غلامرضا تدینی‌راد

غلامرضا تدینی‌راد
دلنوشته/

من می‌مانم!

«مهران اقرع» به منطقه نگور حد فاصل میله مرزی ۲۳۹ پایین‌تر از جکیگور اعزام شد. مادر برای پسرش دلتنگی می‌کرد، مهران گفت باید استخاره بگیرم. نتیجه استخاره برای ماندن، خوب آمد. جوان برومند گفت من می‌مانم، اینجا به حضورم احتیاج دارند و جای من همین جاست.
کد خبر: ۷۸۷۹۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۰۴

دلنوشته/

اذان ظهر رمز جاودانگی شهید شکری!

کارمند رتبه ۱۷ «محمد شکری» که یکم اردیبهشت ۱۳۴۸ با نوای اذان ظهر چشم به جهان گشوده بود پس از ابتلا به کرونا و تحمل این بیماری سخت سرانجام هفدهم مرداد ۱۳۹۹ همنوا با اذان ظهر روز جمعه، به آسمان‌ پرکشید.‌
کد خبر: ۷۷۸۹۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۳۰

دلنوشته/

جواد بابا!

عباس آقا و فاطمه خانم شهریور ۱۳۶۷ صاحب فرزندی شدند و نامش را جواد گذاشتند. پسر باغیرتی بود و از همان کودکی دست کمک پدر در کار کشاورزی می‌شد. سال ۱۳۸۶ به استخدام فراجا درآمد و به استان سیستان و بلوچستان رفت. جوان غیور با پشتکار فراوان ادامه تحصیل داد و در پاسگاه شرشری هنگ مرزی تایباد عهده‌دار مسئولیت شد.
کد خبر: ۷۷۷۶۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۲۵

دلنوشته/

پرثمر رفته‌ای

بهشت از خدا برای نگاه خودت بگیری، پرثمر رفته‌ای. سختی کار تو با نفس‌های ناب در آمیزد، گل کاشته‌ای. با لباس مقدس خدمت، خودت را به لاله‌های سرخ قسم‌دهی، عاشقی.
کد خبر: ۷۷۳۴۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۶

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

قهرمان! 

نیلوفر غلامی در مسابقات شرکت می‌کند و در سه رشته کاتا، کومیته و کاتای تیمی ۳ مدال طلا می‌آورد و قهرمان این مسابقات بین‌المللی می‌شود. پدر قهرمان با صدای بغض‌آلود می‌گوید: افتخار می‌کنم دخترم، من و فراجا و کشورم را سربلند کرده است. 
کد خبر: ۷۰۸۷۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۷

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

ما و آن‌ها!

نوجوان دیروز چه می‌خواستند، چه کردند و چرا چنین کردند؟ اینکه آن‌ها چه کردند و ما امروز چه باید انجام دهیم مصداق عینی و واقعی فهم جهاد تبیین و روشنگری است.
کد خبر: ۷۰۵۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

آسمان اقتدار!

فتح خیبر در آسمان با نگاه مهدی موعود (عج) بر دشمنان زبون و یاوه‌گو، آتشفشان شد و به مصداق آیه «اشداء علی الکفار» سیل آتش، پیکره پوشالی دشمن را لرزاند.
کد خبر: ۶۹۵۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۱

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

در دفاع مقدس نگاه خدا، دوربین ثبت وقایع بود

جنگ با پاییز شروع شد اما بهاری به شکوفه نشست که در آن غنچه‌های تازه به گل نشستند و در دشت، لاله‌های سرخ روییدند. در این صف، چهره‌ها هم خاکی بودند و کسی نمی‌خواست در قاب تصاویر دیده شود‌ که نگاه خدا، دوربین ثبت وقایع بود.
کد خبر: ۶۹۳۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۴

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

رقص اشک!

رقص اشک با نوای اندوه، موج شادمانی در وجودشان جان به ساحل می‌سپارد که به برکت نیت‌های پاک، آقای مهربانی صدایشان کرده و میزبان، اینجا خود میهمان دل‌های دلبسته دارالشفای نگاه است.
کد خبر: ۶۸۸۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۴

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

خوش آمدی مجید جان!

این خواسته‌ای بود که پدر شهید مجید رجایی زمان استقبال از میهمانان، همرزمان فرزندش را به نام پسر خود صدا می‌زد و می‌گفت: خوش آمدی مجید جان؛ و انتظار مادر شهید که می‌گفت: باید حرمت خون شهدا را نگه داریم.
کد خبر: ۶۸۲۷۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۵

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

رفیق به سلامت!

سرگرد «سید ابراهیم سادات حسینیان» رابط اجتماعی پلیس آگاهی بود. پیام دادم «خدا قوت خسته نباشی دلاور.» جواب داد: «درودها. روزی، روز‌های سخت گذشته را به‌عنوان قشنگ‌ترین‌ها یاد خواهیم کرد. شاد سلامت و پایدار باشی». جواب دادم رفیق به سلامت.
کد خبر: ۶۷۷۶۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۰

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

سربلندی خانواده با شهادت فرزندم

من و خانواده‌ام امروز با نام فرهاد عزیزمان سربلند شده‌ایم و از این که فرزندم در راه امنیت و پاسداری از امانت مردم و حفاظت صندوق آرای ریاست جمهوری برای اقتدار این کشور به شهادت رسید، به خودمان افتخار می‌کنیم.
کد خبر: ۶۷۵۹۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۱

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

چشمان منتظر

دست به سینه نهادم و سلامی به امام رضا (ع) دادم. به دوست قدیمی گفتم رسیدیم نزدیک حرم. بغض گلویش را می‌فشرد. اشک از چشم‌هایش جاری شد. گفت می‌خواهم با هم برویم زیارت، زیارت امام هشتم (ع)، امامی که ضامن آهو است.
کد خبر: ۶۷۴۵۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۴

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

لباس عزت!

ما در مقام خدمت، لباس عزت بر تن کرده‌ایم تا بگوییم به حرمت سوگندی که در قبول تکالیف این کسوت یاد کرده‌ایم، مسئول هستیم.
کد خبر: ۶۷۳۷۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۰

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

سلام نظامی کهنه‌سرباز وطن به فرمانده فراجا

استوار دوم داوود فاخر که سال ۱۳۵۹ از ژاندارمری بازنشسته شده در حالی که بغض گلویش را می‌فشرد و چشم‌هایش پر از اشک شده، می‌گوید می‌خواهم برای فرمانده خوب و دلسوز انتظامی کشور احترام بگذارم و بگویم اگرچه دیگر کاری از دستم بر نمی‌آید، اما همیشه دعای این پدر پیر بدرقه راه تو و همه همرزمانمان است.
کد خبر: ۶۷۲۳۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

فرزندان شهدا در اوج بی‌قراری، اما آرام و صبور هستند

مهسا و برادرانش که فرزندان شهدای راه امنیت این کشور و نظام اسلامی هستند در اوج بی‌قراری، آرام و صبورند.
کد خبر: ۶۷۱۴۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۷

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

نسل چهارم انقلاب میراث‌دار شهیدان

امروز جوان‌های غیرتمند ایران اسلامی میراث‌داران خون شهیدان و جانبازان و رزمندگان هستند و به برکت دعای خانواده معظم شهدا پای این کشور و امنیت و اقتدار ایستاده‌اند. 
کد خبر: ۶۵۵۳۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۶

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

بابای قشنگ من

یک روز مادر بزرگ در حالی که بغضی سرشار از اندوه امانش نمی‌داد دستی متبرک با تصویر قاب عکس شهید به صورت ماه مهران کشید و گفت: بابا حسن پیش خدا رفته و از آسمان هوای همه ما را دارد. مهران از آن روز با دیدن تصویر پدر او را بابا صدا می‌زد و هر وقت دلش می‌گرفت برای آسمان دست تکان می‌داد.
کد خبر: ۶۴۶۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۳

دلنوشته/ غلامرضا تدینی‌راد

غنچه‌های ارغوانی!

ردای عشق برقامت رعنای فرشته سپيد بال پليس راهور چه زيبا غنچه‌ای ارغوانی در باغچه عاشقی روياند.
کد خبر: ۶۴۵۴۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۷

دلنوشته‌ای به بهانه چهلمین روز شهادت سرگرد صبوری؛

بچه‌های این شهر!

اشک در زلال چشم‌های مردم شهر می‌درخشید و نفس‌ها برای استقبال پیکر شهید زندگی در سینه حبس، بچه‌ها زیر سایه امنیت سرشار حس زندگی بودند.
کد خبر: ۶۲۳۹۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۶

پربیننده ها