گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: رژیم بعث قبل از تهاجم وسیع به ایران، چندین مرتبه مناطق مسکونی مرزی جنوب و غرب کشور را بمباران کرد و ۲۹۸ مرتبه آسمان کشورمان را توسط نیروی هواییاش مورد تجاوز قرار داد. روند تجاوز به خاک کشورمان در سه ماهه دوم سال ۵۹ شدت گرفت و نهایتاً در ساعت ۱۴:۳۰ دقیقه ۳۱ شهریور سال ۵۹ همزمان با بمباران فرودگاههای تهران، تبریز، اهواز و همدان، نیروی زرهی و دریایی دشمن از چندین نقطه مرزی با تجهیزات کامل حمله کرد.
در آن زمان مردم همگی در تب و تاب انقلاب بودند و اگر چه در خط سازندگی گامهای بلندی برداشته بودند، اما نیروهای انقلابی از تشکیلات و سازماندهی مورد نیاز یک مملکت برخوردار نبودند. از سوی دیگر بنیصدر که در رأس قوه مجریه به عنوان رئیسجمهور بر اریکه قدرت تکیه زده بود به این جو متشنج دامن میزد. از این رو شهرهای نزدیک مرز به اشغال متجاوزین بعثی درآمدند. خرمشهر نیز علیرغم مقاومت بینظیر مردم و نظامیان، ظرف چند روز سقوط کرد.
تاریخ بیانگر این واقعیت است، تا زمانی که بنیصدر در راس فرماندهی کل قوا قرار داشت، عراق در اکثر عملیاتها موفق میشد. پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا، تحولی عظیم در جبههها و روحیه رزمندگان پدید آمد به طوری که در اکثر عملیاتها پیروز میشدیم. شکستن حصر آبادان، فتح بستان، انجام عملیات فتحالمبین و... نیز از جمله موفقیتهایی بود که پس از عزل بنیصدر به دست آمد.
پس از عملیات فتح المبین برای آنکه دشمن شکستخورده فرصت و توان بازسازی را نداشته باشد، میبایست نیروها با سرعت هر چه تمامتر آماده میشدند تا بتوانند بخش عظیم دیگری از سرزمینمان به ویژه «خرمشهر» را که شاهرگ حیاتی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشد، از چنگ دشمن بیرون آورند. نیروهای دشمن در مدت یک سال و نیم توانسته بودند محور جاده اهواز ـ آبادان را با تدابیر وسیع امنیتی، از جمله ایجاد میدانهای مین و تعبیه سیمخاردار در سراسر دشت جنوب خوزستان، غیرقابل نفوذ کنند. به همین جهت ناظران سیاسی و مستشاران نظامی جهان در بررسیهای خود اعلام کردند که امکان بازپسگیری خرمشهر برای ایران غیرممکن است.
استعداد نیروهای دشمن در خرمشهر به شرح زیر بود:
الف) لشکرها:
۱- لشکر ۳ زرهی شامل تیپهای ۱۲ زرهی، ۶ زرهی، ۸ مکانیزه و ۵۳ زرهی
۲- لشکر ۵ مکانیزه شامل تیپهای ۲۶ زرهی، ۱۵ مکانیزه، ۲۰ مکانیزه و ۵۵ زرهی
۳- لشکر ۶ زرهی شامل تیپهای ۱۶ زرهی، ۳۰ زرهی و ۲۵ مکانیزه
۴- لشکر ۷ پیاده شامل تیپهای ۱۹ پیاده و ۳۹ سواره
۵- لشکر ۹ زرهی شامل تیپهای ۴۳ زرهی، ۳۵ زرهی ۱۴ مکانیزه
۶- لشکر ۱۰ زرهی شامل تیپهای ۱۷ زرهی و ۲۴ مکانیزه
۷- لشکر ۱۱ پیاده شامل تیپهای ۲۴ پیاده، ۴۸ پیاده و ۴۹ پیاده و تیپهای ۴۵ پیاده و ۱۳ پیاده و ۲۲ پیاده تحت فرماندهیاش قرار داشت.
۸- لشکر ۱۲ زرهی شامل تیپهای ۳۷ زرهی و ۴۶ مکانیزه
۹- لشکرهای ۲ و ۴ و ۸ در غرب شط العرب مستقر بودند.
ب) تیپهای مستقل
۱- تیپ ۱۰ زرهی
۲- تیپ ۹۰ پیاده
۳- تیپ ۱۰۹ پیاه
۴- تیپ ۲۳۸ پیاده
۵- تیپ ۴۱۶ پیاده
۷- تیپ ۴۱۷ پیاده
۸- تیپ ۴۱۹ زرهی
۹- تیپ ۵۰۱ زرهی
۱۰- تیپ ۶۰۱ زرهی
۱۱- تیپ ۶۰۲ زرهی
۱۲- تیپ ۶۰۵ زرهی
۱۳- تیپ ۶۰۶ زرهی
۱۴- تیپ ۹ گارد مرزی
۱۵- تیپ ۱۰ گارد مرزی
۱۶- تیپ ۲۰ گارد مرزی
۱۷- تیپ ۳۱ نیروی مخصوص
۱۸- تیپ ۳۲ نیرو مخصوص
۱۹- نیپ ۳۳ نیروی مخصوص
ج) دیگر نیروها
۱- ۳۰ گروهان کماندو
۲- ۱۰ قاطع جیش الشعبی (هر قاطع حدود ۵۵۰ نفر)
۳- گردان تانک مستقل سیف سعد
۴- گردان شناسایی حنین
۵- گردان شناسان صلاحالدین
۶- گردان شناسایی حطین
مجموع نیروهای فوقالذکر مستقر در منطقه بیتالمقدس به شرح زیر است:
الف: نیروهای پیاده حدود ۳۶ هزار نفر
ب: نیروهای زرهی: ۴۱ گردان تانک که حدود یک هرزار و ۳۴۵ دستگاه تانک داشتند.
و: ۳۸ گردان مکانیزه که حدود یک هزار و ۳۳۰ دستگاه نفربر داشتند.
ج: پشتیبانی: ۵۳۰ قیضه توپهای مختلف در منطقه وجود داشت که دائما فعال بودند. هواپیماهای دشمن منطقه را زیر شدیدترین بمبارانهای خود قرار داده بودند. با توجه به نیروی زیادی که در اختیار دشمن قرار داشت، گستردگی جبههها و وسعت منطقه، عملیات از این نظر به سود ما بود که با درگیر کردن دشمن در جبهههای وسیع از تمرکز نیروهایش در یک جبهه تا حدی جلوگیری میشد. در واقع ما اجازه نمیدادیم دشمن از قدرت سازماندهی و نقل و انتقال و تمرکزش سود لازم را ببرد.
مختصری از شرح عملیات
آغاز عملیات در غرب کارون (مرحله اول ۶۱/۲/۱۰)
دشمن که گمان نمیکرد نیروهای ایرانی بتوانند همزمان با عبور از رودخانه خود را با یک خیز به جاده اهواز ـ خرمشهر برسانند. به لحاظ این که از دست دادن جاده برای دشمن بسیار گران تمام میشد با سرعت تمام و بدون از دست دادن وقت، پاتکهای شدیدی را برای بازپس گرفتن قسمتهایی از جاده که در اختیار رزمندگان بود، آغاز کرد. یکی از رزمندگان شرکت کننده در این عملیات در این خصوص روایت کرده است: «شرایط آنقدر سخت بود که زیر فشار دشمن اگر زمین دهان باز میکرد بچهها در آن فرو میرفتند، ولی هیچ کس به فکر عقبنشینی نبود.» نیروها ۴۸ ساعت مقاومت کردند.
در جبهه کرخه نور:
با وجود استحکامات یاد شده بعضی رزمندگان توانستند پس از عبور از رودخانه، خاکریزهای رده دوم دشمن را هم اشغال کنند و حتی تا ۴۸ ساعت هم آنجا ماندند تا پاتکهای دشمن را دفع کنند، اما به دلیل این که برخی از واحدها نتوانستند به طور مشابه عمل کنند، به نیروها دستور داده شد که موقتا عقبنشینی کنند. به همین جهت در محله اول به جز انهدام نیرو کار دیگری انجام نشد و نیروها در مواضع اولیه خود منتظر دستور ماندند.
مراحل دوم عملیات ۶۱/۲/۱۶ (در غرب کارون)
ورود رزمندگان از جاده اهواز ـ خرمشهر به سمت مرز آغاز شد و نیروهای ما با موفقیت توانستند در ۱۷ کیلومتری از نوار مرزی استقرار یابند که البته در اینجا هم مقاومت فوق تصور برادران مقابل پاتکهای دشمن تا پایان روز ۶۱/۲/۱۷ حضور ما را در مواضع جدید تثبیت کرد.
دشمن به این نتیجه رسید که نخواهد توانست جلوی این سیل خروشان را بگیرد. لشکر ۶ عراق در محاصره رزمندگان بود. دشمن هیچ چارهای جز فرار برای نجات لشکر ۶ خود و دیگر نیروهایش در آن شرایط نداشت. عراق فهمیده بود که باقی ماندن این نیرو در منطقه به وضعی منتهی خواهد شد که میبایست در یک زمان هم با نیرویی که از کرخه عبور میکرد درگیر شود و هم از پشت با نیروهایی که روی نوار مرزی عمل میکردند و میدانست که توان چنین مقابلهای را نخواهد داشت و نتیجه چنین وضعی به جز نابودی و اسارت هزاران نفر و منهدم شدن بسیاری از تجهیزات فراوان خواهد بود.
از سوی دیگر عراق تصور داشت با این فرار و چشمپوشی اجباری از منطقه میتواند تمام نیرو و امکاناتش را در محور بصره و خرمشهر متمرکز و از سقوط خرمشهر و تهدید احتمالی بصره جلوگیری کند. نگه داشتن خرمشهر امتیازی بود که عراق با تبلیغات امپریالیسم جهانی روی آن میتوانست آثار شکستهایی را که تا آن موقع متحمل شده بود تا حدی بپوشاند و هم یک برگ برنده سیاسی در دست داشته باشد.
ساعت ۱۰ صبح روز ۶۱/۲/۱۸ نیروهای ما توانستند جاده اهواز – خرمشهر را تا نقاطی که در مرحله اول به دست ما افتاده بود کاملا پاکسازی و نیروهای شمال و جنوب را به هم مرتبط کنند. عراق نیروهایش را بر روی محور شلمچه – خرمشهر و جاده آسفالت ارتباطی تمرکز و پاتکهای شدیدی انجام داد.
دشمن در نظر داشت با تمرکز بر یک منطقه، رزمندگان را زمینگیر کند، اما رزمندگان با مقاومت مانع اجرای نقشههای دشمن شدند.
مرحله سوم عملیات بیت المقدس
در مرحله سوم عملیات؛ رزمندگان در ۱۹ و ۲۰ اردیبهشت دو مرتبه حرکت برای آزادی خرمشهر را شروع کردند، ولی در محور شلمچه – خرمشهر همچنان برتری با عراق بود، پس از ۱۰ روز عملیات مداوم و تحمل آن همه تانک و مقاومت در برابر آتش عظیم زمینی و هوایی دشمن، وضعیت رزمندگان در حدی نبود که بتوانند با قوت و قدرت به فتح خرمشهر بپزدازند. بازسازی و تجدیدقوای نیروها ضروری بود. فرماندهان اطلاعات و عملیات برای شناساییهای بیشتر اوضاع منطقه و استعدادهای دشمن و پیدا کردن راهکارهای متناسب با شیوه و قدرت به زمان نیاز داشتیم.
در این مدت عراق یک جنگ جدید سیاسی را علیه رزمندگان شروع کرد. دشمن در یکی از پاتکهایش موفق شد پاسگاه شهابی را مجدداً پس بگیرد. صدام سعی داشت که بر روی این پیروزی کوچک مانور تبلیغاتی زیادی بدهد. فیلمبرداری مفصل از این عملیات انجام داد. چند روز بعد رزمندگان مجدداً پاسگاه شهابی را پس گرفتند و تبلیغات صدام به ضد تبلیغ مبدل شد.
ادامه مرحله سوم ۶۱/۳/۱
ساعت ۲۱:۳۰ روز ۶۱/۳/۱ عملیات با هدف نهایی آزادی خرمشهر آغاز شد. این بار عملیات با موفقیت همراه بود و صبح روز ۶۱/۳/۲ رزمندگان موفق شدند از پل نو گذشته و خود را به کنار شطالعرب برسانند.
طرح دشمن برای شکستن این محاصره عملیاتی بود که در صورت موفقیت با حملاتی همزمان از غرب (شلمچه) و شرق (خرمشهر) رزمندگان را در قسمت «عرایض» و «پل نو» منهدم میکرد، اما رزمندگان دشمنان را چنان محاصره کردند که نیروهای دشمن ناامید شدند. بعضی از سربازان بعثی چنان روحیه خود را باخته بودند که در منازل خرمشهر نشسته و گریه میکردند.
دشمن دستور داد نیروهایی که در مثلث (جاده – کارون) مستقر هستند به خرمشهر عقب نشینی کنند و برای شرکت در عملیات آماده شوند. در حین این عقبنشینی دشمن مهمات بسیاری را منهدم کرد از جمله انبار مهمات تیپ ۴۸ پیاده که نشان میدهد امیدواری به مقاومت و جلوگیری از ورود ما به خرمشهر ضعیف بوده است.
در میان نظامیان محاصره شده دو نظر وجود داشت یک دسته مقاومت را بیهوده دانسته و تمایل به تسلیم به رزمندگان داشتند و دسته دیگر که سرسپردهتر بودند با هم به دنبال راهی برای مقاومت میگشتند. به هر صورت حمله دشمن از غرب (شلمچه) با وجود تأکید فراوان فرماندهی با شکست مواجه شده و دشمن مجبور به فرار و عقبنشینی شد از اینطرف نیز سرهنگ زیدان بر روی مین رفته و کشته و خط مقاومت ضعیفتر شد.
روز ۶۱/۳/۳ عدهای از نیروهای دشمن تصمیم به تسلیم گرفتند. ابتدا چند افسر و سرباز و به تدریج عده بیشتری خود را تسلیم کردند. از این رو خرمشهر پس از ۵۷۵ روز در ساعت ۱۱ روز ۶۱/۳/۳ طی عملیاتی که کمتر از ۴۸ ساعت طول کشید به دامن میهن اسلامی بازگشت، چیزی که از نظر همه جهانیان یک غیرممکن بود.
انتهای پیام/ 112