چرا "نامیرا" ما را در شناخت بهتر فتنه 88 یاری می‌کند؟

"نامیرا" داستانی شخصیت‌محور است؛ رمانی با خرده‌روایت‌هایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدم‌ها. این روزگار است که آدم‌ها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن می‌گذارد.
کد خبر: ۸۴۲۱
تاریخ انتشار: ۰۴ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۰ - 25December 2013

چرا

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، کتاب نامیرا روایت مردمانی مشتاق کوفی است که مدتها در انتظار منجی خود نشسته بودند تا آنها را از زیر یوغ حاکمان ظالم و ستمگر خود رها سازد و حق سلب شده آن ها را بازگرداند به آنها. روایت مردمانی که حسین را به شهر خویش خواندند نه از آن حیث که او را امام زمان خود می دیدند و ردای حکومت را شایسته امام و خلافت را در خور شان حسین می دانستند، بلکه حسین را به کوفه خواندند چرا که پیش خود می پنداشتند حسین تنها کسی است که سوار بر کشتی نجات می تواند آنها را به ساحل امن زندگی برساند و حقی که در حکومت معاویه و یزید از کوفیان غصب شده و حقوقی که از آنان نادیده گرفته شده را بازگرداند به آنها تا به تحقیر بیش از پیش کوفیان در برابر شامیان پایان دهد.

در یک آسیب شناسی سیاسی و تحلیلی اجتماعی، بروز حادثه کربلا در نتیجه عدم تدبیر و فقدان نعمت بصیرت در میان مردمان کوفه برای یاری امام خود بود. کربلا حاصل یک نگاه سطح پایین مردم یک دیار به امام زمان عصر خود و یک انتظار حداقلی از منجی آن روزگار بود. این نوع نگاه حداقلی به منجی سال شصت و یک هجری  باعث وقوع فاجعه کربلا به دست کوفیان بی بصیرت در آن سال شد. و همان مردمانی که با انتظارات مادی و دنیوی خویش، حسین را به کوفه دعوت کردند، پای معامله با عبیدالله ابن زیاد - نماینده سفاک یزید - دست هایشان لرزید و به اندک مسکوکات زرین، عهد خود با حسین را شکستند. پس از آن معامله دنیایی و به دنبال آن عهد شکنی مملو از دنائت، زبان همان مردمانی که مدام در سبّ و شتم معاویه و مذمت یزید می چرخید، به مدح و ستایش از یزید باز شد و شمشیر اهل کوفه در برابر یاران حسین، از نیام بیرون کشیده شد و در عاشورا به رقص درآمد و خون هایی را به ناحق ریخت.

اما در این میان جوانمردانی هم در کوفه بودند که حسین را از سر دنیاخواهی نخواستند و اگر چه بعضی هاشان برای آمدن حسین به کوفه نامه ای ننوشته بودند و ابتدا به ساکن مشتاق این حضور نبودند. اما برای گمراه نشدن در ظلمات جهل و از پا در نیامدن در هوای پر غبار فتنه، در راه درک خورشید حقیقت و پیدا کردن مسیر حق، ابتدا با ندای عقلانی گام برداشتند و سرآخر به ندای درونی قلب خود که شمیمی از ندای هل من ناصر حسین بود، لبیک گفتند و به قافله کربلائیان پیوستند. اینان همان مردان مردی بودند که «نامیرا» در خور نام نکوی تک تک آنان بود. «نامیرا» یعنی جاوید. نامیرا همان کسی ست که مرگ مادی، پایان حیات او در دنیا نیست. و یاران کربلایی حسین، جملگی نامیرا بودند و در قلب تاریخ جاودانه شدند. کسانی که از بیم جانشان مهمان خود را نکشتند و بلکه به یاری و پذیرای از او شتافتند.

کتاب نامیرا در سیر داستانی خود به صورت کاملا حساب شده به اثبات چرایی خیانت و عهد شکنی کوفیان از آغاز راه تا وقوع حادثه کربلا می پردازد. صادق کرمیار با نثری روان و لبریز از سادگی، داستان نامیرا را از حوالی ماه ذی الحجه در صحرای مبهم - برای مخاطب - آغاز می کنند و سیر داستان را به گونه ای اعجاب انگیز ادامه می دهد. کرمیار در ادامه مخاطب را همراه کاروانی از بازرگانان به داخل شهر کوفه مشایعت می کند. نکته در خور تحسین کتاب، عدم قضاوت نویسنده در رابطه با افراد و پیش داوری از ابتدای کتاب است. تا آنجا که نویسنده تا قسمت های پایانی کتاب، طینت و نیت افراد را بصورت کامل نشان نمی دهد تا، به زعم نویسنده شخصیت بد و خوب داستان پیش از مطالعه بخش های پایان کتاب بصورت اطلاقی در ذهن مخاطب مشخص نگردد.

کرمیار در کتاب نامیرا به زوایای پنهان باورهای مردمان شهر کوفه می پردازد. موضوعاتی که در این سال ها با گذر محرم های متعدد، شاید به گونه از توجه ما مغفول مانده و یا کمتر به چشم آمده است. یا اینکه اگر اشاره شده باشد، آن هم به صورت کلیشه ای و تکراری بوده است. کرمیار با گذشت هر فصل از کتاب نامیرا، سوالاتی که در ذهن مخاطب - در رابطه با واقعه کربلا - شکل گرفته را به خوبی پاسخ می دهد. اینکه چه چیزی باعث شد تا مردمان کوفه رأی و نظرشان به یکباره عوض شود. چه بر سر آرمان های کوفیان آمد، که خود را در قامت دشمن پسر پیغمبر دیدند. چه عاملی بود که باعث شد داعیان پسر علی ابن ابی طالب، پسر یگانه دختر بطول حضرت رسول را به قاتلان او مبدل کند؟

شروع و امتداد و پایان کتاب در بهترین حالت به وقوع می پیوندد. نویسنده در شروع و پایان روایت خویش، بهترین گزینش را داشته است. پختگی در چگونگی پرداخت داستان، محصور نبودن بیان نویسنده به پیله های بازی کلامی و زبانی در جای جای داستان قابل تحسین است. آنقدر که در هیچ کجای داستان، این برداشت تصنعی بودن یا خیالی و دور از واقعیت بودن نوع روایت نویسنده به ذهن مخاطب خطور نمی کند. تصویر پردازی های نویسنده به قدری بدیع و بکر و قوی ست، که مخاطب بیش از آنکه با چشم بخواند، با نگاه می بیند حوادث و وقایع داستان را. تو گویی که بجای دست گرفتن کتاب، پای نمایش فیلمی تاریخی نشسته ای و به جای خواندن کتاب، در حال تماشای تصویر سازی های نویسنده کتاب هستی و این مهارت ادبی، به کارگردان بودن کرمیار نیز مربوط می شود.

کتاب نامیرا تمام آن مزیت هایی که یک نمایشنامه برای فیلم شدن نیاز دارد را در خود دارد و امیدواریم با عنایت مسئولین ذیربط این مهم هر چه سریعتر محقق شود و بزودی شاهد خلق یک اثر فاخر دیگر در حیطه سینمای دینی در بعد تاریخ اسلام باشیم. چرا که نامیرا تلنگری عمیق به ما منتظران منجی و مشتاقان امام زمان عجل الله در این روزگار است؛ همین مایی که گاهی از اوقات، دعای فرج او را می خوانیم از برای حل مشکلات. این یعنی همان انتظار نادرست. مطالعه سرگذشت کوفیان در نامیرا، تلنگری جدی و تذکری اساسی ست به ما منتظرانی که انتظارمان از ظهور انتظاری دست پایین و نگاهمان به امر فرج، بسیار حداقلی است و اینکه بدانیم که اهل کوفه نشدن به صرف دادن یک شعار ممکن نیست. بلکه با برخورداری از آگاهی و بصیرت و با حضور در میدان عمل باید کوفی نبودن خود را به دشمنان حقیقت ثابت کرد.

نظر شما
پربیننده ها