دفاع پرس گزارش می‌دهد؛

«مک کارتیزم» آمریکایی تهدیدی علیه صلح جهانی است

ایالات متحده آمریکا در زمان جنگ سرد و برای مقابله با نفوذ کمونیسم جریان مک کارتیزیم را بوجود آورد تا به نوعی با جهان دوقطبی مقابله کند. مک کارتیزم در آمریکای امروز تبدیل به سلاحی شده که می‌خواهد به مدد آن جهانی تک قطبی برای خود محقق کند.
کد خبر: ۸۲۱۵۰
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۴ - 12May 2016

«مک کارتیزم» آمریکایی تهدیدی علیه صلح جهانی است

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی، سناتور مککارتی با به راه انداختن دادگاه تفتیش عقاید سیاست کلی آمریکا را در مواجه با جهان ترسیم کرد و اکنون مک کارتیزیم سیاست فرهنگی پنهان آمریکا است برای حذف هر اندیشهای که امپریالیستی نباشد

آغاز مک کارتیزم

در سال 1946 میلادی استالین در سخنرانی جنجالی صحبت از رویارویی غیر قابل اجتناب سرمایهداری و کمونیسم میکرد این طرز تفکر در ردههای مختلف خارجی ایالات متحده باب شد و آمریکا اولویت اول سیاست خارجی خود را نابودی شوروی و محو آن از نقشهی جهان، قرار داد.

وقایع سال 1949 تا 1950 به شدت حس تهدید از سوی کمونیستها را در ایالات متحده افزایش داد. در سال 1949 اتحاد جماهیر شوروی بمب اتمی را آزمایش کرد. در همان سال ارتش کمونیست مائو با وجود حمایت مالی سنگین آمریکا از مخالفانش، کنترل سرزمین اصلی چین را به دست گرفت.

در دهه ی 1950، هزاران آمریکایی شاغل در نهاد های مختلف دولتی شاغل در ارتش، صنعت سینما و مردم از قشرهای مختلف، متهم به کمونیست بودن یا طرفداری با کمونیسم شدند و مورد تحقیق و سوال قرار گرفتند. در این دوره کارمندان دولت، کسانی که در صنایع سرگرمی مانند هالیوود کار میکردند ، اساتید دانشگاهها و فعالان اتحادیهها مورد بررسی و تفحص قرار گرفتند. و عده بسیاری ازآنها شغل خود را از دست دادند و زندگی حرفه ای شان نابود شد.

آنچه در دهه 50 در آمریکا رخ داد حاصل اقدامت جوزف ریموند "جو" مککارتی سیاستمدار آمریکایی بود که از ۱۹۴۷تا زمان مرگش در 1957 سناتور جمهوری خواه  ایالات متحده از ایالت ویسکانسین بود. مک کارتی در دهه 50 و 60 به چهرهای شاخص برای دامن زدن به ترس گستردهای در خصوص براندازی کمونیستی تبدیل شد.

درگیری وی  با این پدیدهی فرهنگی با سخنرانیاش در روز نهم فوریه سال 1959 برای باشگاه زنان جمهوری خواه در ویرجینیای غربی آغاز شد. او در این سخنرانی تکه ای کاغذ در دست داشت و ادعا کرد این لیست کمونیستهای شناخته شدهای است مثل برتولت برشت (شاعر و نمایش نامه نویس)، چارلی چاپلین (بازیگر و کارگردان) که برای وزارت امور خارجه آمریکا کار می کنند.

این دوره که اشاره به فعالیتهای ضد کمونیستی سناتور جوزف مک کارتی در سالهای جنگ سرد دارد و موجب شد موجی از عوام فریبی، سانسور، فهرستهای سیاه، گزینش شغلی، مخالفت با روشنفکری، افشاگریها و دادگاههای نمایشی و تفتیش عقاید، فضای اجتماعی دهه 1950 آمریکا را دربرگیرد به مک کارتیزیم مشهور شد.

واژه ی مک کارتیزم به زودی برای تمامی فعالیت های ضد کمونیستی مورد استفاده قرار گرفت. امروزه از این واژه در توصیف عوام فریبی بی پروا و اتهامات بی اساس استفاده می شود که مشخصه آن افزایش نگرانی از نفوذ کمونیسم بر اجتماعات و موسسات آمریکایی بود. نکته جالب توجه، شباهت زیاد این مبارزه ضد کمونیستی با روشهای مرسوم در کشورهای کمونیستی بود

.

مک کارتیزم در آمریکا بوسیله ی گروههای مختلف از جمله بسیاری از سازمان های ضد کمونیستی و لژیون های آمریکایی حمایت میشد. از هستههای اصلی حمایت کننده مک کارتیزم میتوان به گروههای نظاممند زنان ضد کمونیست مانند گروه روابط عمومی آمریکا نام برد. این ها یکی از دهها هزار نهادی بودند که زنان خانه دار را در گروههای مطالعه، شبکههای نامه نگاری و باشگاههای میهن پرستی درگیر میکردند تا با آگاه کردن آنها از کمکشان برای شناسایی و بر اندازی کمونیست ها استفاده کنند. اگرچه رادیکالهای راست افراطی بستر پشتیبانی مک کارتیزم بودند، با این حال اینها تنها نبودند، ائتلاف گستردهای بوجود آمده بود که مک کارتیزم را جذاب یا از نظر سیاسی مفید میدانست.

در دوره مک کارتیزم بین ده الی دوازده هزار نفر شغل خود را از دست دادند؛ در واقع، قربانیان طرح مک کارتی هیچ وقت توانایی پاسخگویی به اتهامات واردشده بر علیهشان را پیدا نکردند. 300 نفر از بازیگران و کسانی که در زمینهی فیلم مشغول به کار بودند، صرف ادعاهای بدون سند شغل خود را ازدست دادند. اکثر افراد این نمونه، به کشورهای دیگری گریختند و اقلیت آنها در جامعهی آمریکایی- تا زمان پایان مککارتیسم- منزوی و مورد اهانت واقع شدند. و جامعه اطلاعاتی آمریکا  ادعا میکند  نمیتواند اسناد دوره مک کارتیسم را بعد از 50 سال، به خاطر رعایت مسائل حفاظتی منتشر کند.

پایان مک کارتیزم

هنگامی که  آیزنهاور به ریاست جمهوری آمریکا رسید، علاقه ای به ادعاها و فعالیتهای مک کارتی نشان نمیداد. رویه اتهام زنی بوسیله  مک کارتی تا سال 1954 ادامه پیدا کرد، هنگامی که او روی ارتش ایالات متحده متمرکز شد. به مدت هشت هفته در جلسات تلوزیونی مقامات ارتش از جمله تعدادی از قهرمانان ملی را مورد بازجویی قرار داد. این کار باعث خشم ارتش شد. به همین دلیل هم اعتبار و روش مک کارتی را زیر سوال بردند. در دوم دسامبر سال 1954مجلس سنای آمریکا رای به سانسور مک کارتی دادند و جلسات محاکمه او برای همیشه به پایان رسید.

مک کارتیسم دوران سیاهی را برای هالیوود رقم زد و کارگردانان زیادی را به بهانه کمونیست بودن تحت تعقیب قرار داد. نهایتاً تاکتیکهای او و ناتوانیش در اثبات ادعاهایش منجر به سرزنش رسمی او از سوی سنای ایالات متحده شد.

نتیجه اینکه مک کارتیزیم سیاست ارعاب و تهدید آمریکا است که هنوز زنده و پویا عمل میکند اگر در دوران جنگ سرد سناتور مک کارتی جامعه آیالات متحده را که در هراس از کمونیسم به سر میبرد وادار به واکنش کرد. جامعه امروز آمریکا از سلاح مک کارتی نه برای مقابله با کمونیسم که برای هر نوع تعرض و مداخله در کشورهای دیگر جهان استفاده میکند.

آمریکا از این سلاح برای منکوب کردن هر تفکری که موافقش نباشد استفاده میکند حتی اگر تفکر شهروند آمریکایی باشد. این دولت بخصوص بعد از انقلاب اسلامی ایران در هراسی همیشگی از اسلام به سر میبرد. حال آنکه ستیز اسلام با صلح جهانی توهمی است که دولتمردان آمریکایی در جهان به راه انداختهاند. مک کارتیزیم امریکایی درمانی ندارد چرا که مخدری است که همه تار و پود سیاست داخلی و خارجی آمریکا را درگیر کرده است.

حمله به افغانستان، عراق، مداخله در سوریه، حمایت از عربستان برای حمله به بحرین و یمن، بازداشتها، شنودها و به انزوا کشاندن سیاهان آمریکا همه از نتایج شوم مک کارتیزم امروز آمریکا است.

آمریکا برای اثبات قدرتش نیاز دارد که به چشم بیاید و برای خود دشمنی تاره تعریف کند و در این میان اسلام را که بر خلاف کمونیسم درهای اندیشه خود را به روی خود بسته بود باز نگه داشته و از گفتگو و منظره هراسی ندارد.

کمونیستهها اجازه نداشتند هر بسته فرهنگی را مورد مطالعه و استفاده قرار دهند چرا که در هراس از فروپاشی بودند حال آنکه اسلام به دلیل اینکه شالودهای محکم دارد هراس از ویرانی ندارد و برای همین به راحتی با همه جهان در حال تعامل است مگر آنکه بخشی از این جهان بخواهد توازن امنیت و استقلالش را به هم زند.

اسلام یک پیکره واحد است و تقسیمات سیاسی مانع نمیشود که از کشور مورد ظلمی دفاع نکند. برای همین آمریکا بعد از جنگ سرد اسلحهاش را این بار محکمتر به دست گرفته و به سوی ایران که مرکز ثقل کشورهای اسلامی است گرفته ، دولتمردان آمریکا دو مرتبه سلاح سینما را این بار محکمتر گرفته تا اسلام را از بین ببرد.

حالا باید جنگ سرد را با تعریفی جدید و در جبههای که بین امریکا و اسلام (ایران) شکل گرفته معرفی کرد. این جنگ برای امریکا بی شک طولانی تر و فرساینده تر خواهد بود تا در جنگ سردی که با شوروی داشت.

البته این مطلب به همبن جا ختم نمیشود آمریکا از سلاح مک کارتی نه فقط علیه اسلام که علیه هر تفکر ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی استفاده میکند. آنها به بهانهها و اتهامت واهی در سیاستهای داخلی و خارجی کشورها داخلت میکند مبادا تصمیمات آنها موردی خطرناک برای آمریکا داشته باشد.

البته این بار پیروزی با آمریکا نخواهد بود چرا که در مقابلش کمونیسم، ادنیشهای دگم با درهای بسته نایستاده بلکه دشمن روبه روی آمریکا اسلام است که در هر زمان و هر مکان بدون آنکه تحریف شود قابل انعطاف است.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار