به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس به نقل از روابط عمومی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، نشست کتابخوان تخصصی با عنوان «امام و انقلاب اسلامی» همزمان با ایام گرامیداشت بیست و هفتمین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) و سالروز یوم الله ۱۵ خرداد ۴۲، بعد از ظهر دوشنبه ۱۷ خرداد در پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
این نشست با حضور حجتالاسلام داود مهدیزادگان، یحیی فوزی و عبدالله قنبرلو، اعضای هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی برگزار شد و آنها به معرفی آثارشان در زمینه اندیشههای امام و انقلاب اسلامی پرداختند.
دو کتاب از یک نویسنده
یحیی فوزی، دکترای علوم سیاسی و عضو پژوهشگاه علوم انسانی با دو اثر خود به نامهای «انقلاب اسلامی، تحولات اجتماعی و سیاسی ایران بعد از انقلاب» و «جنبشها و جریانات اسلامگرا در جهان اسلام» پرداخت. او در ابتدا با اشاره به اینکه اندیشه امام(ره) برای ما خیلی اهمیت دارد چون امام معمار و ایدئولوگ انقلاب است، گفت: دنیای امروز نسبت به اندیشه امام خمینی(ره) علاقهمند است. اندیشه امام شاخص انقلاب است و اگر بخواهیم ارزیابی از تحولات بعد از انقلاب داشته باشیم نیاز به یک شاخص داریم که آن اندیشههای امام خمینی(ره) است. بنابراین این اندیشهها به یک معنا نتایج کاربردی برای سیاستگذاری و برنامهریزی دارد.
او ادامه داد: اصولاً امام یک چهره متفکر اسلامی است و دغدغههای امروز بشر را مورد بحث قرار داده است. ایشان به همسویی بین معنویت و پیشرفت که یکی از دغدغههای بشریت است اشاره میکند و به این سؤال پاسخ میدهند که چگونه میشود بین عقل و دین، جمهوریت و اسلامیت، پیشرفت و معنویت آشتی ایجاد کرد؟ یا بین سنت و مدرنیته چگونه ارتباط برقرار کرد؟ اینها جزو مباحث اصلی است که امام خمینی(ره) به آن پرداخته است.
فوزی با اشاره به کتاب «انقلاب اسلامی، تحولات اجتماعی و سیاسی ایران بعد از انقلاب» گفت: این کتاب مختص اندیشه سیاسی امام است. این کتاب با هدف یک متن درسی نوشته شده است و در طول چند سال بر اساس بازخوردهایی که دریافت شده اصلاح و تکمیل شده و امسال ویراست سوم آن منتشر میشود.
این محقق با طرح این سؤال که چگونه میشود اندیشه امام را بشناسیم، سخنان خود را پیگرفت: روششناسی مهمترین مسئله ما در این کتاب است. در واقع چند دیدگاه درباره شناخت یک متفکر وجود دارد. یک دیدگاه به ما میگوید به منطق اندیشه متفکر توجه کنیم. در واقع نگاه به بیرون نداشته باشیم. اندیشه محصول روابط تولیدی است. اما یک دیدگاه وجود دارد که اندیشه را محصول نگاه وذهن میداند با این چهارچوب نظری وارد بحث شدیم و با این سؤالات سراغ اندیشه امام برویم.
فوزی در ادامه گفت: فصل اول کتاب به این دیدگاه اختصاص داده شده است و شرایط اندیشه امام را بررسی کردیم. مطالعه در مورد وضعیت جامعه ایران و تحولاتی که اتفاق افتاده و... از زمان تولد امام تا سال ۱۳۶۸ که ایشان رحلت کردند یکی از موضوعات در حل مسائل این کتاب بود. در این سالها تحولات مختلفی در ایران اتفاق افتاده است. مشروطه، جنگ جهانی اول و دوم، به قدرت رسیدن رضا شاه و محمدرضا شاه. تحولات بعد از به قدرت رسیدن محمدرضا شاه، انقلاب اسلامی و تحولات بعد از آن. ما سعی کردیم تأثیر این تحولات را بر اندیشه امام بررسی کنیم و مورد مطالعه قرار دهیم.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی با طرح این سؤال که امام چه تحلیلی از وضعیت موجود داشت، گفت: در فصل دوم سعی کردیم به مبانی نظری امام بپردازیم. امام تحت تأثیر سه حوزه نظری است. یکی اندیشه فلسفی کلامی اسلام است. بدون در نظر گرفتن توحید، نبوت و جهانبینی اسلامی در دیدگاه امام، نمیشود اندیشه ایشان را تحلیل کرد. سطح دوم تأثیر حوزه نظری در اندیشه امام، اندیشه عرفانی کلامی شیعه است. اندیشه امامت جوهره امام است. وقتی بحث امامت و نیابت را در اندیشه امام نادیده بگیریم، ولایت فقیه در دیدگاه او معنایی نمییابد.
فوزی با اشاره به سطح سوم تأثیرگذاری بر اندیشههای امام، اندیشههای فقهی و اصولی است، گفت: شیعه به دو مکتب فقهی تقسیم میشود. یکی اخباری و یکی اصولی. اخباریون بیشتر نهادگرا هستند. اخباریون تأکید بر خبر دارند اما اصولیون تأکید بر اجتهاد دارند. امام متعلق به این مکتب فکری است. اگر امام این دیدگاه را نداشت خیلی از مباحث حکومتداری ایشان قابل تحلیل نبود.
وی با تأکید بر اینکه در این کتاب به رابطه دین و سیاست در اندیشه امام خمینی(ره) پرداخته شده است، حرفهای خود را اینطور پی گرفت: امام تأکیدش بر حکومت دینی و متعلقات آن است. نقش مردم، نقش فقه، اهداف حکومت، نقش قانون در اداره جامعه و اینکه حاکم چه نقشی در اداره جامعه دارد را مورد بحث قرار دادیم. ما در این کتاب این مباحث را مطرح کردیم و تقابل آن را با دیدگاه رقیب مطرح کردیم. عمدتاً دیدگاه امام برآمده از مقابله با دیدگاه جناح مقابل ایشان است. امام در برابر دیدگاه اسلام سکولار برای اداره جامعه قرار داشت که در این کتاب به آن پرداخته شده است.
این عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی با تأکید بر اینکه در فصل آخر به بحث رویکرد امام به سیاست بینالملل پرداختیم، گفت: ما در این فصل این سوال را مطرح کردیم که نگاه امام به جامعه بینالملل ایدهآلیستی بود یا رئالیستی؟ آیا امام میخواست نظم موجود را از بین ببرد یا میخواست با نظم موجود سازگاری داشته باشد؟
او در پاسخ به این سؤالها، تصریح کرد: امام یک آرمانگرای واقعبین بود. حلقهای که این دیدگاه را به امام وصل میکند فقه اصولی شیعه است. در فقه اصولی شیعه تأکید روی مصحلت، احکام اولیه و ثانویه، مهم و نگاه عقلانی شیعه است و این امکان را به امام میدهد که در عین آرمانگرایی واقعبین هم باشد. بنابراین به دنبال اتحاد و اعتلاف با جوامع اسلامی و مستضعفین است تا یک بلوک قدرت تشکیل دهد. امام خمینی(ره) یک نگاه واقعبینانه به نظام بینالملل دارد و در راستای همین یک نگاه واقعبینانه هم نسبت به تحول در نظام بینالملل دارد.
اسلام سیاسی و جوهره اندیشه امام
یحیی فوزی با معرفی کتاب «جنبشها و جریانات اسلامگرا در جهان اسلام»، دلیل معرفی آن را اینطور بیان کرد: ما معتقدیم جوهره اندیشه امام تأکید بر اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی یک گفتمان نیست، بلکه دارای خرده گفتمانهای متعددی است. انقلاب اسلامی ایران صحبت از اسلام میکند، طالبان، داعش، القاعده، اخوانالمسلمین و... همه دم از اسلام میزنند. بنابراین گفتمانهای اسلامی مختلف داریم.
او ادامه داد: ما نیاز داریم این گفتمانها را بشناسیم و نسخه مناسب را ارائه کنیم. با این نگاه کتابی به نام جنبشهای اسلامگرایی معاصر نوشتهام. این متعلق به دوران تدریسم بود که جنبشهای اسلامی را درس میدادم. سعی کردم این را تدوین کنم و به یک کتاب تبدیل کنم.
فوزی تصریح کرد: در این کتاب سعی شد جهان اسلام را به صورت منطقهای بررسی کنم. فصل اول به کشورهای شمال آفریقا، فصل دوم به کشورهای خاورمیانه، فصل سوم به جریانهای اسلامگرا در کشورهای شبهقاره و فصل چهارم به آسیای میانه و جنوبشرقی اشاره دارد.
این پژوهشگر انقلاب اسلامی گفت: در این کتاب اسلامگرایان به ۵ گروه تقسیم شدهاند. سنتگرایان محافظهکار، جریان اسلامگرایان اصلاحطلب، سلفیها که به دو جریان مدرسهای و جهادی تقسیم شدهاند و جریان دیگر تجددگراها هستند. همه این تقسیمها شناسایی شده و در هر منطقه مورد بررسی قرار گرفتند. میخواستم این دیدگاه را ثابت کنم که جریان اسلامگرایی یک جریان بسیار متکثر است و لازم است به صورت موردی بررسی شود.
نظریه دولت مکلف
در ادامه دکتر داود مهدیزادگان، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی کتاب «فقه سیاسی در اسلام» را برای حاضران معرفی کرد. او در ابتدا با اشاره به اینکه در فرآیند تحقیق توانست فصول و مباحث را شکل بدهد، گفت: اگرچه هدفم در ابتدا مشخص بود اما در میان کار پژوهش بسیاری از فصول را نوشتم و در نهایت در این کتاب به یک رهیافت جدید رسیدم و نام آن را نظریه دولت مکلف نامیدم.
این پژوهشگر افزود: طبق مطالعاتی که داشتیم متوجه شدم اگر چه فقه سیاسی عنوان جدیدی است و در متون فقهی گذشته وجود ندارد اما محتوای آن چیز جدیدی نیست. این محتوا در فقه قدیم وجود دارد و در این این کتاب بررسی شده است.
به گفته این استاد دانشگاه سؤال اول ما برای این پژوهش این بود که اصولا فقه سیاسی در کجای فقه قرار میگیرد و چطور باید آن را مطالعه کرد؟
وی ادامه داد: اگر موضوع فقه سیاسی را ولایت فقیه درنظر بگیریم، این موضوع در جاهای مختلفی بحث شده است. یکجا در کتاب قضا و مکاسب مرحوم شیخ انصاری بحث کرده است. صاحب جواهر این موضوع را ذیل امر به معروف و نهی از منکر بررسی میکند. مرحوم محقق اردیبلی در رساله نماز جمعه بحث میکند. بنابراین این پراکندگی به ما میگوید فقه سیاسی جایگاه مشخصی ندارد که به آن بپردازیم. برای من مسئله بود که جایگاه فقه سیاسی را در اندیشه اسلامی مشخص کنم. این هدف بود. این هدف باید من را به امر مسلمی میرساند که تعریف است. همه اینها تعریف ثابتی از فقه سیاسی نداشتند.
مهدیزادگان با طرح این پرسش که آیان فقه موجود ظرفیت پراختن به مسائل سیاسی امروز را دارد یا نه؟ گفت: دیدگاههای مختلفی را بررسی کردم. یک دیدگاه بروندینی است و یک دیدگاه دروندینی. دیدگاه دروندینی هم دو دسته است، یک دیدگاه رایج و یک دیدگاه تحولخواه. برداشت دیدگاه رایج این است که فقه موجود میتواند پاسخگوی نیازهای سیاسی باشد و احساس تحولی در خود نمیبیند. من دیدگاه تحولخواه را به امام نسبت دادم چون مرحوم امام توجه جدی به آن داشتند.
این محقق با تأکید بر اینکه امام بحث ولایت فقیه را پیش از انقلاب در سه جا مطرح کرده است، سخنانش را اینطور ادامه داد: امام ابتدا در کتاب «کشف اسرار» که در سال ۲۳ بحثهای حکومت و ولایت را مطرح کردند. در ادامه در جلد دوم کتاب «بیع» این مسئله را مطرح کردند و در سال ۴۸ هم در دروس خارجشان این بحث را مطرح کردند. امام در هر سه اثر به تحول در فقه سیاسی اشاره میکند و ضمناً نقدهایی به فقه موجود کرده و به تنگناهای موجود در آن اشاره میکند.
او ادامه داد: بسیاری در این موضوع اشتباه میکنند که کار بزرگ امام طرح بحث ولایت فقیه بود، در حالی که دیگران هم به این موضوع اشاره کرده بودند، کار بزرگ امام انقلاب فقهی بود که پدید آورد. ایشان با ایجاد گذار از اصلیت حکم به فرعیت حکم توانست ولایت فقیه را مطرح کند. او معتقد بود که ولایت فقیه یک موضوع فرعی نیست بلکه یک اصل است و همه امور ذیل ولایت فقیه میرود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی در پایان سخنانش با دعوت از حاضران برای مطالعه کتاب گفت: در فصل آخر با استفاده از کلام امام نظریهای را به نام دولت مکلف بررسی کردم که نیاز به مجال دیگری دارد. اما اصل کاری که من در این کتاب مطرح کردم، تعریف فقه سیاسی است که بحث از احکام تکلیفی دولت میکند.
رابطه دین و روابط بینالملل
عبدالله قنبرلو، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی، آخرین ارائه کننده در این نشست بود. وی به معرفی کتاب «دین و روابط بینالملل» پرداخت. او درباره علت معرفی این کتاب گفت: یکی از دلایل پرداختن به این کتاب ارتباطی است که میان نظر امام خمینی(ره) درباره رابطه میان ملتها بیان کردند.
او ادامه داد: من در این کتاب به صورت مشخص به جایگاه دین در روابط بین الملل پرداختم. سؤال اول این بود که اساساً چرا دین در جریان اصلی نظریه روابط بینالملل جایگاه حاشیهای داشت و حذف شد و سؤال دوم این است که چرا از دهه ۸۰ به بعد مباحث دینی در عرصه نظریههای روابط بینالملل مطرح شد؟
این استاد دانشگاه تأکید کرد: من بحثم را محدود کردم به دو مکتبی که در جریان روابط بینالملل جریان دارد. یکی ایدهآلیسم و یکی هم رئالیسم.
به گفته قنبرلو اصولاً روابط بینالملل به مثابه یک رشته دانشگاهی، یک پدیده قرن بیستمی است و بعد از جنگ جهانی اول ظهور کرد. او گفت: سؤال این است که جنگ بین دولتها چیست و سؤال دوم این است که راههای رسیدن به صلح چیست؟ و در ذیل این پرسش، پرسشهای دیگری هم مطرح میشود و آن اینکه راههای رسیدن به زندگی بهتر در جهان صلحآمیز چیست؟
نویسند کتاب «دین و روابط بینالملل» ادامه داد: هر کدام از این دو مکتب متفکران مختلفی دارد. مکتب رئالیسم تحت تأثیر تفکرات افرادی چون «ماکیاولی» و «هابز» قرار دارد و معقتد است که روابط بین الملل روابط منازعهآمیز است و اصالت با جنگ است. وظیفه روابط بینالملل این است که در چنین فضایی زمینههای صلح را فراهم کند. در این چهارچوب مهار قدرت از طریق قدرت صورت میگیرد. در مقابل مکتب ایدهآلیسم که تحت تأثیر افرادی چون «جانلاک» و «کانت» قرار دارد، برخلاف نظر رئالیستها روابط بینالملل مبتنی بر جنگ و خشونت نیست. آنها اصالت را به صلح میدهند و پاسخهایی به سؤالات این موضوع ارائه میکنند.
قنبرلو تصریح کرد: ما در این کتاب تبیین کردیم سکولاریسم در روابط بینالملل ریشه در سکولاریسم در واقعیت روابط بینالملل دارد. واقعیت روابط بینالملل ریشه در جنگهای ۳۰ ساله بین کاتولیکها در قرن ۱۶ دارد که بعدها به معاهده «وسپالیا» انجامید. در این معاهده به وضوح به حذف دین از روابط بینالملل اشاره شده است. بعد از این قرن است که اصولاً دین از روابط بینالملل حذف میشود و این مسئله از آن تاریخ در تمام معاهدهها خودش را نشان میدهد.
وی در پایان گفت: همه این معاهدهها تأکید دارند که دین باید جایگاه حاشیهای داشته باشد و دین دخالتی در عرصه روابط بینالملل نداشته باشد. بعد از دهه ۱۹۸۰ و وقوع انقلاب اسلامی شاهد ظهور جنبشهای نوین دینی هستیم که کمکم در عرصه نظری روابط بینالمللی، انتقادهای جدی به جریان اصلی روابط بینالملل مطرح میکند. عمده انتقادات این بود که به خاطر تسلط عقلگرایی و علمگرایی، جریان ناکارآمدی در عرصه بینالملل ظاهر شده و باید عوض شود. بنابراین لازم است که یک بازبینی معرفتشناختی در روابط بین الملل صورت گیرد تا نقش ارزشهای دینی و معرفتی مجدداً وارد آن شود.
نشستهای تخصصی کتابخوان از سلسله نشستهایی است که نهاد کتابخانههای عمومی کشور در سال ۱۳۹۵ بهعنوان «سال خواندن» با هدف اشاعه آگاهیهای تخصصی و ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در موضوعات مختلف برگزار میکند. پیش از این نشستهای تخصصی کتابخوان در موضوع «اقتصاد مقاومتی» برگزار شده است.