به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، پاسدار شهید محرمعلی مرادخانی از فرماندهان لشگر ویژه 25 کربلا در زمان هشت سال دفاع مقدس بود. وی راهپیمایی اربعین و زیارت حرم سالار شهیدان را در میانه راه رها کرد و برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم(س) عازم سوریه شد. هادی خسروی یکی از نیروهای این شهید والا مقام خاطرات خود را در ساعاتی از عملیات آخر کنار شهید مرادخانی اینگونه روایت می کند:
*به خاطر شرایط آب و هوایی نامناسب عملیات لغو شد
نماز مغرب تازه خوانده بودیم که حاجی مرادخانی نقشه عملیات را آورد در اتاق ما و روی زمین پهن کرد. و تعدادی از بچه ها دور نقشه جمع شدند و دور آقای مرادخانی دایره زدند. شهید مرادخانی چند روزی بود به عنوان فرمانده به جمع ما اضافه شده بود. قبل از اینکه او بیاید یک بار با بچه ها تا پای کار و تا نزدیکی تکفیری ها رفته بودیم اما به خاطر شرایط بد آب و هوایی، سرما و باران مجبور به برگشت شدیم. به همین دلیل تا حدود زیادی با نقشه منطقه عملیاتی آشنایی داشتیم.
حاجی نظراتش را گفت و سپس بچه های گروهان طرح هایشان را ارائه دادند. زمینی که ما باید می گرفتیم بسیار هموار و با موضع و جان پناه کم بود. و حدودا 400متر عرض مواضع دشمن بود. به هر تقدیر فرماندهان به جمع بندی رسیدند و بعد از شام نقشه را برای سردار شهید مرادخانی به دیوار زدیم. او با با یک اقتدار خاصی گفت: «هر کسی نمی تواند بیایید بعد از جلسه به خودم بگوید من فقط پنج نفر نیرو داشته باشم عملیات را شروع می کنم». بچه های گروهان که الحمدالله با صحبت های حاجی روحیه مضاعفی گرفته بودند به شوخی و البته با یاد واقعه عاشورا و حضرت سیدالشهدا(ع) به سردار مرادخانی گفتند: حاجی چراغ ها را هم خاموش کنید تا هر کس خواست راحتتر برود.
*صحبت هایش به بچه ها آرامش خاصی داد
صحبت هایش را با استعانت به خدا و اهل بیت شروع کرد و گفت: «همه ما برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) آمدیم و باید حلب را آزاد کنیم» همه بچه ها را به صبر و استقامت توصیه کرد و با یک اطمینان خاطری مدام تاکید می کرد: «اگر با قدرت بجنگیم پیروز می شویم و دشمن را نابود می کنیم». حرف هایش آرامش خاصی به بچه های گروهان که غالبا هم سن و سال فرزندانش بودند می داد.
*نقشه عملیات ده درصد عملیات است
در ادامه صحبت هایش اشاره ای به نقشه کرد و گفت: بچه ها دقت کنید که این نقشه 10 درصد کار است ما هر چه روی کالک فضای عملیات را بخواهیم ترسیم کنیم در میدان نبرد اتفاقات دیگری رخ می دهد که منطق سازگاری ندارد وقتی وارد میدان رزم شدید گشایش هایی رخ می دهد که پیش نیاز آن ایمان و توسل شماست. این را ما در جنگ تجربه کردیم و شهدای ما و رزمندگان ما در آن دوران باشکوه اجرا کردند و حماسه آفرینی کردند و موفق شدند قطعا شما هم موفق می شوید».
در این عملیات آقای مرادخانی و سه تن از همرزمان ما به شهادت رسیدند. یکی از فرماندهان سپاه قدس بعد از عملیات با گردان ما دیداری داشت و در سخنرانی اش گفت: «گره ای در این منطقه بود که بعد از مدت ها باز شد». بعد از عملیات یاد صحبت های شهیدانه حاجی مرادخانی افتادیم و اینکه انگار قرار بود این گره به واسطه و حضور او باز شود.
منبع: فارس