به گزارش خبرنگار دفاعپرس از گلستان،پاسدار شهید« سید اسماعیل حسینی »فرزند سید رحیم ساکن روستای یساقی (پیشین کلاته) در سال ۱۳۴۳ دیده به جهان گشود. وی دریک خانواده مذهبی ومومن واز سلاله سادات بوده که در سن ۶ سالگی مادر بزرگوارش را از دست داده بود ودر سن ۷ سالگی دوران تحصیلات ابتدایی را شروع نموده که پس از اتمام دوران ابتدایی وشروع دوران تحصیلی راهنمایی جنگ ایران وکشور بعث عراق شروع شده بود این شهید بزرگوار برای دفاع از نظام جمهوری درس را رها کرده وبصورت داوطلب بسیجی به جبهههای حق علیه باطل شتافت ومدت ۶ ماه در جبهههای کردستان مشغول دفاع از کیان جمهوری اسلامی بود در سال ۱۳۶۱ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهرستان بندر ترکمن در آمد ودر سال ۱۳۶۳ یک دوره آموزشی مربیگری نظامی در پادگان رامسر را گذراند وبعنوان مربی آموزش نیروهای بسیجی پایگاه مقاومت شهری وروستایی بندر ترکمن مشغول انجام وظیفه شد در همان زمان ودر دوران خدمت در سپاه خود چند مرحله به جبهههای حق علیه باطل در جنوب وغرب شتافت که در این دوران یک سال در جبهههای کردستان ویکسال در جبههای جنوب کشور مشغول دفاع بوده است.
در سال ۱۳۶۸ در طرح تفکیک سپاه به نیروی زمینی گروه مهندسی ۴۵ جوادالئمه منتقل گردید که در این هنگام از یگان به دوره مربی گری شنا وغواصی به مشهد مقدس اعزام وپس از گذراندن این دوره در تربیت بدنی وبه عنوان کمیته آزمون جسمانی کارکنان مشغول شد وبعد از مدتی مجددا یک دوره آموزش تخصصی تخریب گذراند ودر گردان تخریب مشغول انجام وظیفه گردید پس از اتمام جنگ فرصتی برای این شهید بدست آمد ودوران راهنمایی خود را گذراند وجهت گرفتن دیپلم ثبت نام نمود در هنگامی که در گردان تخریب مشغول به انجام وظیفه بودجهت پاکسازی مناطق آلوده به مین چندین بار به مناطق آلوده به مین اعزام شد این شهید بزرگوار در سال ۱۳۸۴ بازنشسته شد چند ماهی بعد از بازنشستگی با توجه به اینکه احساس میکرد به تخصص وی در مناطق آلوده به مین نیاز میباشد ومیدانست خطر زیادی در این راه است تصمیم گرفت دوباره به صورت داوطلب در هنگامی که میبایست پس از بازنشستگی در کنار خانواده استراحت کند وامورات تحصیل وازدواج فرزندان را فراهم نماید به مناطق آلوده به مین شتافت وشروع به پاکسازی آن مناطق شد بله او تصمیم خودرا گرفته بود وباید میرفت وقتی فرزندش از پدرش خواست که تا کی به آن مناطق بروی؟ در جواب گفت که هنگامی که به من نیاز باشد وخاطرهای برای فرزندخود تعریف میکند که در آن منطقه دختر کوچکی دیدم که دو پایش بر اثر انفجار مین قطع شد ومن به آن دختر قول دادم که تا پاکسازی کامل منطقه آلوده انجام وظیفه کنم بله این شهید بزرگوار با آن که در دوران جنگ تحمیلی ۳ سال در نبرد حق علیه باطل شرکت نمود ودین خودراچه در جبهه وچه در آموزش بسیجیان جهت اعزام به جبهه اداءنمودپس ازبازنشستگی هم نتوانست طاقت بیاورد وباز هم از تخصص خود برای مردم شریف وکیان جمهوری اسلامی دست از تلاش بر نداشت ودر هنگام پاکسازی مین در منطقه قصرشیرین در تاریخ ۱۳۸۶/۲/۶ به آرزوی خود که همان شهادت درراه خداست نائل وبه جمع شهدا پیوست.
این شهید بزرگوار در سال ۱۳۶۲ با دختر عمه خود ازدواج نمود که حاصل این ازدواج یک فرزند پس و دو دختر میباشد.
انتهای پیام /