به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، در عملیات آبی خاکی خیبر، غذا و تدارکات را اغلب با قایق برایمان میآوردند. از طرفی قایقها هم باید خارج از دید دشمن عبور میکردند. به همین دلیل نیروهای تدارکات یک فاصله چند کیلومتری را با حدود ۲ روز تأخیر میآمدند.
در آن ۸ - ۷ روز اول به غیر نان خشک و بعضی اوقات هم کنسرو، چیز دیگری برای خوردن پیدا نمیشد.
پس از چند روز تدارکات، خوراک گوشتی را سر ظهر آورد و بین رزمندگان تقسیم کرد.
قابلمه بچههای تخریب هم از این خوراک بیبهره نماند. سفرهای با یک چفیه باز شد و قابلمه را گذاشتند وسط سفره؛ بچهها به شدت گرسنه بودند و نان بدست نشستند دور قابلمه.
من نگاهی به گوشت وسط قابلمه انداختم و دیدم کمی سبز رنگ شده؛ به بچهها گفتم این گوشت خراب شده! اما کسی گوش نکرد. من و روحالله شاطری فقط نان خشک را خوردیم و بقیه دمار از روزگار قابلمه در آوردند.
چند ساعتی گذشت؛ نزدیک غروب بود که دل درد شدید و استفراغ بچهها شروع شد. این بلا علاوه بر مصیبتهای جنگ، تا چند روز گریبانگیر رزمندگان لشکر و حتی شهید مهدی زین الدین به عنوان فرمانده لشکر شده بود.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴