور به وجود آورد. نیکسون ضمن ستایش شاه، ایران را کشوری دوست و متحد دانست که با ایالات متحده آمریکا منافع مشترک دارد. در این میان محمدرضا شاه با تحکیم روابط دوستی خود با ایالات متحده آمریکا جنگافزارهای پیشرفته خریداری کرد و با خرید تعداد هواپیمای مافوق صوت، هاورکرافت، هلیکوپتر و استقرار پایگاههای دریایی در جزیره خارک جهت تجهیز لجستیکی هاور کرافتهای خریداری شده و توسعه تاسیسات بندرعباس و بازسازی فرودگاههای نظامی و غیرنظامی کشور و احداث فرودگاههای جدید در جاسک و بوشهر در ردیف قدرتمندترین کشورهای همپیمان آمریکا تبدیل گردید.
نقش مستشاران نظامی و دولتمردان آمریکا در ساختار ارتش ایران در دوران پهلوی دوم
نیکسون و کیسینجر به دلیل نیاز آمریکا به داشتن نیروی محلی قدرتمن د که بتواند از منافع آمریکا در خلیج فارس حمایت به عمل آورد به شاه کمک نظامی فراوانی میکردند، در مقابل شاه نیز از کسینجر میخواست تا فهرست خریدهای تازه وی را که شامل گرانترین و پیشرفتهترین ادوات نظامی و هواپیماهای جت بود به امضا برساند. بعد از خرید هواپیماهای اف ۴ اف ۵ چرخش تقاضا به سوی خرید هواپیماهای اف ۱۴ اف ۱۵ و اف ۱۶ انجام گرفت. بدین ترتیب ایران در دهه ۱۹۷۰ میلادی با استعانت از بذل و بخششهای ایالات متحده آمریکا و وابستگی کامل به سیاست واشنگتن تعهدات عمدهای را بر عهده گرفت و نه تنها ژاندارم منطقه در خلیج فارس شد بلکه در نقاط دیگر جهان و دور از مرزهای خود دنبالهرو سیاستهای واشنگتن گردید به عنوان مثال ایران تامینکننده انرژی برای اسرائیل و دولت نژادپرست آفریقای جنوبی و رژیم یان اسمیت در رودزیا شد.
در این میان شاه با اتکا به ارتش به ویژه نیروی هوایی به صورت عامل بازدارنده در برابر همسایگان عرب خود مانند عراق و افغانستان قدرتنمایی میکرد. کمک به استقلالطلبان کرد که علیه دولت عراق دست به شورش زده بودند، ارسال محرمانه سلاح به شورشیان منطقه بلوچستان که بر علیه دولت پاکستان به پا خواسته بودند و سرکوب جنبش آزادیبخش منطقه ظفار در عمان از جمله اقدامات مداخلهجویانه ارتش و حکومت شاه در حفظ منافع ایالات متحده در منطقه خاورمیانه بود. قبول مسئولیت دفاع از منافع آمریکا توسط رژیم شاهنشاهی ایران به قدرتمندتر شدن شخصیتهای سیاسی و مخصوصاً نظامی کمک فراوان کرد و این امر در گسترش روابط نظامی دو کشور موثر واقع شد. در این راستا سیاست نظامی آمریکا و خرید تسلیحات از آن کشور، ایران را تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی به یک انبار تسلیحاتی عظیمی تبدیل کرد؛ که از حیث نیروی زمینی دریایی و هوایی در منطقه بینظیر بود.
در کنار خرید چنین تچهیزاتی ورود مستشاران نظامی آمریکا در ابعاد وسیع همراه با خانوادههایشان در ایران و دریافت حقوق بالا و امتیازهای برجسته از بودجه ارتش ایران، آنها را به بخشی از ارتش ایران تبدیل ساخت. این مستشاران که با قدرت سیاسی خود در سایه تصویب لایحه کاپیتولاسیون از مصونیت سیاسی و قضائی برخوردار بودند در طول حضور خود در ایران همواره به توهین و تحقیر افسران، درجهداران و کادر ارتش مخصوصا در یگان نیروی هوایی میپرداختند، اکثر همافران نیروی هوایی در سالهای حضور مستشاران آمریکا در ارتش ایران خاطرات تلخی از برخوردهای ناشایست آنان در ذهن خود دارند.
بعد از ریاستجمهوری ریچارد نیکسون و در دوران ریاستجمهوری جنرال فورد روابط دوستانه ایران و آمریکا همچنان ادامه داشت، شاه ایران وابستگی سنتی فراوانی به روسای جمهوریخواه آمریکا داشت. انتخاب ریاستجمهوری کارتر در آمریکا تکان شدیدی به رژیم شاه وارد کرد، کارتر و هواداران وی به محض اینکه در ۳۰ دی ۱۳۵۵ در کاخ سفید مستقر شدند در اولین اقدام خود صدور اسلحه به رژیمهای وابسته به آمریکا را قطع نمودند و به تدریج فعالیت کارتر به نفع حقوق بشر بر روی رژیمهای وابسته به آمریکا از قبیل کرهجنوبی، آرژانتین، آفریقای جنوبی، برزیل، فیلیپین، تایوان، نیکاراگوئه و ایران اثر میگذاشت، اما هیچ کدام از آنها به آسیبپذیری رژیم ایران نبودند.
تظاهراتهای مردمی در سال ۱۳۵۷ اوج گرفت. امام خمینی در پیامها و اطلاعیههای خود به صورت آشکار سیاستهای شاه را در طرفداری از آمریکا و اسرائیل برای منافع ایرانیان زیانبار خواندند و از ملت خواستند در برابر خودکامگیهای رژیم شاه و حضور مستشاران نظامی آمریکا تا سقوط نهایی رژیم به مبارزه خود ادامه دهند. در آبان ۱۳۵۷ اعتصابها و تظاهرات در ایران به طرز گستردهای توسعه پیدا کرد و همه شهرهای ایران را فراگرفت. وابستگی شاه به نیروهای مسلح در ۱۵ آبان ۱۳۵۷ با تشکیل دولت نظامی آشکارتر شد. ارتشبد غلامرضا ازهاری نخستوزیر برگزیده شاه در راس دولت نظامی قرار گرفت و با ادعای سرکوب مخالفان قوای نظامی، ادوات سنگین نظامی را از داخل پادگانها به خیابانها و کوچههای شهرهای پرآشوب کشاند. در پی اوجگیری ناآرامیها نقش امرای ارتش نیز در حکومت نظامی کمرنگ شد و این واقعیت زمانی آشکار گردید که در اخبار ارائه شده در جلسات شورای امنیت ملی رژیم پیوستن برخی از نظامیان به جناح مخالف اعلام گردید. سرلشکر مولوی رئیس پلیس تهران در گزارش ارائه شده در جلسات فرماندهان ارشد نظامی به تاریخ ۱۳۵۷ مینویسد: «ما در بین اینهایی که دستگیر میکنیم درجهدار و سرباز نیروی هوایی هم دیده میشود، همچنین مشاهده میشود بعضی از امرای بازنشسته هم در مساجد حضور دارند که در مقابل تبلیغات سوء عکسالعمل نشان نمیدهند.» [۳] در پاییز ۱۳۵۷ هیچ یک از شرکتکنندگان اصلی در آخرین جلسه شورای امنیت ملی رژیم از جمله شاه، فرماندهان ارشد ارتش، مخالفان مذهبی و دولت ایالات متحده نمیتوانستند میزان وفاداری ارتش را به سلطنت در یک نمایش نهایی با اطمینان خاطر بسنجند. آنتونی پارسونز نویسنده کتاب غرور و سقوط درباره نارضایتی ارتش چنین مینویسد: «علایم نارضایی در سطح بالای ارتش کاملاً هویدا بود و فرماندهان نظامی دیگر به طور علنی از شاه انتقاد میکردند و ضعف و بی تصمیمی او را با قدرت و اراده پدرش مقایسه مینمودند. در مشهد به دنبال یک درگیری خونین و وحشتناک بین مردم و نیروهای مسلح سربازان به پادگان خود بازگشته و شهر را در اختیار مردم گذاشتند.» [۴] با سقوط دولت ازهاری در روز دهم دی ۱۳۵۷ اعلام شد که شاهپور بختیار به نخستوزیری تعیین شده و شاه برای گذراندن تعطیلات و معالجه از کشور خواهد رفت به دنبال قوت گرفتن خبر خروج شاه از ایران رعب و وحشت عجیبی در میان امرای ارتش به وجود آمد، اما کاخ سفید از دولت بختیار حمایت کرد به این امید که وی بتواند بر اوضاع مسلط شود. ژنرال رابرت هایزر معاون فرماندهی ناتو در اروپا به پیشنهاد کاخ سفید برای برقراری تماس با سران ارتش و نیز به نشانه ادامه پشتیبانی ایالات متحده از ارتش ایران به تهران وارد شد. بعد از ملاقات رابرت هایزر با سران و رهبران نظامی ارشد ارتش ایران وی در نخستین گزارش خود مینویسد: «نگرانی عمده در ارتش ایران این است که فرماندهان ارشد ارتش هم همراه شاه یا به دنبال شاه ایران را ترک کنند و ارتش با از دست دادن کادر اصلی فرماندهان خود از هم بپاشد.»
در روز ۳۰ دی ماه ۱۳۵۷ گروهی متشکل از هزار افسر، همافر و درجهدار پایگاه هوایی بندرعباس با راهپیمایی در محوطه پایگاه با همافران پایگاههای شاهرخی و وحدتی که از یک هفته پیش دست به اعتصاب غذا زده بودند اعلام همبستگی نمودند و با جنبش ملت ایران اعلام همدردی کردند. روزهای نیمه اول بهمن ۱۳۵۷ روزهای سختی برای برنامهریزان و طراحان ویژه آمریکایی در تهران در مقابل سیر خروشان نهضت مردمی و اسلامی ایرانیان بود که با هدایت و راهنمایی شخصیت مذهبی و سیاسی یک فرد روحانی به پیش میرفت. تاثیر پیامهای حضرت امام خمینی و مراجع بر ارتش ایران در آخرین برگه وضعیت وفاداری به نظام شاهنشاهی متن سوگندی بود که نظامیان در مراسم فارغالتحصیلی از دانشکده افسری مجبور به ادای آن بودند.
پس از آنکه گروهی از نظامیان درباره وفاداری به سوگندی که به شاه خورده بودند از امام خمینی نظر خواستند و تکلیف خود را در قبال آن سوگند جویا شدند امام خمینی در پاسخ چنین چنین فتوا دادند:
«بسمهتعالی
قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانی که به این نحو قسم خوردهاند باید بر خلاف آن عمل کنند و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» [۵] نقش سازنده و ارزشمند کارکنان و پرسنل مذهبی و متعهد ارتش در سیر تکاملی پیروزی انقلاب اسلامی از برگهای زرین و پرافتخار تاریخ معاصر ایران اسلامی است. بعد از راهپیمایی ششم بهمن ماه و انعکاس وقایع به وجود آمده در نیروهای نظامی و پیوستن پرسنل نیروی هوایی، عوامل و سران سیاسی و نظامی رژیم تصمیم گرفتند کلیه افرادی که به عنوان رهبران تظاهرکنندگان در بین نظامیان حضور داشتند دستگیر کنند، اما این دستگیریها و سرکوبها راه به جایی نبرد و واقعهای که در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ به دست درجهداران، همافران و افسران نیروی هوایی در مدرسه علوی در مقابل رهبر کبیر انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، توان همه تحلیلها را از عالمان آیندهگر سیاسی گرفت.
حادثه ۱۹ بهمن در شرایطی به وقوع پیوست که عناصر وابسته به رژیم پهلوی در تدارک یک کودتا بودند و در جلسات متعدد با نمایندگان نظامی آمریکا در ایران (ژنرال هایزر) مقدمات یک برخورد نظامی همچون کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در مخیله خود رقم میزدند، اما غافل از آن بودند که در بدنه مهمترین و محبوبترین قوای نظامی رژیم یعنی نیروی هوایی دهها نفر از پرسنل، دست بیعت خود را به سوی رهبر روحانی دراز کردهاند و تا پای جانشان قسم یاد کردند که تا پیروزی نهضت همدوش امام و امت امام باشند. عاقبت چنین نیز شد و در فاصله بسیار کوتاه از آن بیعت تاریخی جرقه پیروزی از قلب نیروی هوایی یعنی ستاد مرکزی آن در دوشانتپه تهران زده شد و نغمه پیروزی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با به ثمر نشستن خون پرسنل آن نیرو در آن ستاد طنینانداز شد.
منابع:
۱. سعیده لطفیان، اذتش وانقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ۱۳۸۰ س ۶۸،
۲. غلامرضا علی بابایی، تاریخ نیروی هوائی ایران، تهران، انتشارات آشتیان، ۱۳۸۳، ص ۸۸،
۳. ما گرفتار یک جنگ واقعی شدهایم، مشروح مذاکرات فرماندهان نظامی، مرکز اسنادانقلاب اسلامی، ۱۳۷۶، صص ۱۲-۷۰،
۴. آنتونی پارسونز، غرور وسقوط، ترجمه پاشا شریفی، تهران، انتشارات راه نو، ۱۳۶۳ ص ۱۷۹،
۵. صحیفه نور، ج ۳، ص ۲۷۶
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انتهای پیام/ ۱۳۴