گروه استانهای دفاعپرس- «غلامرضا تدینیراد» رئیس مرکز رصد فضای مجازی، اطلاعرسانی و افکار عمومی فرماندهی انتظامی خراسان رضوی؛ سه ماه از زندگی مشترکشان میگذشت داماد جوان با نگاهش یک دنیا حرف زد و عزم سفر کرد.
جوانی است و شور و هیجان، هزار و یک امید و آرزو و تکاپویی سراسر عشق و احساس. وفاداری در قاموس جوانی رمز ماندگاری است و جوانان این مرز و بوم ثابت کردهاند مردان و زنانی وفادارند. خوشا به حال آنان که جان دادند برای وفاداریشان. جوانانی از هستی خود گذشتند و اسوه و سرمشق مهر و وفا شدند.
حکایت زندگی آقا «محمود قدری» جوان رشید و برومندی که سال ۱۳۵۹ با لباس بسیجی عازم جبهههای حق علیه باطل شد روایت دلدادگی و از جان گذشتگی است. او آرزوهای قشنگی در سر میپروراند و نگاه عاشقانهای به زندگی داشت. روزی که خواستگاری رفت سر به زیر متین و آرام حرفهای دل به نگاهش گفت. جواب «بله» گرفت و لبخندی زیبا بر چهره معصومش نشست. جوان رعنا به خواسته دل رسید و ازدواج کرد. زندگی رویایی که ۳ ماه به طول انجامید و اینک ۴۳ سال از آغاز آن میگذرد.
داماد جوان در هفتههای اول زندگی تصمیم گرفت برای دفاع از کشور، ناموس و دین و انقلاب عازم جبهههای حق علیه باطل شود. کنار زهرا خانم نشست. برای گفتن حرف دل نگاهش میلرزید، صدایش رسا بود. انتظار داشت نوعروس جوان بگوید تازه زندگی مشترک خود را شروع کردهایم و حالا زود است جبهه بروی. زن جوان رمز نگاهی که باران میبارید؛ خواند. ایستاد و به عزم راستین شریک سرنوشتش مرحبا گفت. بار سفر بست و برای شوهر آیه الکرسی خواند. داماد خوش قد و قامت راهی جبهه شد.
آخرین لحظه آقا محمود با نگاهی پر احساس یک دنیا حرف گفت و با بدرقه اشک و لبخند شریک زندگی دل به دریا زد. بسیجی شهید محمود قدری سال ۱۳۵۹ در منطقه عملیاتی کرخه نور به فیض عظیم شهادت رسید. همسرش زهرا خانم افخمی با شنیدن خبر شهادت آقا محمود میگوید عاشق امام (ره) بود و به آرزویش رسید. حالا نوبت او بود درس بزرگ وفاداری را سرمشق جوانهای این مرز و بوم کند.
همسر شهید قدری پایبند تعهد به آقا محمود ماند. او دبیر فرهیخته آموزش و پرورش مشهد است و میگوید من با آقا محمود زندگی میکنم لحظه لحظه او را میبینم و افتخارم این است، همسر شهید هستم. جوانهای دیروز مثل جوانهای امروز ما آرزوهای قشنگی داشتند. دلداده بودند و دلباخته. برای خانواده از جان و دل مایه میگذاشتند. الگوی اخلاق و صبر و بردباری بودند و تاب نمیآوردند کسی به کشور و مرز و بوم و ناموسشان از گل نازکتر بگوید.
با آن همه امید و آرزو و رویا میدانستند شهید میشوند؛ اما بندهای پوتین محکم بستند و با ذکر یا حسین (ع)، یا علی گفتند. سنگرهای جبهه که دیوار دفاعی خانهها کوچهها شهرها کوه و دریا و جنگل و دشتهای ایران بزرگ بود؛ خالی نماند.
امروز هم جوانهای غیرتمند، ما میراثداران خون شهیدان و جانبازان و رزمندگان هستند و به برکت دعای خانواده معظم شهدا پای این کشور و امنیت و اقتدار ایستادهاند. شکل و شمایل جنگ عوض شده، اما جنگ جنگ است و جوانهای ما سنگر دارند و همرزم آقا محمود و زهرا خانم.
اینک با فتح قلههای اقتدار با افتخار فریاد برآوردهایم «ما ملت امام حسینیم» و ثابت کردهایم «ما ملت شهادتیم».
انتهای پیام/