رحیم‌پور ازغدی:

امر به معروف‌ و نهی از منکر باید برای خدمت به مردم باشد

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: «حضرت علی (ع) می‌فرمایند اگر کسی را امر به معروف یا نهی از منکر می‌کنید باید قصدتان خدمت به او باشد.»
کد خبر: ۶۵۹۱۰۷
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۱ - 01April 2024

امر به معروف‌ و نهی از منکر باید برای خدمت به مردم باشدبه‬ گزارش‬ گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، شبکه خبر در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری درباره موضوع از «علی آموز میزان عمل» با «حسن رحیم پور ازغدی» عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت‌وگو کرد که در ادامه مشروح آن را می‌‎خوانید؛

مجری: نسبت حضرت علی با بشریت فارغ از هر دینی چیست؟

رحیم‌پور ازغدی: آن شب سوالی فرمودید که یک تقسیم بندی فرمودید راجع به این که نسبت علی سلام الله علیه با انسان، یعنی انسان به‌عنوان موجودی که فطرتا، زیبایی شناس است و زیبایی دوست، انسان که فطرتا عاشق عقل و عدل است، خوب عرض شد که امیرالمومنین (ع)  شاگرد اول مدرسه پیامبر و تجسم عملی مکتب قرآن است، ایشان طوری زندگی کرد و طوری رفت از این عالم که انسان بر سر میثاق انسانیت و فطرت مانده است، ولو مسلمان نیست، اما انصاف دارد، خردمندانه، خردورزانه تحلیل بکند و اجمالا اخلاقی باشد، ولو جزو ضالین باشد، اما مغضوب علیهم نباشد، در برابر علی کلاهش را به احترام برمی دارد.

به نمونه‌هایی اشاره کردیم، گفتیم که ایشان هم خودش، مظهر زیبایی، زیبایی اخلاقی – معنوی و روحانی بود که به هر کس با هر دین و عقیده‌ای، حتی مادیون وقتی راجع به علی صحبت می‌کنید به احترام علی در چنین شبی اشک در چشم شان جمع می‌شود که این چه کسی است که از دست رفته از دست بشر و چه میراث تربیتی و اخلاقی – معنوی و جهادی و عدالت خواهانه از خودش به جای گذاشته است.

آن شب عرض کردم که در برخی از روایات که هر کسی زیبایی را بشناسد و دوست داشته باشد نمی‌تواند علی را دوست نداشته باشد، تعابیری از ایشان و از اهل بیت (ع) است که من به یکی – دو تا اشاره کردم، مثلا می‌فرمایند که همه بشریت انسان‌هایی را که زاهد هستند، زاهد یعنی ساده زیست، وابسته به شکم و قدرت و ثروت و این‌ها نیست، روحش بزرگ است، وارسته است، همه دنیا دوسش دارند، یعنی شما شرق و غرب عالم، قدیم و جدید با هر دین و مذهبی از آدم شکمو مثل ما، بدشان نمی‌آید، خوشش نمی‌آید ولو خودش شکمو باشد، کسی که بر شکمش مسلط است، همه برای او احترام قائل هستند.

خود مان هم مثلا عصبی و شهوتی و این‌ها هست، ولی از آدمی که بر خشم خودش مسلط است، بر شهوتش مسلط است، او انسان قوی و قدرتمند است به لحاظ روحی همه به او احترام می‌گذارند کسی که به او امکانات روی می‌آورد، ولی پس می‌زند، ماه رمضان است، آدم می‌تواند بخورد، می‌خواهد بخورد، ولی نمی‌خورد، همه او را دوست دارند می‌گویند او انسان‌تر است، او زیباتر است در شخصیت.

مجری: کسی که بر خواب خودش غلبه کند.

رحیم‌پور ازغدی: بر خوابش غلبه کند، بر هوس‌های خودش مسلط است، خودش را کنترل کند، اصلا تقوا بخواهید ترجمه کنید به زبان روز دنیا، تقوی یعنی خودکنترلی و بر خود مسلط بودن، خود را مدیریت کردن، امروز دنیا کلمه تقوا را با این تعبیرات می‌شناسد همه جا، دینی - سکولار و این‌ها همه می‌فهمند. این تسلط بر خود و مدیریت احساسات و رفتار و تصمیم‌های خود، این انسان را زیبا می‌کند، قوی می‌کند و همه اورا دوست دارند، کسی که بر احساسات و بر خشمش و خواسته‌ها و هوس هاش مسلط است.

زود طمع نمی‌کند، زود نمی‌ترسد، تهدید، تطمیع روی او اثر نمی‌گذارد، به مسایل شخصی نگاه نمی‌کند و همه چیز با خدا و حق می‌سنجد و سکوت می‌کند و یا حرف می‌زند، می‌جنگد یا صلح می‌کند، این‌ها همه بشر در دنیا به چنین کسی با احترام نگاه می‌کنند و می‌گویند زیباست، روایت هم هست، با تقوا عمل می‌کند و به او می‌گویند زیباست.

در روایت داریم که فرمودند ایشان که خداوند بر پیامبر فرمودند، حضرت امیرالمومنین (ع) فرمودند پیامبر فرمودند که خداوند به حضرت موسی فرمود که هیچ کس پیش خداوند به اندازه کسانی که قدرت زهد ورزیدن دارند زیبا نیست.

زاهد کسی است که حتی اگر دارد، یعنی ممکن است به قدرت برسد، تولید ثروت بکند، مشهور بشود، یک امکانات به او برسد، ولی به هیچ کدام از این‌ها وابسته نیست و دنبال این‌ها راه نمی‌افتد، این‌ها دنبالش راه می‌افتند.

امام (ع) فرمودند خداوند فرمود آدم‌های این جوری را خیلی دوست دارم، خدا فرمود که این‌ها زیبا هستند، (حدیث) کسانی که می‌خواهند خودشان را زیبا کنند، انسانی باشند، هیچ کدام به زیبایی زاهد نیست، کسانی که در دنیا حالا یک مقداری که همه لازم داریم برای زندگی، آن‌ها خلاف زهد نیست، با لاخره ما بدن داریم، این جا احتیاج مسکن، همسر، غذا، بهداشت، امنیت، احترام، عرض شد که امیرالمومنین (ع)  و مازاد بر نیاز که در خودت نیاز تجسم عملی است و این کار‌ها، او را می‌گویند خلاف زهد است.

زاهد به معنای این نیست که نه تنبل است، نه واداده، زاهد یعنی در تولید قدرت، علم، ثروت، قوی است در مصرف زاهد است، در مصرف خودش را مهار و کنترل می‌کند، به اندازه‌ای که نیاز عمل می‌کند، بقیه چیزی که تولید می‌کند می‌دهد به دیگران. به بنده‌های خدا، زاهد معنی اش نه مفت خور است ولو جزو ضالین.

مجری: نه حتی لباس بد پوشیدن است.

رحیم‌پور ازغدی: حضرت رضا لباس روز پوشیده بود، به نمونه ایی اشاره کردیم گفتیم کسی به ایشان گفت که شما بچه و فرزند علی هستید، جد شما علی این جوری لباس می‌پوشید، گفتند نه، ایشان خلیفه بود و در دورانی بود که هنوز اول اسلام بود  و بین جامعه مسلمین افراد فقیر بودند و حاکم مسلمین و نماد دین باید در حد ضعیفان و محرومین بود و لذا گاهی امیرالمومنین (ع) خلیفه و رهبر بود، حکومتش هم از مرز‌های هند تا شمال آفریقا و جنوب اروپا، بزرگ‌ترین قدرت جهان، ولی یک دست لباس داشت.

اما من نه خلیفه هستم و نه این زمان، آن زمان است و نه وضع اقتصادی مردم مثل آن موقع است، الان یک قطب بزرگ اقتصاد جهانی شده بود، آن موقع ابر قدرت اقتصادی و علمی و همه چیز شده بود دیگر.

مجری: ابر قدرت بلامنازع

رحیم‌پور ازغدی: بله امام رضا (ع) حاکم نبودند و بعد هم این لباس مثل همه لباس پوشیدن بقیه مردم است، فرمودند که انسانی که این جوری است زیباست، خوب حالا شما غرب و شرق عالم، بگویید که آقا انسانی که اسلام می‌گوید اخلاقی و انسانی است، زیباست، همه دوستش دارند، حتی عرض کردم این‌هایی که خودشان را طرف آدم فاسدی است، فیلمی می‌سازد، خصلت‌های اخلاقی و انسانی همان چیزی که اسلامی می‌گوید و فضیلت‌های اسلامی را به آن نسبت می‌دهد که آن‌ها انسان را قهرمان و زیبا می‌کند و همه دوسش دارند؛ و فرمودند که در دعا‌های اهل بیت (س) هست که خدایا من را زیبا کن، خدایا من را زیبا کن، به زیبایی صالحین، صالح یعنی انسان درست کار، انسانی که هر تصمیمی که می‌گیرد، او را با مشیت خدا و با مصالح خلق تنظیم می‌کند و بعد اقدام می‌کند.

بعد می‌فرمایند که چه جوری زیبا می‌شود انسان؟ وقتی که حرف حق می‌زند، وقتی موضع حق می‌گیرد، وقتی پای حقی می‌ایستد، همه دوسش دارند، خوب این موضع انسانی است، اسلام و مظهرش علی سلام الله علیه و مثلا در روایت می‌فرماید که عرض کردم، انسان باوقار و انسان بی وقار، همه مان از آدم دستپاچه و احساساتی، که زود منفعل می‌شود و زود عصبانی و زود چی می‌شود و خودمان هم همین طوری هستیم خوششان نمی‌آید و می‌گوید این آدم حال بهم زن است، امیرالمومنین (ع) می‌فرماید که حتی اگر عقل داشته باشید، عاقل باشید، ولی بر خودت و ترس خودت مسلط نباشی و آرامش و وقار نداشته باشی و برای خودت احترام قائل نباشی، وقار یعنی به خودت احترام بگذار و برای خودت احترام قائل باش و مراقب کرامت خودت باش در جامعه، طوری رفتار نکن که به تو نگاه کنند، مسخره ات کنند.این انسان را زیبا می‌کند، سکوت عاقلانه و مسئولانه، نه سکوت جاهلانه و کاسب کارانه، انسان را زیبا می‌کند.

مثلا کسانی که بر خشم شان مسلط می‌شوند، همه دوست شان دارند، کسانی که امثال بنده وقتی تا یک کسی تعرضی به او می‌کند، عصبانی می‌شوم و نمی‌توانم خودم را کنترل بکنم و واکنش تندتر نشان می‌دهم، نه که بقیه، خودم هم از خودم بدم می‌آید.
 زیبا نیست انسان، امیرالمومنین (ع)   در روایت داریم که خدایا مرا زیبا کن. امام سجاد هم دارند، چه جوری، کمکم کن بر عصبانیتم مسلط باشم.

وقتی که خودم را، حقوقم را  و این‌ها را در خطر می‌بینم و به من توهین و تعرضی می‌شود خدایا کمکم کن که انسانی، قوی، با تقوا عمل کنم، زیبا باشم و بتوانم این آتش خشم را در خودم کنترل کنم.

این تقوا همین خود کنترلی است و یکی از چیز‌هایی است، همین نماز و روزه و عبادات بر خودش قوی می‌کند و بر خودش مسلط شود.

خدایا مرا زیبا کن، در این که بتوانم ببخشم دیگران را، خدایا مرا زیبا کن بتوانم گذشت کنم، خدایا مرا زیبا کن بتوانم ایثار کنم، یعنی چیزی حق من است، مال من است شرعا، ولی از آن بگذرم و بگذارم دیگران استفاده کنند، زرنگ بازی درمی آورند بعضی‌ها، امیرالمومنین (ع)  فرمود مومن گاهی می‌بیند که کسانی دارند حقش را می‌خورند و حقش را ضایع می‌کنند خودش را بزند به آن راه، یعنی انگار نفهمیدم.

ما در حالی که اگر یک کسی مثلا کوچک‌ترین تعرضی به یک چیزی که مال من است بکند، یا بگوید، تا من تا آبروی او را نبرم، پدرش را در نیاورم، ولش نمی‌کنم.

امیرالمومنین (ع) می‌گویند که بزرگ باشید، روح تان بزرگ باشد، مومن روحش بزرگ است، یعنی وانمود می‌کند که من فریب خوردم، انگار نفهمیدم که تو سهم من را برداشتی، نه این که ظلم را بپذیرد، نه می‌تواند جلوی او بایستد، ولی گذشت کند، باز این از من بیچاره‌تر و ضعیف‌تر است، تو که سهم خودت را برداشتی چرا سهم من را برمی داری، امیرالمومنین (ع)  فرمود روح تان بزرگ و زیبا کنید انگار ندیدید، روی تان را برگردانید، باکرامت و بزرگوارانه وانمود کنید که من نفهمیدم سهم من را برنداشتی، زیبا می‌شوی و همه دنیا همچین آدم‌هایی را دوست دارند.

خدایا مرا بیارای، با این خصلت‌های اسلامی زیبا می‌شوم، خدایا یک کاری کن من در فضیلت‌های اخلاقی از همه زودتر، خودم را به خط پایان برسانم، مسابقه توی مسیر فضیلت، فضیلت چیست، یعنی حرص نزنم، حسد نباشد، خست نباشد، اهل گذشت، اهل بخشش، یعنی همه اش مسابقه اخلاقی است و همه اش جهانی است و همه بشری و جهانی است و همه جای دنیا شما هر جا که این‌ها را این چیز‌هایی که در اسلام می‌گویند تقوا و این‌ها، دعا و نماز و روزه برای این است که ما به همچین قدرت روحانی و معنوی برسیم، هر چه این‌ها بیشتر می‌شود در آدم، آدم بهشتی‌تر، اخلاقی، زیباتر، مومن‌تر، قوی‌تر، و همه بشر این را تحسین می‌کنند

یا در مسئله عقل و عقلانیت، شما تعابیر امیرالمومنین (ع) ببینید، من یک دوگانگی درست کردم، عقل یا عشق، دیدید بعضی می‌گویید، عقل می‌گویید نروید کربلا، عشق می‌گوید بروید، ما عاقل نیستیم ما عاشقیم.

این دو گانه یک وقتی شاعرانه است و این‌ها عیبی ندارد، ولی این دوگانه، دوگانه درستی نیست.

اسلامی و قرآنی نیست، این دوگانه علوی نیست، امیرالمومنین (ع)   می‌فرمایند آنی که به شما می‌گوید انفاق نکن، ایثار نکن، فداکاری نکن، آن عقل نیست. آن نفس است.

مجری: ولی آن عشق و عقل که می‌فرمایید یک جا‌هایی ممکن است نفس نباشد، ولی آدم از انواع عشق یا تمنا‌های درونی که نسبت به فرزند یا همسر یا نسبت به شخص ثالث به وجود می‌آید این‌ها نسبتی به عقل می‌تواند پیدا کند یا  می‌تواند بر خلاف جهت عقل هم باشد؟

ازغدی: من اگر این عشق را به نزدیکانم داشته باشم کجایش خلاف عقل است.

سوال: فرض کنیم شخص ثالثی از این عشق‌های معمول؟

رحیم‌پور ازغدی: حضرت امیر تعبیرشان این است که خیلی زیباست فرمودند رسول خدا بار‌ها می‌فرمود که در راس عقل از حضرت رضا (س) هم هست که در راس عقلانیت دو چیز است یک ایمان به خدا، امام خمینی می‌گفتند که همه خدا را باور دارند، اما به خدا اعتماد ندارند در دنیا خیلی کم است که بگویند اصلا خدا نیست و قبول نداریم دیدم هم خودم هر جای دنیا می‌روی می‌گویند ما خدا را قبول داریم، اما می‌گفت راست می‌گویند فطرتا این طوری هستیم، اما به خدا اعتماد ندارند یعنی علاقه به خدا هست ایمان واقعی به خدا نیست.

مجری: یا شکل خدایشان با خدای دیگران فرق می‌کند؟

رحیم‌پور ازغدی: به همان هم یقین نیست از تصمیم هایمان معلوم می‌شود که به خدا یقین نداریم واگرنه این صفاتی که روزی چندبار در قرآن می‌گوییم خدا رحمان و رحیم است مالک یوم دین است پس چرا این کار‌ها را می‌کنیم معلوم است که  خودمان اجمالا می‌گوییم، ولی این را قبول نداریم برای این که سبک زندگی را خلافش ما عمل می‌کنیم.

از حضرت رضا (ع) نقل شده عقلانیت در راسش ایمان به خداست این جواب آن‌هایی که نزاع عقل و دین راه می‌اندازند که عقل یا خدا؟ اصلا ایمان به خدا و عقلانیت در خداشناسی و معرفت شناسی که حضرت امیر المومنین مطرح می‌کنند لاینفک هستند نه این که عقل یک طرف است ایمان به خدا یک طرف است اصلا با عقل می‌رسی به خدا و ایمان به خدا این  ایمان عقلانی است این ایمان را توضیح می‌دهند البته نه هر ایمانی و نه هر خدایی، خدا بر صفات خاص نه خدای شرک نه خدای جهل و خرافی نه، خدای ظالم، خدای عاجز، دوم این که می‌فرمایند بعد از ایمان به خدا درس عقلانیت عشق به مردم است، نه اینکه مردم را دوست داشته باشی به همه بفهمانی که دوستتان دارم یعنی واقعا عاشق کل بشر باش.

آدم‌ها را رقیب خودت نبین حضرت امیر می‌گویند مگر نمی‌دانید قرآن مگر نمی‌گوید همه بشر از یک خانواده ایم همه شما مردم برادر و خواهر هستید فرزندان آدم و حوایید.

خدای همه شما یکی است و در قیامت در محضر یک خدا برانگیخته خواهید شد مراقب همدیگر باشید خوب این عقلانیت را گره می‌زنند یک با ایمان به خدا یعنی عقل می‌گوید خدا هست و ایمان به او عقلانی است و اینکه یعنی همه بشریت را دوست داشته باش و به آن‌ها بفهمان که من دوستتان دارم عاشق همه تان هستم.

مجری: حتی گمراه؟

رحیم‌پور ازغدی: حضرت امیر می‌فرمایند امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید یک کسی را قصدت خدمت به او باید باشد نجاتش باشد مثل کسی که دارد می‌افتد در گودال و لجن کمکش می‌کنی قصدش خدمت به او هم هست، و خدمت به جامعه‌ای که اگر جلوی آن نایستی بقیه هم خراب می‌شوند و سقوط می‌کنند داری از جامعه دفاع می‌کنی و حتی از خود او.

علی (ع) می‌گویند که پیامبر اکبر بار‌ها به ما می‌فرمودند که ما به کسانی که باهاش مجبور می‌شویم بجنگیم که آن‌ها معمولا تحمیل می‌کنند جنگ را همه جنگ‌ها علیه انبیا و اولیا خدا جنگ تحمیلی است.ایشان می‌فرمودند ما با این کسانی که مجبور می‌شویم بجنگیم

هدف ما حتی خدمت به خود اینهاست در جنگ بدر که سران این‌ها را اسیر کرده بودند یک وقتی اسرا بودند، پیامبر اکرم که آمدند این‌ها را دیدند یک لبخندی روی لبشان بود یکی از آن‌ها گفت باید هم بخندی بزرگان مکه را تبدیل کردی به ضعفا حالا شدیم اسیر و برده تو پیامبر فرمودند این لبخندی که به لب من بود نه لبخند انتقام بود نه تحقیر شما من از این خنده ام گرفت که من می‌خواهم به شما خدمت کنم شما شمشیر می‌کشید.

شما را باید به زنجیر و به زور ببرم به  بهشت، این بعد بشری و جهانی یعنی حتی با کسی که می‌جنگی قصدت صدمه زدن به او هم نیست.

مجری: مثلا امر به معروف هم که زدید یعنی که میشود این را به عنوان یک شاخصی دید که جنس امر به معروف و نهی از منکر از جنس کسی هست که دلسوزانه می‌خواهد به کسی خدمت کند و او را نجات دهد یا از جنس دیگری؟

ازغدی: حضرت امیر می‌فرمایند حتی اگر دارید یک مجرمی را مجازات می‌کنید مثلا باید شلاق بخورد از مجازات طرف لذت نبرید، ولی بفهمانید تو به جامعه داری ضربه می‌زنی این شلاقی که می‌خوری به نفع خودت هم هست.

مجری: مثل پدری که فرزندش را تنبیه کند، چون داری جلوی تکرارش را می‌گیری و با شوق و اشتیاق این کار را نمی‌کند؟

رحیم‌پور ازغدی: بله حضرت امیر می‌فرمودند که هدف ما حتی در جنگ با دشمن این نیست که آدم‌های بیشتری را بکشیم و جنگ‌هایی که شروع می‌شد حضرت امیر می‌گفتند که از صبح شروع نکنید از عصر شروع کنید که زود هوا تاریک می‌شود کشتار کمتر شود از هر دو طرف حتی از طرف دشمن حضرت امیر می‌فرمودند که رسول خدا می‌فرمودند که آرزو نکنید حتی از دشمنانتان آدم‌های بیشتری کشته شوند هدف ما نجات بشر است حتی نجات آن‌ها ما مجبور می‌شویم به جنگیدین با کسانی که گوش نمی‌کنند، اخلاقی عمل نمی‌کنند جواب منطق منطق است جواب شمشیر که منطق نیست جواب شمشیر شمشیر است؛ بنابراین می‌خواهم عرض کنم که به لحاظ انسانی عقلانیت و انسانیت جهانی است و این جهانی شدن در این منطق معنا دارد

در همه موارد با عقلتان مشورت کنید عقل به شما خیانت نمی‌کند نفس به شما خیانت می‌کند هر کجا که پلیدی و زشتی است شما داوری را به عقل نسپردید روی هوس هایتان دارید می‌روید هر جا دنبال این باشید ما خیانت می‌کنیم و جنایت می‌کنیم، ولی عقلت هیچ گاه به تو نمی‌گوید برو بمب میکروبی بزن در جامعه، تو حق نداری مردم غزه و زن و بچه بی سلاح را بکشی و بزنی عقل هیچ گاه دعوت به خیانت و خشونت نمی‌کند.

انسان دوستی و بشر دوستی مقتضای عقل است طبق گفته‌های حضرت امیر (ع) در یک تعبیری ایشان می‌فرمایند به شما بگویم عاقل‌ترین کس کیست؟ کسی که بیشترین مدارا را با مردم می‌کند از دیگران عاقل‌تر است یعنی مدارا با همه، یعنی اکثر مردم نمی‌خواهند قصدا مغضوب علیهم باشند ضعیف و جاهل هستند خودشان را تربیت نکردند تقوی ندارند و از کار‌هایی که می‌کنند خودشان هم خوششان نمی‌آید لذا با این‌ها مدارا کنید همه مثل هم نیستند سطوح و موقعیت آدم‌ها با هم فرق دارد یک شخصی در جامعه آمده که دور ورش اصلا از فضیلت حرف زده نشده است توقعی که از این داری مساوی نیست با کسی که از یک جامعه و خانواده‌ای هست که از بچگی این‌ها را شنیده و خداوند یک توقع از آن‌ها ندارد و حضرت امیر می‌فرمایند که عقل حداکثری لازمه اش مدارای حداکثری با حداکثر مردم است و خارترین افراد است کسی که بیشترین اهانت‌ها را به بیشترین مردم می‌کند.

خوب این عقلی است که حضرت علی می‌گوید عقل اسلامی همان عقل اسلامی است، هم در اخلاق هم در مدارا با مردم و همین که حضرت رضا (ع) هم تعابیرشان هست که در محضرشان هستیم که من درجلسه قبل عرض کردم بعضی با این ساختمان‌های حضرت رضا کار دارند، ولی اصلا با فرمایشات ایشان کاری ندارند 

مجری: بگویند حدیثی از ایشان بخوان بلد نیستند؟

رحیم‌پور ازغدی:  من نمی‌گویم این کار‌ها بد است اشاره هم کردم که ما دو تا تفکر افراطی از دو طرف داریم یک تفکر این وهابی است که اصلا زیارت شرک است بوسیدن حرم اهل بیت و شهدا و. شرک است اصلا سفر کردن برای زیارت پیامبر شرک است که این‌ها منحرف هستند.

بوسیدن در و دیوار حرم اهل بیت و اصحاب و شهدا شرک است، اصلا سفر کردن برای زیارت پیغمبر شرک است، این‌ها منحرف هستند، همه آثار اسلام را در مکه و مدینه همه را خراب کردند، همین آل سعود به دستور انگلیسی‌ها، این خط آن‌ها بود، خودشان توی کشورشان که می‌روید تمام نماد‌های قدرت‌های خودشان هم جهانی کردند توی فیلم‌های شان، معماری شان، لباس شان، سبک کار‌های شان جهانی کردند که از نوع دینی و کلیسایی اش، چه از نوع سکولار و غیر دینی اش، اما تمام آثار تاریخی اسلام را از بین بردند.

خانه‌ای که پیامبر در آن متولد شده است، تبدیل کردند به دستشویی عمومی توی همین مکه، همه جا را پارکینگ و خرابه و فلان، اسمش این است که این‌ها شرک است، بعد کاخ‌هایی ساختند برای خودشان که این‌ها شرک نیست، آن ساختمان‌های که از بالا که کعبه زیرپات هست، اگر ساختمان سازی توهین به کعبه و شرک است، آن ساختمان هاست، تمام هم جنس‌ها و کارهاش، هم جنس هاش و هم خودش، این‌ها مال همین برای ارباب‌های غربی شان است.

می‌گوید آقا می‌روید غار حرا را می‌بینید،  شرک است، اما خودشان عرض کردم  زیارت کاخ سفید و کاخ لندن که می‌روند، عین توحید است.

دست این‌ها را نبوس، ضریح و این‌ها را نبوس، ولی دست آن‌ها را ببوس، این‌ها عین توحید است، از این طرف فکر می‌کنیم، امام رضا (ع) یعنی زود برویم غذای حضرت بخوریم، توی کرونا می‌رفتند، می‌لیسیدند، این‌ها خیلی ولایت قوی است، می‌رفتند لیس می‌زدند به در و دیوار، خیالشان این که یعنی علامت ایمان قوی و ارادت قوی به اهل بیت و ولایت است.
مثال‌هایی که عرض کردم با تفکر ما با وهابیت تعارض جدی دارد، این‌ها منحرف هستند.

مجری: علی مسلمان‌ها با علی بشریت چه فرقی می‌کند؟

رحیم‌پور ازغدی: علی مسلمان‌ها آگاهی و اقتدا به علی خیلی بیشتر است از انسان، چون بشریت علی را نمی‌شناسد، آن مقداری که بشناسند، علی جهانی است، بشری است، و لذا این جهانی شدن حتما هست و باید باشد، جهانی شدن، چه چیز را می‌خواهید جهانی کنید، این‌ها می‌خواهند یک فرهنگ مادی، طبقاتی، سرمایه داری، شرک آمیز، ضد توحید و عدالت را جهانی کنند، فرهنگی که به آن می‌گویند فرهنگ غربی، آمریکایی، صهیونیستی، این‌ها می‌خواهند او را جهانی کنند، اسمش را می‌گذارند جهانی شدن، زبان دریچه فرهنگ است، به ملت تان مجبور کنید آن زبان را بیاموزند، مجبور کردید که کتاب‌های آن ها، فیلم‌های آن‌ها، فرهنگ آن‌ها و تاریخ آن‌ها را.

مجری: عاشق آن فرهنگ و زبان می‌شوید.

رحیم‌پور ازغدی: هر زبان را که بدانید می‌روید کتاب‌های آن‌ها، فیلم‌ها آن‌ها و عاشق فرهنگ آن‌ها می‌شوید،  ما نگفتیم زبان انگلیسی نباشد، این طور نیست، زبان انگلیسی توی سی – چهل هست، اسمش را هم می‌گذارند، جهانی شدن، توی سی و چهل و چند تا کشور زبان انگلیسی هست، اسمش را هم می‌گذارند علمی شدن، پیشرفت و مدرنیته شدن، زبان انگلیسی اجباری شد، این توی چهل و چند کشور که مستعمره انگلیس بودند، زبان انگلیس اجباری شد.

مجری: چرا در کشور‌های فرانسه، آلمان توی این‌ها اصلا زبان انگلیسی رایج نیست، نه یک تابلوی انگلیسی آن جا دارند و نه مردم شان انگلیسی بلد هستند.

رحیم‌پور ازغدی: روس‌ها اصلا یک تابلوی انگلیسی ندارند، توی فرانسه انگلیسی صحبت می‌کنید، عصبانی می‌شوند، یک وقت توی آلمان سمیناری بود، دو سه کلمه شکسته بسته انگلیسی صحبت می‌کردم، می‌فهمید، ولی جواب نمی‌داد، می‌گفت این جا آلمان است این قدر حساس هستند، چهل و چند تا مستعمره انگلیس، زبان انگلیس توی مدارس شان اجباری شده است،   ایران هم، چون ما هم انگلیسی و بعد آمریکایی‌ها تا همین الان اجباری است، بیست و سی تا کشور مستعمره فرانسه هستند، زبان فرانسه اجباری است، توی مدارس شان، بچه‌های شان انگلیسی نمی‌فهمند همه فرانسه می‌دانند، چون ارباب شان فرانسه است، کشور‌های آسیایی میانه روسی، همه می‌گویند این زبان علم است، اسمش را می‌گذارند جهانی شدن، چی را جهانی می‌کنیم، توی مدرسه‌ها سه – چهار زبان بگذار و برای هر کدام استدلال داشته باش و همه را منافع مردم را بیاندیش، اگر بخواهید اقتصاد مملکت رشد کند چه زبان هایی، به لحاظ فرهنگی در جهان رشد کنید چه زبانی، به لحاظ سیاسی چه زبان‌هایی، بعد بگو پنج تا زبان، با برنامه ریزی.

این جوری حالا جهانی می‌کنند، آن‌ها جهانی می‌کنند با  فرهنگ خودشان، شما باید علی را جهانی کنید، چون علی جهانی است، بحث ما علی بود نه این که انگلیسی بخوانید یا نخوانید.

این که فرمودید علی مسلمین یک بخشی تفکر وهابی که بعضی‌ها این را با سنی‌ها اشتباه می‌گیرند.

می‌دانید وهابی‌ها، اول آمدند به کشتار سنی‌ها، قبل از این که با شیعه و این‌ها، در خود حجاز علمای سنی را کشتند، مردم سنی را کشتند، حنبلی در طائف، در مدینه و در ریاض، اصلا این‌ها مدت‌ها سنی کشی کردند، چنانکه توی این جنگ‌هایی که راه انداختند که بیداری اسلامی را منحرف کردند و تبدیلش کردند به جنگ مذهبی توی عراق، سوریه عالم سنی را بیشتر کشتند تا شیعه و این ور و آن ور مسجد اهل سنت را بیشتر خراب کردند تا شیعه را، در عراق و سوریه چقدر این‌ها، یکی از بحث‌های شان این است، این‌ها مشرک هستند، علی پرست هستند، امام پرست هستند.

مجری: یک تعابیری توی بعضی از احادیث یا اشعار هست راجع به علی (ع) که ممکن است این ذهنیت را ایجاد کند، مثلا قسیم جنت و النار، یا مثلا توی شعر هم هست، خوب  مرز شیعه با آن شرکی که آن‌ها می‌گویند چه مرزی وجود دارد؟

رحیم‌پور ازغدی: یک بدفهمی بین بعضی از شیعیان داریم، یک بدفهمی بین غیر شیعه، مسلمین، توضیحاتی بیشتری می‌خواهد، نمی‌دانم به امشب بتوانیم، سعی می‌کنم وارد قضیه بشوم، اول این قضیه را روشن کنیم، این تفکیک سنی از وهابی و تفکیک شیعیان جاهل و نادان و شیعه افراطی و شیعه علی ابن ابی طالب آن طور که در منابع ما هست، این دو تا تفکیک انجام نشود، نه علی را درست می‌شناسید، نه اسلام  و مسلمین را و منافع مسلمین و نه منافع خود شیعه را. دو تا بدفهمی از دو طرف پپش می‌آید این جا گاهی، اولا توجه کنید آن تفکر وهابی که می‌گوید زیارت امام رضا بروید و بگویید به حق امام رضا (ع) یا بگویید یا امام رضا (ع) پیش خداوند شفاعت ما را بکن، شرک است، نه این‌ها شرک نیست و عین روایات و قرآن است و توی منابع خود اهل سنت از این روایت داریم متعدد، مفهوم شرک آمیز شفاعت را علی قبول ندارد. مفهوم توحیدی اش را قبول دارد.

در سیره علی ابن ابی طالب من نگاه می‌کردم توی مطالعات و این‌ها، دو جا فقط داریم که علی (ع) حکم اعدام مرتد دارد، ارتدادی که حکمش شدید است، این نیست که کسی در خانه مسلمان به دنیا آمده است، ولی مثلا شک کرده است، یا توی دلش چیز‌هایی  شک کرده است، اصلا حق تجسس ندارید، تجسس برای مرتد شناسی،  که چه کسانی مرتد هستند، همچین حقی ندارید، حرام است، تفتیش عقاید کنید که افراد را که مجبورش کنید که بگوید اعتقاد دارد یا نه.

مجری: از روی نماز نخواندن که نمی‌شود حکمی داد؟

رحیم‌پور ازغدی: کسی که نماز نمی‌خواند، گناه می‌کند و به خودش هم دارد صدمه می‌زند، ولی حق نداریم تجسس کنیم، ولی کسی بگوید  با نماز مخالف نیستم، نمی‌گویم نماز نباید خواند، ولی خودم نماز نمی‌خوانم، خیلی خوب تو خودت به خودت صدمه می‌زنید و این گناه است و حتما صدمه اش آثار بدی دارد برای خودت هم در دنیا و هم در آخرت، یک وقت هست که یک کسی شروع می‌کند که من مرتد هستم و تبلیغ علیه اسلام، تظاهر به این که نماز نمی‌خوانم و هر کسی نماز می‌خواند، آدم نفهمی است،   به حجاب عقیده ندارم، خوب نداشته باش، ولی حق ندارید که بیایید توی خیابان و کشف حجاب و نیمه برهنه بیایی، مشروب می‌خورم، خوب بخور، این گناهی که  کردی  آثاری دارد، هم در دنیا صدماتی به خودت می‌زند، هم در ابدیت بعد از مرگ خواهی دید، اما توی همین حریم خودت و خانه خودت بخور، اما حق نداری بیایی بیرون شراب بخوری، قمار بازی، مواد مخدر، کشف حجاب، این‌ها همه این جوری است.

خوب روشن بشود فلسفه موافقت و مخالفت‌ها چی است، این‌ها هم که می‌گویم برای تک تکش فرمایشاتی از حضرت امیر سلام الله علیه هست که، چون الان فرصت نیست،  به همه نمی‌توانم اشاره کنم، یک طرف یک عده شیعه‌ای هستند که در واقع شیعه نیستند، محب هستند، ولی اطلاعاتی هم ندارند، یک چیز‌هایی که مقدس نیست، ولی می‌گویند و فکر می‌کنند که مقدس است و هیچ سند شرعی ندارد، نمی‌گوییم مثل وهابی‌ها که هر چیز که توی حدیث نیست، یا اخباری‌های خودمان این بدعت و حرام است، این را می‌گوییم که کسانی این‌ها را به عنوان سنت اسلامی اگر معرفی کنند، بله، بگویند که این‌ها دین است، این بدعت است، چون بدعت بگویید جزو دین است، بگویید دین نیست و چیزی که جزو دین نیست بگویید دین است.

بدعت هر چیزی که در سنت نیست، بدعت نیست، بدعت یعنی هر چه که خلاف سنت است، یعنی واجب را می‌خواهد حرام کند، این می‌شود بدعت، یعنی تعریف دین را دارید تغییر می‌دهید که این می‌شود بدعت. هر بدیعی بدعت نیست.

مجری: یعنی می‌شود به دین رنگ و لعاب‌های روز داد تا جایی که منافاتی با اصل دین ندارد.

رحیم‌پور ازغدی: با احکام دین، من نمی‌گویم مثلا نمی‌دانم همان لباس و ساعت و مثال‌هایی که زدیم این‌ها حرام است، اگر کسی بگوید این‌ها دین است و باید جواب حرام را بدهد، ولی کسی گفت این‌ها دین نیست، ولی این کار را می‌کنیم مثلا علم برمی دارند در هیئت‌ها، خوب این علم، هیچ سند شیعه و اسلامی ندارد، اگر به عنوان یک عمل دینی انجام بدهید، بدعت است، اما اگر بگویید من به این عنوان حکم شرعی نیست، من به عنوان اظهار ارادت بکنم.

مجری: به شکل ایرانی و معاصر عزاداری، مثلا، سینه زدن هم توی اصل دین نبوده است

رحیم‌پور ازغدی: قطعا نیست، تو نمی‌توانی هر کاری به اسم اهل بیت و عزاداری اهل بیت بکنی و با هر آثاری، آن وقت آثار ثانوی دارد، اگر صدماتی به اصل نگاه مردم به تشیع و مکتب بزند، به عنوان ثانوی حرام می‌شود.

اگر بگویید دینی گفته به عنوان اولی حرام است، ولی بگویید دین نگفته، ولی ما به عنوان محبت می‌کنیم، حرام نباشد، مثلا قمه زنی، ولی به عنوان ثانوی حرام می‌شود به خاطر آثاری که در جامعه می‌گذارد و اصلا تحریف دین، این هم که مثلا حالا من تعبیر گرز کردم، بعضی شب‌های بخور و بخورات و این چیزهاست.

عیب ندارد بخور، لباس پوشیدن، این کلاه، پری که دستت می‌گیری، ساعتی که زنگ می‌زند، نمی‌گوییم بدعت و حرام است مگر این که بگویید جزو دین است.

مجری: کما این که همین کت و شلواری که تن ماست اصل ایرانی نیست، ولی پذیرفتیم.

رحیم‌پور ازغدی: صد سال پیش پوشیدن این لباس حرام بود، چون لباس کفر و کفار تحمیل کردند و دارند لباس مسلمین را عوض می‌کنند. این می‌شود برای نفی سبیل، سبیل یعنی نفوذشان برای ماست، زبان ما را  زبان فارسی، عربی را با آن مبارزه می‌کنند، زبان انگلیسی، ببینید تمام مغازه انگلیسی می‌نویسند کنار مغازه اش، کله پاچه هم یک چیز انگلیسی می‌نویسد، کو زبان فارسی، کو ریشه‌های تاریخی، چون انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها کاری کردند، مسلط شده اند، شما توی تمام مغازه‌ها انگلیسی بزنید، چه کسی می‌خواند، توی هواپیما هر بار می‌شینید می‌بینید، هر بار می‌شینید، اصلا ما توی هواپیما انگلیسی و خارجی ندیدیم که، هر کار شد انگلیسی این طور، فارسی هم، هر کسی یک بار توی هواپیما می‌شیند.

هرکس سوار هواپیما می‌شود می‌فهمد دیگر چرا هی تکرار می‌کنند هر بار تکرار می‌کنند دو درب از این طرف و ..  هیچوقت هم نه موردش پیش‌آمده نه ما یادمان رفته به انگلیسی هم می‌گویند  آنجا هم اصلاً انگلیسی نمی‌فهمد یا انگلیسی اینجا نیست، کاری نداریم می‌گویند دیگر حالا همین را شما بروید در  مستعمره فرانسوی به زبان فرانسوی این‌ها را به زبان فرانسه می‌گویند و... بعد مثلاً تو برزیل پرتغال بوده دویست سال پیش هم زبان علم پرتغالی هست  اینجا بحث  استعمار و تحقیر و حاکمیت است.

عقلت را به کار بینداز ملاکت هم رشدت باشد چه در مورد زبان چه لباس چه هر چیزی این لباس اون موقع به معنی تسلیم شدن در برابر استعمار بوده.

مجری: برگردیم به شیعه حالی؟

رحیم‌پور ازغدی: ولی الان این لباس نیست و تغییر کرد خوب حالا ببینید مثالی که زدم اون ناقوس کلیسا است اصلاً فرض کنیم کسی بگوید که نه آقا ما سند ندیدیم که ناقوس است  همین الان می‌بینید که شبیه آن هست و  ضرورتی ندارد مردم آن زمان ساعت نداشتند اصلاً هی باید دنگ دنگ بگوید الان هر بچه‌ای هم موبایل دارد او ساعت را به او می‌گوید نه آقا این بوده و باید باشد نه لازم نیست، بعضی‌ها خیال می‌کنند این حرم از  زمان امام رضا بوده وقتی حضرت رضا اینجا شهید شدند تا قرن‌ها اصلاً حرمی نبوده اینجا، مسجد گوهرشاد از زمان مغول‌ها به بعد ساخته شده و خیلی هم چیز خوبی است و لازم هم هست بعضی‌ها خیالشان هست که این کاشی و آینه و. فلان و این گنبد طلا  این‌ها مثلاً امام رضا علیه السلام در این باب توصیه‌ای دارند یا اهل بیت چیزی گفتند هیچی نگفتند تعظیم شعائر گفتند اظهار محبت هست این لازم هم هست و  مفید هم هست اینها،  چون این‌ها به عشق اهل بیت ساخته شد محترم  هم هست عبادت هم هست هرکس کوچک‌ترین خدمتی کند به این تعظیم شعائر این عبادت محسوب می‌شود.

حضرت رضا (ع) می‌فرماید شما دوستی عزیز دوست‌تر و صمیمی‌تر از عقل ندارید و دشمن خطرناک شما جهل شماست اینکه امام رضا ع می‌فرمایند عبادت که خدا قبول می‌کند عبادتی است که چه آثاری دارد اگر یک آثار را ندارد آن نماز و روزه شما فقط ظاهرش است حداقلی است فقط گشنگی و تشنگی و خم و راست شدن است  این تعبیر امام رضا علیه السلام است می‌فرمایند  اگه می‌خواهید بفهمید نماز و روزه تان قبول شده یا نه به اون مقداری که روی خود شما اثر گذاشته قبول شده یعنی قرآن می‌گویند نماز شما را از فحشا و منکر دور می‌کند ما هم نماز بخوانیم هم اهل فحشا و  منکر هستیم خوب یعنی این نماز، نماز نبوده ادای نماز است البته همان ادایش هم از نخواندنش خیلی بهتر است؛ و امام رضا و پیامبر می‌فرمایند که بسا که روزه  می‌گیرید و روزه نگرفتید فقط گشنگی و تشنگی است البته همان هم پاداش دارد پاداش حداقلی، ولی کارکرد روزه این نیست روزه‌ای روزه است که عبادت  باشد. راجع به اهل سنت من دو سه تا تعبیر عرض کنم.

بعضی‌ها به خیالشان سنی‌ها وهابی هستند  سنی‌ها دشمن علی (ع) هستند من دو سه تا حدیث عرض کنم که توجه داشته باشید که اهل سنت منابع اصلی اهل سنت نگاهشان  به امیرالمؤمنین سلام‌الله علیه چه نگاه است یک تعبیر این‌ها در منابع در درجه یک اهل سنت است یکی نقل می‌شود  از جناب عایشه سؤال می‌کنند خوب عایشه با امیرالمؤمنین بعد از پیامبر جنگید ایشان دیگر در جنگ جمل ایشان را جلو انداختند درعین‌حال از ایشون که نقل  می‌کنیم که نقل شده بعد از جنگ که شکست می‌خورند ایشان  توبه کرد و گفت و کاش این کار نمی‌شد و این کار درستی نبود از ایشان سؤال کردند که پیامبر اکرم چه کسانی را در دنیا بیشتر از همه دوست داشت این در منابع درجه اول اهل سنت است ایشان می‌گویند که بین مردان علی بین زنان فاطمه پیامبر اکرم هیچکس را  هیچ کس را به اندازه این دو نفر دوست نداشت نه فقط برای نسبت  فامیلی که خوب داماد‌های دیگر پسرعمو‌های دیگر این‌ها بودند پیش پیامبر علی و فاطمه با همه متفاوت بودند یک تعبیری دیگر جناب محمدبن‌ابی‌بکر که پسر ابوبکر خلیفه اول است و ایشان از شیعیان خاص علی بن ابیطالب است  میدانید  تو جنگ جمل محمد بن ابی‌بکر و برادرش این‌ها طرف علی بودند خواهرشان عایشه آن طرف بود یعنی برادر طرف  علی است خواهر آن طرف است که چند بار هم محمدبن‌ابی‌بکر برادر عایشه میرود با ایشان، چون مذاکره می‌کند که مثلاً جنگ نشود بعد که آن‌ها شکست می‌خورند حضرت امیر می‌گویند که عایشه را با احترام ببرینش با این که این کار درست نبوده و بعد یک نامه‌ای بوده مدت‌ها بعد محمد پسر ابوبکر محمد بن ابی‌بکر به معاویه راجع به علی می‌دانید بعد هم ایشان به دست معاویه و عمروعاص در مصر شهید می‌شود و جنازه محمد پسر ابوبکر را آن‌ها می‌کنند در  پوست و الاغ و آتش می‌زند و خبر به امیرالمؤمنین که می‌رسد اشک می‌ریزد برای محمدبن‌ابی‌بکر که بعد مالک‌اشتر را می‌فرستد به جای این‌ها که مالک را هم این‌ها بین راه مسموم و ترور می‌کنند و ایشان را هم شهید می‌کنند و نمی‌رسد به مصر. محمدبن‌ابی‌بکر نامه‌ای دارد برای معاویه به معاویه می‌گوید باکی داری می‌جنگی محمد پسر ابوبکر خلیفه اول در نامه نوشته به معاویه در دفاع از علی این در منابع اهل سنت است می‌گوید مگر نمی‌دانی و کیه که نداند علی نخستین کسی بود که به پیامبر ایمان آورد چه کسی نمی‌داند که پیامبر در همه کار‌های مهم اولین نامزد و کاندیدایش علی بود چه کسی نمی‌داند هیچ‌کس به اندازه علی برای پیامبر  فداکاری نکرده کی نمی‌داند در سخت‌ترین و ترسناک‌ترین شرایط علی بود که خودش را فدای پیامبر می‌کرد وقتی همه میترسیدند و تردید می‌کردند علی نمی‌ترسید نه تردید می‌کرد علی نظیر نداشت حالا کار به جایی رسید که تو‌ای  معاویه خودت را آوردی کنار علی هم عرض علی قرار می‌دهی تو دو قطبی تشکیل دادی در برابر علی بعد فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب را  ایشان می‌شمارد که علی (ع) این است به لحاظ علمی، عملی، اخلاقی، سابقه شجاعت، معنویت بعد محمد ابی‌بکر به معاویه می‌گوید این طرف علی، اما تو پدرت هردو نفرین شده و ملعون خدا و پیامبرش بودید به معاویه می‌گوید تو و پدرت ابوسفیان می‌خواستید پرچم اسلام را همیشه پایین بکشید و نور پیامبر اکرم را خاموش کنید و همیشه می‌خواستید شعله‌های جنگ را روشن کنید فیتیله را بالا بکشید و نور خدا را پایین. پدرت  دراین حال مرد پدرت ابوسفیان وقت هم که مرد با اینکه ظاهراً گفت مسلمانم مسلمان نبود این را محمدبن‌ابی‌بکر می‌گوید به معاویه و حالا هم تو خط باباتو داری ادامه می‌دهی تو هم مثل اویی و شاهد این است که کسانی که اطراف تو را گرفتند علیه علی اصلاً کدام یکی از این‌ها حقیقتاً دین‌دارند کجا این‌ها امتحان دادند این‌ها همیشه تظاهر به مسلمانی کردند تو کار‌های ساده بودند، اما در عمل نبودند این‌هایی که دوروبر تورا گرفتند حالا پرچم اسلام و سنت پیغمبر را برداشتند کسانی که اطراف تو را گرفتن پس‌مانده‌های احزاب هستند همان‌هایی که قبلاً با پیامبر جنگیدند این‌ها پس مانده‌های آن‌ها هستند و سرکردگان نفاق هستند جبهه شما تظاهر به اسلام می‌کند با شعار‌های اسلامی آمدید به جنگ اسلام ناب که علی است به معاویه می‌گویند و، اما شواهد منزلت بیش از فضایلش یارانش به شاگردانشان است چه کسانی  طرف دار علی هستند و چه کسانی با تو هستند این‌ها را هم اگر با هم مقایسه کنیم باز هم معلوم می‌شود که تو کی هستی و آن‌ها کی هستند یک فرمایش دیگر در  تعابیر دیگر ابوهریره با امیرالمؤمنین رابطه خوبی ندارند و علیهش حرف زدند در همان حال که ابوهریره که شیعه قبولش ندارد ایشان می‌گوید که روایت نقل می‌کند که معاذ بن جبل و بعضی از اصحاب پیامبر این‌ها خیلی به علی نگاه می‌کردند و هر وقت می‌آمدند مسجد من میدیدم یک عده‌ای دائم به علی نگاه می‌کنند به پیامبر گفتم این‌ها چرا این قدر به علی (ع) نگاه می‌کنند.

یک بار سوال کردم که چرا اینقدر به علی نگاه می‌کنی انگار که دفعه اولت است انگار تا حالا علی را ندیدی گفتش که برای اینکه پیامبر اکرم چندبار در حضور ما گفتند نگاه به چهره علی عبادت است هرکس می‌خواهد  به خداوند نزدیک بشود به علی نگاه کند یعنی علی الگوی شماست به او نگاه کنید راه بندگی را بیاموزید این حدیث طبرانی حاکم نیشابوری و. حدیث دیگر در منابع اهل سنت از ابن مسعود نقل می‌کنند که چه زمخشری همین هم این را نقل کرده که مفسر بزرگ اهل سنت  است می‌گوید که اصحاب می‌گفتند هر وقت علی می‌آمد زمان پیامبر همان زمانی که جوانی بود بیست و چند ساله، سی ساله اصلاً مردم و کسانی که تازه آمده بودند و دیگران دست خودشان نبود همه دوست داشتند بهش نگاه کنند از بس نورانی بود خواستنی بود اخلاقش، رفتارش دوست‌داشتنی دیدید بعضی‌ها رو دوست داری همین‌طوری دوستش داری می‌گویند وقتی که ایشان وقتی می‌آمد خیلی‌ها می‌گفتند لا اله الاالله چه قدر این جوان نورانی است چه قدر خواستنی است  چه قدر مقامش بالاست چه قدر صبور و قوی و چه قدر درخشنده است و چه قدر شجاع و نترس است  می‌گفتند هر کس علی را می‌بیند خواسته یا ناخواسته به یاد خدا می‌افتد وقتی علی را می‌دیدیم دلمان می‌خواست آدم خوبی باشیم ما رفقایی داشتیم شهید شدند سنش از من کمتر بود ما هر وقت این را می‌دیدیم تو جبهه یا همین مشهد این تا می‌آمد دست و پایمان را جمع می‌کردیم، چون آدم اخلاقی خوب بود ما هم خیلی آدم‌های با ادب و اخلاقی می‌شدیم این حالا رده پایینش وقتی، ولی این نبود مثلاً چرت و پرت و این‌ها می‌گفتیم به هم.

یعنی آدم‌هایی هستن که شما وقتی میبینیدشان به یاد خدا به یاد اخلاق و انسانیت می‌افتی و این می‌گوید که علی هرجا می‌آمد همه دوستش داشتند به یاد خصلت‌های خوب می‌افتادند و از این روایت زیاد است در حاکم نیشابوری در مستدرک، هیثمی در مجمع ابن حجر در الاصابه و و و و منابع زیاد است.

دلیل تعبیری دیگر جناب ترمذی از اهل سنت از منابع اهل سنت صحیح ترمذی ایشان نقل می‌کند که در روز طائف جابر گفت که ما همه اصحاب نشسته بودند پیامبر (ع) علی را همیشه منتظر علی بودند که کجا هست و کی می‌آید و علی می‌آمد صدایش می‌کردند می‌آمد پیش پیامبر و علی با پیامبر با علی (ع) خصوصی صحبت می‌کردند و نجوای آرام.

بعضی از اصحاب گفتند که چه قدر پیغمبر همه‌اش با علی نجوا می‌کند چی می‌گویند به هم خوب پیامبر فرمودند که فقط من نیستم که با علی نجوا می‌کنم خدا هم با علی نجوا می‌کند حضرت امیر  می‌فرمایند خدا با همه شما می‌تواند نجوا کند  اگر گوش روحت بیدار باشد باز باشد از طریق عقل و ادراک و فطرت تان خدا با  شما حرف می‌زند شما نمی‌شنوی خودتان را به آن راه می‌زنید و  نمی‌خواهید بشنوید.

اگر گوش روحت بیدار باشد و باز باشد یا دارد از طریق عقل و ادراک و فطرت تان خدا با شما حرف می‌زند و شما نمی‌شنوید و نمی‌خواهید بشنوید، پیامبر فرمودند، در منابع اهل سنت، ترمزی، می‌گفتند چرا پیامبر با علی نجوا می‌کند، پیامبر فرمودند خدا هم با علی نجوا می‌کند و نه فقط من.

در کنز الاعمال هست، طبرانی این را نقل می‌کند، در منابع مختلف جناب احمد حنبل، که این‌ها همه، ببینید یک نمونه دیگر، عمر خطاب نقل می‌کند از پیامبر، ایشان می‌گوید پیامبر اکرم فرمودند و من خودم چند بار شنیدم از پیامبر که  هیچ کس به اندازه علی همه فضایل در او جمع نشده است، یعنی بعضی‌های تان یک سری فضائل دارید، ولی فضائل دیگر را ندارید، ولی علی همه فضایل را در اوج دارد، این را عمرخطاب از پیامبر گفته است که در مورد علی فرموده اند، یعنی هر کس به علی نگاه کند در هر مورد، می‌تواند مطمئن و خاطرجمع باشد، که راه را گم نخواهد کرد، از عایشه، تا عمر در منابع اهل سنت راجع به علی، می‌گوید احادیثی که درباره فضائل علی از پیامبر نقل شده است، در مورد هیچ کس دیگری نشده است، یعنی بین اصحاب پیامبر فقط علی است که همه قبولش دارند، یعنی هیچ مذهب اسلامی نیست، که علی را قبول نداشته باشد، بقیه اصحاب اخلافی است بعضی‌های شان قبول ندارند، ولی در مورد علی اجماع است، این هم در منابع حدیث متواتر از شیعه و سنی، که پیامبر فرمودند این تعبیر مشهورشان که من بین شما دو تا وزنه می‌گذارم.

مجری: ثقلین و سبقین.

رحیم‌پور ازغدی: که از هم جدا نشوند، بعضی برادرانی که شیعه نیستند می‌گویند که پیامبر گفتند کتاب و سنتم، شیعه می‌گوید فقط بحث این نبود بلکه بحث عترت هم بود، بیان سنت دست عترت است، برخی‌ها خیال کردند که منابع اهل سنت این را ندارند باز هم در منابع در کتب اصلی برادران اهل سنت، جناب نسائی این را نقل می‌کند، در صاحب مدارک در بزرگان پیامبر من قرآن و اهل بیت عترتم بین شما گذاشتم، این‌ها نباید از هم جدا بشوند و در نزد خدا از هم جدا نیستند، نه بگویید اهل بیت بدون قرآن و نه قرآن بدون اهل بیت این دو تا با هم و روی هم اسلام هستند.

مجری: یکی از آن مرز‌هایی که بتواند شیعه را ممکن است از عالی بودن و غلو نجات دهد.

رحیم‌پور ازغدی: برخی‌ها  هستند شیعه هستند و راجع به قرآن کم حرف می‌زنند و حتی پیامبر می‌گوید خدا و ائمه، یا فکر می‌کنند ائمه در حد پیغمبر هستند، پیغمبر و ائمه در یک سطح هستند، نه، ائمه در راس شان علی است، که می‌فرماید که من بنده‌ای از بندگان محمد هستم، من شاگرد او هستم، علی و فاطمه شاگردان پیامبر هستند. ولایت تکوینی و باطنی.

بحث اهل سنت را جمع بندی کنم، از اهل سنت به فاطمه و به علی به حسنین، معتقد هستند و علاقه‌مند هستند، در منابع برادران اهل سنت هست که هر کس دوست علی و فاطمه و حسن و حسین نباشد، مسلمان نیست، هر کسی کینه علی و فاطمه و حسن و حسین داشته باشد این مرتد است و مسلمان نیست، این در منابع اهل سنت است و یکی از علائم ایمان به خدا و  رسول محب به علی به فاطمه و حسنین است، بنابراین این که اهل بیت نیست، این وهابی‌ها مخصوصا ناصبی‌ها.  

مجری: وهابی‌ها هم تازه نیستند.

رحیم‌پور ازغدی: یک بخشی از وهابی‌ها، تکفیری‌ها هستند، که حتی تکفیری‌ها هم نیستند، ناصبی‌ها این جور هستند، کسانی را داریم که شیعه را هم منحرف و کافر می‌دانند و به علی و فاطمه و حسن و حسین  محبت دارند. منحرف هستند.  

مجری: هنوز که هنوز است اسامی دوازده امام شیعیان  دور حیاط‌های مسجد النبی آن بالا نوشته شده است و حتی وهابی از بین نبردند.

رحیم‌پور ازغدی: عثمانی که دعوا داشتند با وهابی‌ها، نتوانستند، وگرنه می‌خواستند، این تعبیر که، حالا از این روایت زیاد است، که پیامبر فرمودند که شهر علم اگر من هستم یک در دارد و آن در علی است.

از طریق علی پیغمبر بشناسید، اگر سر پیغمبر و قرآن اختلاف نظر شد که تفسیرش چیست، شیعه و سنی، که پیامبر فرمودند آن که علی می‌گوید ملاک است، یعنی اگر اختلاف شد، پیامبر کی بودند، قرآن این آیه معنی اش چیست، شیعه و سنی نقل کردند و امثال این حدیث که همه می‌گویند که علی چه می‌گوید و آخرین موردی که نقل می‌کنم، ابن حجر نقل می‌کند از ابن عباس، که اصلا کلمه شیعه علی، بعضی خیال شان این‌ها را بعد از غدیر ساختند، بعضی که نادان‌تر هستند می‌گویند از زمان صفویه این کلمه آمده است یا آل بویه، این کلمه شیعه علی در روایات خود شیعه و سنی داریم که خود پیامبر فرمودند.

مجری: مثل آن که شیعتک منابع من نور

رحیم‌پور ازغدی: شیعه من و علی، حتی شیعه می‌گویند، شیعه یعنی پیرو و تابع، نمونه عرض کنم، می‌فرماید فقط به علی در منابع اهل سنت است، حتی ابن اسیر که وهابی‌ها قبول دارند، پیامبر فرمودند که علی دشمن تو در قیامت در مظهر خدا که می‌آید با گردن به دوزخ و جهنم خواهد افتاد، یعنی منابع اهل سنت می‌گوید که هر کس دشمن علی باشد، چه در آن زمان و چه تا الان و تا ابد، منابع شیعه و سنی می‌گویند این جهنمی است، مورد خشم خداست و پیامبر فرمود.

ابن حجر نقل بکند از ابن عباس وقتی آیه هفتم سوره بینه آمد که چه کسانی خیرالبریه و چه کسانی  شر البریه، بهترین و بدترین آدم‌ها چه کسانی هستند، پیامبر فرمود که این آیه در مورد علی آمد که ملاک بهترین و بدترین آدم‌ها، مقیاس و آن میزان و ترازوش، علی است، هر کس با علی است، توی این صف است و هر کسی ضد علی است و دشمن علی است توی این مسیر است، خوب کدام مسلمان دشمن علی است، ممکن است فضائل علی را برخی از مسلمین ندانند و قبول نداشته باشند، ولی، هیچ سنی دشمن علی، اهل سنت نیستند، پیامبر به علی فرمود منظور از این آیه بهترین و خیرالبریه، منظور تو و شیعه تو هستند و آن کسانی که دنبال تو راه بیافتند، بعد از من، ابن عساکر از پیغمبر نقل می‌کند که در بهشت چشمه‌ای است که چه صفاتی دارد، بعد در آن چشمه گلی است که من پیامبر و اهل بیت من از آن گل خلق شدند یعنی ماده ما از آن جاست وقتی وارد این عالم شدیم و بعد پیامبر فرمودند شیعه ما یعنی آن‌هایی که واقعا شیعه ما هستند، پیامبر فرمودند آن‌هایی که واقعا شیعه ما هستند نه این که ادعای تشیع، شناسنامه اش شیعه است، شیعه واقعا پیرو ما، آن‌ها هم از همین گل آفریده شده اند، آن‌ها هم مثل ما زندگی کنند و بمیرند آن‌ها هم مثل ما هستند، همین خط و همین مبدا است.

مفسر بزرگ اهل سنت گفت،  روزی به علی گفتند، هر کس در قیامت بیاید، من به ذیل عنایت خداوند تمسک می‌کنم، بعد تو به من تمسک می‌کنی، دست من به دامان خداست، دست تو علی به دامان من است، دست فرزندان تو  و اهل بیت به دامان توست، دست شیعیان من و پیروان من و اهل بیت به دامان اهل بیت است، خواهی دید که خداوند ما را با هم به کجا خواهد  برد  در قیامت.

این شیعه حتما شناسنامه نیست، کسانی که به اسلام عمل کنند و این خط را بروند. هم ایمان و هم عمل صالح و هر دو منابعش هست، علی مال انسان است، یک، علی مال کل مسلمین است و همه مسلمین قبول دارند، با تفاوت درجات.  

مجری: بیتی از ابن ابی الحدید من با این که دینم اعتزال  است، ولی هر کسی که شیعه تو هست من دوست دارم.

رحیم‌پور ازغدی: جالب است این جریان وهابی که هر عالم سنی، این جور صحبت کند، می‌گویند این‌ها سنی نیستند و شیعه هستند.

انتهای پیام/ 271

 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار