به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، چندین بار پیگیری کردیم تا بتوانیم سینماگران را برای گفتگو به خبرگزاری دعوت کنیم. اکثرا سرشان شلوغ بود و نمی رسیدند وقت بگذارند! بعد از چندبار پیگیری بالاخره در زمان مناسبی توانستیم از سیدزاده و شاه حسینی وقت بگیریم. مستندساز و کارگردانی که خودشان را در عرصه ی دفاع مقدس صاحب دغدغه می دانند و تولیداتی هم داشتند.
بخش ناراحت کننده ی هماهنگی های ما با سلبریتی ها بود. چهره هایی که حتی اگر کاری نداشتند، می گفتند نمی رسیم که بیاییم! اما وقتی پیشنهاد هدیه می دادیم، حرف زدنشان تغییر می کرد. از چند و چون هدایا حرف می زدند و این که چند سکه می دهید تا یک ساعت برای گفتگو وقت بگیرید! حتی آنهایی هم که ارزشی به نظر می رسند، خواهان سکه بودند!
انسیه شاه حسینی و سیدسعید سیدزاده با اتومبیل شخصی خودشان آمدند، خواستار هیچ هدیه ای نشدند و حتی وقتی که خواستیم برای ناهار مهمان ما باشند، نپذیرفتند. خانم شاه حسینی با حرارت بیشتری حرف می زد. سوال ها را قبل از آنکه کامل شود جواب می داد و حتی چندبار بین حرف های سیدزاده آمد. سیدزاده اما به آهستگی جواب سوالات را می داد و باطمأنینه پاسخ می گفت. هرچند ما هیچ سوالی روی هیچ کاغذی ننوشته بودیم اما چندبار متهم شدیم به این که می خواهیم حرف خودمان را بزنیم و سوالاتی را که روی برگه نوشتیم، به آخر برسانیم. بخش دوم و پایانی گفتگو را در ادامه می خوانید. بخش نخست را از اینجا مطالعه کنید.
دفاع پرس: آقای سیدزاده شما اعتقاد دارید مدیران فرهنگی که برنامه ریزی کلان فرهنگی میکنند کارشان با محافظه کاری همراه است یا در قالب بخشنامه های اداری که میآید، انجام نمیشود. همه اینها قبول؛ پس خود فرد و هنرمند چه نقشی دارد؟ یک زمانی پیش از انقلاب میگفتند ده دقیقه از وقت آنتن را در اختیار ما بگذارید تا حرف خودمان را بزنیم و ببینیم تاثیر حرف ما چقدر است؟ الان چه اتفاقی افتاده که ما همه رسانهها را در دست داریم ولی فیلمهایی ساخته میشود که حرفهای انقلابی ندارد و فروش بالایی هم می کند. چه اتفاقی افتاده که مردم از این فیلمها استقبال میکنند؟
شاهحسینی: ما مقصریم. انجمن سینمای دفاع مقدس مقصر است به خاطر برخی از این فیلمها. امسال اوج دو فیلم خوب داشت یکی «بادیگارد» و یکی هم « ایستاده در غبار» وقتی این دو فیلم به جشنواره فجر ارائه شد آنها پذیرفتند. بهترین اکران هم دادند و تشویق هم شد. حالا اگر اوج و امثال اوج که در جای خوبی هم قرار دارند به جای این دو فیلم بیست فیلم داشت و به جشنواره فجر تزریق میکرد، مسئولان جشنواره علی رغم همه تهمتهایی که به آنها زده میشود که بعضی وارد هست و بعضی وارد نیست این بیست فیلم را میپذیرفت.
وقتی دست مسئولان از فیلم خالی است باید به جای فیلمهای دفاع مقدسی فیلمهای دیگری را نشان بدهند. چرا ما باید فیلم کوتاه و مستند و انیمیشن خوب کم داشته باشیم. وقتی اوج دو فیلم در جشنواره داشته باشد دو صندلی را اشغال خواهد کرد. چرا نباید مراکز فرهنگی که دغدغه سینمای دفاع مقدس دارند فیلم خوب نمیسازند؟ از بس که سبد اکران خالی است ارشاد مجبور است فیلمهای دیگری را اکران کند.
من خبری از ارشاد شنیدم که هم باعث خوشحالی من شد هم باعث خجالت من شد. ارشاد قصد دارد از سه فیلمساز زن فیلم اولی در عرصه سینمای دفاع مقدس حمایت کند که خیلی خوب است اما در مقابل مراکزی که داعیه ارزشی بودن دارند برای فلیمسازان دفاع مقدسی که بیکار هستند کاری نمیکند. اما ارشادی که ادعایی هم ندارد بالاخره دارد کارهایی را تزریق میکند.
ما حق نداریم فیلمهای دیگری را محکوم بکنیم برای اینکه ما نیامدیم خوراک خوب به سینماهایمان وارد کنیم. ما از فیلمهای انجمن سینمای دفاع مقدس هم حمایت نکردیم. فیلم دفاع مقدس داریم که سه روز اکران میشود آن هم آخرین سانس 11 شب تا 1 صبح شما چرا نیامدی صندلی را بخری سوبسید بدهی و اجازه ندهی که سینما دار با هزینههایی که دارد ضرر بکند.
سینما هنر گرانی است نویسندگی نیست که بگوید کرایه خانه من را بدهید من برایتان رمان مینویسم. الان وزیر بهداشت ما انسان زحمت کشی است، برای اولین بار بسیج را وارد بیمارستانها کرد ما قبلا هم بسیج داشتیم اما فعال نبود اما همین آدم گفته من امکان ندارد دوره بعد وزیر شوم. چرا؟ چون فرسوده شده آدمی که ده پزشک را از این روستا به ان روستا میبرد اگر جاده نباشد اگر دارو نباشد آن پزشک خسته میشود.
همه باید کمک کنند همه باید در خدمت وزیر بهداشت باشند تا او بنواند به وظیفهاش عمل کند. وقتی نباشد این آدم هم خسته میشود. در سینما هم وضع به همین گونه است ساخت فیلم دفاع مقدسی راحت است به شرط اینکه اهلش باشی و دلت بسوزد. ما خیلی از بازنشستههایی را داریم که در زمان جنگ بودند، خیلی از جانبازان هستند که قدرت قلم زدن دارند خیلی از فیلمسازان بیکار دفاع مقدسی داریم همین طور جوانهای دغدغه مندی که علاقه دارند در این حوزه کار کنند.
این ها بیایند عملیاتهای دوران دفاع مقدس را بررسی کنند. مثل کاری که «حسین بهزاد» و «گلعلی بابایی» در «رد پای صاعقه» انجام دادند. مثلا در حصر آبادن بیایند تحقیق کنند که چگونه حصر آبادان شکسته شد. بعد از این تحقیقات نفر بعدی وارد کار شود و با توجه به آنچه به دست آمده بر اساس آن یک قصه ده خطی بنویسد و یک سیناپس بنویسد و آن را به فیلمنامه نویسی بدهند تا آن را به فیلمنامه سینمایی تبدیل کند. یا بعضی از این عملیاتها میتواند تبدیل به متن سریال تلویوزیونی شود. تا به حال کارهایی شده و قابل احترام هم هستند اما هدایت شده نبوده هیچ کس نبوده که آنها را سازماندهی کند.
در قضیه قرارگاه خاتمالنبیا که کارهای زیبایی هم میکنند کسی خود جوش آن کارها را نکرده است یک جریان وارد کار شده تا به این جا رسیده است. در این قرار گاه اعتقاد بر این است که جهاد تمام نشده است، صنایع موشکی هم جلو میآید و رشد میکند همین طور پزشکی چرا آنها ادامه میدهند چون میگویند اگر آن شب توانستیم پلی را بسازیم امروز در شهر هم میتوانیم آن را بسازیم.
اما این اتفاق فرهنگی که مهمترین مسئله است شکل نگرفته است. اگر چنین شود تاریخ جنگ ما حفظ میشود. از تمام وقایع جنگ ما میتوانیم قصه بیرون بیاوریم. هر میدان مینی میتواند یک قصه عاشورایی در دل خود داشته باشد. در آن صورت وظیفه هر کس مشخص است و همه با جان و دل کار میکنند.
دفاع پرس: هم شما، هم آقای سیدزاده مدام روی تشکیلات تاکید می کنید. پس نقش فرد چه می شود؟ چرا دیگر از افرادی که قرار بود با داشتن ده دقیقه آنتن تحول ایجاد کنند، خبری نیست؟ چرا ما یک فیلم خوب، یک موسیقی خوب نداریم؟
سیدزاده: من در پاسخ به این سوال که پس جایگاه فرد چه میشود. من میگویم که افراد به شکل تک خیلی حرکتها انجام میدهند. یعنی خیلی کارها انجام میگیرد در عرصه فیلمسازی ما که همه به شکل انفرادی به ثمر نشسته است. مثلا خانم شاه حسینی بیشتر از سه سال است که روی فیلمنامه «به کودکان شلیک نکنید» کار میکنند بدون آنکه از کسی سفارش بگیرد یا قرار دادی داشته باشد یا حقوق و دستمزدی داشته باشد. سه سال است تحقیقات میدانی و کتابخانهای انجام میشود.
یک فیلمساز یک فیلم کوتاه یا مستند میسازد که به راحتی بیننده را تکان میدهد. من باز برمیگردم به یک مطلب و آن مدیریت رفتارهای فردی است، ما اگر رفتارها را مدیریت نکنیم منتج به نتیجه نخواهد شد. مشکل نیست که بنشینیم تاریخ عملیات را دربیاوریم بلکه مشکل قبل از آن است. مشکل مربوط زمانی است که به من میگویند ما میخواهیم تو را مسئول جمع آوری اطلاعات هشت سال دفاع مقدس و من بدون آنکه ببینم میتوانم یا نه قبول میکنم. مشکل اینجاست در منیتها است. حضرت امام خمینی(ره) میفرمودند: من را کنار بگذارید.
الان مشکل عمده ما این است که از نظر فرهنگی و اخلاقی دچار انحطاط شدیم منها جای ماها را گرفته است. مشکل این جاست همین جلسه اگر تکلیفش روشن نباشد به نتیجه نمیرسد. هر چیزی نیازمند برنامهریزی است. به همین دلیل ما هنوز به نتیجه نرسیدیم.
دفاع پرس: اجازه بدهید نوع دیگری سوالم را بپرسم. چون شما اصرار دارید اسم اشخاص آورده نشود، بنده هم اسم کسی را نمی آورم. یک فردی وارد سینمای دفاع مقدس میشود که سابقه روزنامه نگاری دارد یک سهگانه در این حوزه میسازد که هرسه پر فروش میشوند یعنی سینمای ایران را با فیلم دفاع مقدس تحت تاثیر قرار میدهد و سینمای دفاع مقدس ما را متحول میکند. نگاه مردم را هم به سینمای دفاع مقدس عوض میکند. چرا از این افراد در سینمای دفاع مقدس کم داریم؟
سیدزاده: فرض کنید همین الان آب تهران قطع میشود و تا 48 ساعت هم آب نیست بعضیها میروند تانکرهایی را آب میکنند و به مردم میرسانند. هر تانکری وارد هر محلهای شود دنبالش میدوند چون آب قطع شده و کسی هم کیفیت آب را لحاظ نمیکند. حداقل برای سرویس بهداشتی هم که شده آب برمیدارد.
وقتی جامعه فرهنگی مدیریت نشود و دادهها و ستادهها به موقع صورت نگیرد هر کسی میتواند یک حرکتی بکند آن را به حساب زرنگی طرف بگذارید. طرف روزنامه نگار بوده آگاه بوده و از شرایط استفاده کرده و سود خودش را برده است. ولی آنهایی که مبانی سینمای دفاع مقدس را به آن تانکر آبی که در قحطی آب وارد شهر شده گره میزنند آنها را باید مقصر دانست، آنها را باید مورد شماتت قرار داد.
آن طرف کارش را کرده است چون بضاعتش همین بوده آنچه توانسته کرده است. من باز به اینها کاری ندارم و به سر فصل مدیریت برمیگردم مدیریت فرهنگی ما چرا شرایطی را ایجاد میکند که برای شکستن یک لوله قطعی آب به حدی ایجاد شود که هر کسی با هر پیت آبی وارد شهر بشود و اهالی را سیراب کند. این مشکل ما است.
شاهحسینی: تراژدی این جاست که همین آدم به هر دلیلی یک وامی به دست میآورد این پول را صرف جمع آوری خاطرات آزادگان میکند. چرا کسی که فلان فیلم پرفروش را میبیند این کتابها را نمیبیند. آن ده دقیقهای که شما گفتید اگر بیست و چهار ساعت هم باشد چون مخاطب نیست کسی نمیبیند. تا قسمتی که روحشان را ارضا میکند هستند اما از این آدم به خاطر کتابهایش و کارهای فرهنگیاش کسی تشکر نمیکند.
دفاع پرس: شما روی صحبت های خود پافشاری عجیبی دارید. فرض کنیم نه سپاهی هست و نه اوجی! اصلا فرض را بر این میگذاریم که هنوز انقلابی نشده است. در آن صورت ما به عنوان یک فرد چه باید بکنیم؟ در مقابل یک قشری هم مشغول کار هستند که از طرف همه این نهادهایی که نام بردید تحت فشار هستند اما مدام کار ارائه می دهند و فیلم می سازند. مسئولان به نیروهای ارزشی در سینمای دفاع مقدس، نگاه حمایتی دارند و منتظرند تا جاده باز شود. چرا کسی پیش قدم نمیشود؟
شاهحسینی: اشتباه شما در این است که سینما را یک هنر مجرد میبینی سینما یک هنر جمعی است و مقوله آن فرق میکند. سینما مثل پزشکی نیست که برود در یک روستا تا مردم را رایگان معالجه کند سینما یک هنر جمعی و گرانی است. مثلا من میخواهم یک فیلم دفاع مقدسی ارزشی بسازم از هیچ کسی هم پولی نمیخواهم اولین کار این است بروم تحقیق کنم.
در این مرحله به دلیل زندگی قاتعی که دارم بدون توفع فیلمنامهام را مینویسم ولی بعد از اتمام نگارش باید از هنرپیشه و فیلمبردار دعوت به کار کنم باید بروم اهواز پس باید بلیط هواپیما بخرم همین طور مواد خام شاید فیلمبردار انگیزه مرا نداشته باشد همین طور بازیگر. بازیگر من میگوید برای اینکه من درفیلم تو بازی کنم و ریش داشته باشم باید یک ماه در خانه بیکار بنشینم بنابراین باید در همان لحظه دستمزد مرا بدهی این پول باید از کجا تامین شود؟
دفاع پرس: از گیشه سینما
شاهحسینی: گیشه سینما کی به دست من میرسد دو سال بعد ولی من امروز میخواهم این فیلم را شروع کنم. رویایی نباشید و پایتان را روی زمین بگذارید.
دفاع پرس: مرحوم سلحشور یک کار جالبی کردند درباره پروژه حضرت موسی(ع) و یک شماره حساب دادند و اعلام شد مردمی که علاقه دارند این سریال ساخته شود هر مقدار که میتوانند به این حساب واریز کنند؟
شاهحسینی: سلحشور کی این کار را کرد؟ بعد از سریال حضرت یوسف(ع) اگر سلحشور این سریال را نمیساخت چه کسی به این شماره حساب اهمیت میداد. سریال حضرت یوسف(ع) آمد و این شماره حساب را با خود آورد. فیلم یوسف(ع) را با چه سرمایهای ساختند؛ میشد این سریال را با شماره حساب ساخت؟ سلحشور آمد با پشتوانه یوسف پامبر(ع) این کار را کرد این که میگویم باید واقعی باشیم به دلیل این است که دستمان در کار است که میگوییم نمیشود بدون سرمایه کاری از پیش برد.
همین الان من میخواهم بروم هویزه لوکیشن ببینم اولین چیز این است که بلیط سفر به هویزه را تامین کنم. یا شما دفترتان را برای تهیه فیلمی که دفاع مقدسی است به من بدهید شما در ابتدا با نیت خیر قبول میکنید برای این دفتر منشی و نیروی خدماتی هم نیاز است. ما تا دیر وقت مشغول کار هستیم هزینههای جاری مثل پول آب و برق هم هست. شما در ابتدا نیت خیر دارید اما تا کی میتوانید این شرایط را تحمل کنید. شما باید پایتان را از روی ابرها پایین بگذارید.
من مثلا میخواهم راجع به حضرت زینب(س) فیلم بسازم کسی هم پول نمیدهد خودم به دلیل عشق به امام حسین(ع) این فیلم را بسازم. این فیلم بازیگر میخواهد، لباس میخواهد، دکور میخواهد همه این عوامل پول میخواهند نمیتوانیم بگویم صبر کنید. سیما این طور نیست که نیت کنی و جلو بروی. در زمان جنگ وقتی میگفتند باید جلو برویم کسی نمیپرسید ناهار چه داریم.
به علاوه ما مخاطبان را از هر جنسی که باشند تربیت کردیم. تماشاگران سینما که هر فیلمی را میبینند با عملکرد بد نهادهای انقلابی بوجود میآیند. مثلا میآیند و میگویند قرار است یک شخصیتی میخواهد بیاید مدرسه یا مجلسی صحبت کند ما دختر چادری میآوریم که در ردیف جلو بنشینند ما از این اشتباهات مرتکب شدیم و فضای خالی را این طور پر کردیم و در سینما که باید محجبهها حضور داشته باشند آدمهای دیگری میآیند. تماشاگر فیلمهای بد را ما مسئولین بوجود آوردیم با خالی کردن جا چرا باید مراکز فرهنگی ما تار عنکبوت ببندد.
چرا باید از این ماه رمضان تا آن ماه رمضان رونق بگیرد؟ چرا برای نمایش فیلم این سالنها در سراسر سال پر نباشد؟ دلیل این سکوت این عقب نشینی و مصلحت اندیشی چیست چه کسی گفته فیلم دفاع مقدسی برای ما کافی است؟ تعدای بیشتری تولید کنید که بخشی از آن صرف تجربه کردن باید باشد این تفکر متعلق به ذهنی است که عاشورایی فکر نمیکند و نا امید است.
من هنرمند در مقابل آسیبهای اجتماعی که مردم متحمل میشوند مسئولم. من هنرمند با اثرم من مسئول با امضای خودم باید کار کنم. قرار ما این نبود این معتاد از کجا آمده، ما با بد کاری و کم کاری آن را بوجود آوردیم. من فیلمساز دفاع مقدس برای صفی که برای فیلمهای که با آن مخالفیم مسئولیم. برای اینکه جا خالی کردیم و کار نمیکنیم. مایی که ادعای بهشتی بودن داریم در حساب و کتاب ما اولین کسانی هستیم که وارد جهنم میشویم برای کسانی که خطا کردند و ما سکوت کردیم به خاطر حفظ میزم به خاطر موقعیتم.
دفاع پرس: آقای سید زاده یک ضعفی در ما نهادینه شده و آن اینکه ما در کار فردی قوی تر هستیم هر وقت به صورت شخصی پای کار آمدیم، بهتر درخشیدیم هر وقت خواستیم که جمعی و سازماندهی شده انجام دهیم ضعیفتر عمل کردیم. در چنین شرایطی که مسئولین کمک چندانی نمیکنند باید چه کنیم؟ یا باید وارد میدان شویم و با همین بضاعت، دست به عمل بزنیم و یا ساکت گوشهای بنشینیم و مدام دیگران را نقد کنیم.
سیدزاده: دو مطلب هست یکی اینکه میگویید نهادها کمک نمیکنند. من چنین اعتقادی ندارم، اعتقاد دارم که این نهادها هستند که کمک میکنند که اتفاقکی میافتد. دوم یعنی چه کار کنیم تکلیف روشن است ما قرار نیست کاری کنیم. این جا یک نشست کارشناسی است یعنی ما نباید حرف بزنیم و خود را تبرئه کنیم. خدا ناظر وشاهد بر اعمال ما است با وجودی که من کارهایی در زمان مدیریتم انجام دادهام اما باز خود را مقصر میدانم. آنچه که اولی است بر این حرفها، این است که باید یک فکر اساسی برای چارچوبه نظام فرهنگی کشور شکل بگیرد که مخاطبان خود را از دست ندهیم. حضرت آقا میفرمایند که سلیقه مردم را تحلیل بردند، نازل کرند باید سالها تلاش کرد تا سطح این سلیقه را بالا بیاوریم.
ما با رفتارمان یک تعداد را از سینما و تلویزیون و تئاتر بری کردیم حتی آنها مطالعه هم نمیکنند. این یک عده رفتند کنار یک عده هم طوری تربیت شدند که ناچیز میخواهند و باعث شدیم که توقعشان نازل باشد بیننده از من توضیح نخواسته به خاطر چیزی که ساختم. باید از بخواهد تا چیزی بسازم که مخاطب مطلبی اضافه کند. ما تماشاگران را به سمتی بردیم که چیزی نخواهد.
مخاطب امروز فقط قهقه میخواهد. مخاطب به جایی نرسیده که از خدا بخواهد چیزی به او بدهد بواسطه فیلمی که دعوتش کرده به تماشایش. باید به گونهای زمینه ایجا کنیم که مخاطب ترقی کند. روزی که «ساعت خوش» در تلویزیون باب شد الان سازندگانش اولیاء برجسته فرهنگی نظام شدهاند. آن روز یک عده ایراد میکردند بخاطر امروز بود که سطح فرهنگی ما پایین نیاید. روزی که فیلمی را در یکی از همین نهادهای فرهنگی ساختند و یک عده ایراد گرفتند و گفتند این فیلم را پحش نکنید چون بیاخلاقی را در جامعه کلید میزند توجهی نکردند و امروز مسئولین مینشینند و میگویند سینمای ما منحط شده، امروز سینمای ما منحط نشد کلیدش آن روز خورد. شما جوانها سنتان قد نمیدهد ما تاریخچهای پشت ذهنمان است.
شما نمی دانید چه گذشته که سطح توقع جامعه ما آنقدر پایین آمده است. مسئله ما این است، احتیاج به یک کار فرهنگی بزرگ است. احتیاج است رسانه ملی قدرتمند و شعورمند و با برنامه عمل بکند. احتیاج است که دستگاههای فرهنگی به گونهای شعورمند عمل بکنند که سطح جامعه را ترقی بدهند و از این حالت تنزل خارج کنند. اما الان چه میشود کرد؟ بیایم کمی جزیره بازیمان را کنار بگذاریم.
بگردیم ببنیم اگر هستند دلسوختهگانی که میخواهند کار کنند یا دارند کار میکنند را حمایت کنیم. نه اینکه پشت سرشان مخفی شویم و روی سن با آنها عکس سلفی بگیریم. کسی که میگوید میخواهد در عرصه مقاومت شاهکار کند برود بگردد فیلمساز حوزه مقاومت را پیدا کند. در گذشته یک عده کارشان این بود که هنرمندی را صدا میکرد و میگفت چه میکند؟ زندگیش میگذرد یا نه؟ اگر فکری داری من آن را میخرم حقوق بگیر و روی آن کار کن. مدیران باید این طور جان باخته باشند. مدیران فرهنگی باید الان دلسوزی کنند. جناح بندیها کنار بگذارند به فکر این باشند که جامعه را از انحطاط نجات بدهند.
باید هنرمندان را دریابند آنها را پیدا کنند ببینند در کدام پستو فرو رفتهاند. آنها را دعوت کنند و از آنها کار بخواهند. این تصور نباشد که دست هنرمندان را بگیرند تا نانی به آنها برسانند بلکه تصور باید این باشد که هنرمندان باید به آنها کمک کنند. مدیران باید نگران خودشان باشند که کاری نکردند آنها با کمک به هنرمندان به خودشان کمک کردهاند تا انشاءالله به اهداف فرهنگی جامعه اسلامی کمک کرده باشند.
دفاع پرس: ما در این بحث به دنبال این هستیم که در فضای کنونی به یک راهکار عملیاتی برسیم. شما معتقدید که مدیران و مسئولین کار مهمی نمیکنند! سلّمنا! وظیفه هنرمندان چیست؟
سیدزاده: کسی که دغدغه دارد کارش را میکند. نه شما نه من و نه مسئولین نباید نگرانش باشیم، آنها کارش را میکنند خبرگزاری دفاع پرس اصلا نگران این نباشد که هنرمند دغدغهمند کجا ایستاده و چه کار میکند او دارد کارش را انجام میدهد اصلا نگران نباشید. خانم شاه حسینی سه سال است روی یک فیلمنامه کار میکندو این یعنی هنرمند به فکر پویایی جامعه و هدف خودش هست. خدا رحمت کند مرحوم سلحشور رفت روی فیلمنامه حضرت موسی(ع) کرد، کسی هم به او سفارش نکرده بود.