شاه مملکت از چشم آمریکا افتاده بود!

ضعف نهادهاى سیاسى و ادارى و اجتماعى، فراگیرى مخالفت مردم و رشد سریع تحولات انقلاب به گونه‏‌اى بود که خود شاه هم مى‏‌دانست فروپاشى رژیم و پیروزى انقلاب یک امر اجتناب‏‌ناپذیر خواهد بود.
کد خبر: ۹۴۶۹
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۴ - 15January 2014

شاه مملکت از چشم آمریکا افتاده بود!

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، ۱۶ ژانویه ۱۹۷۹ برابر با ۲۶ دى ماه ۱۳۵۷، محمدرضا شاه پهلوی از کشور خارج شد و به واقع فرار کرد. این فرار که به بهانه استراحت و درمان شاه انجام شد به دنبال اوج گرفتن تظاهرات و درگیریهای خیابانی ملت انقلابی ایران به رهبری خمینی کبیر(ره) با سرکردگان رژیم رو به زوال پهلوی در اعتراض به حکومت دیکتاتوری و فاسد شاهنشاهی بود.

این حرکت در حالی صورت گرفت که یک سال قبل از آن جیمى کارتر (رئیس جمهور وقت آمریکا) ایران را جزیره ثبات خاورمیانه نامید و به فاصله یک سال پایه هاى حکومت محمدرضا شاه به سمت فروپاشى سرعت گرفت.

خروج شاه از کشور زمانى انجام شد که حکومت و اداره آن به نخست وزیر وقت، شاپور بختیار سپرده شد که او نیز با همه مانورهای تبلیغاتی، شعارها و تهدیدها کاری از پیش نبرد و نتوانست در برابر اراده فولادی ملت دوام بیاورد و رژیم پهلوى را حفظ کند و سرانجام با درایت و رهبرى حضرت امام خمینى(ره) و حمایت بى شائبه آحاد مردم از ایشان سیل انقلاب، دولت موقت بختیار را نیز با خود برد و حرکت انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به ثمر نشست.

اما در پس پرده این فرار یا به خیال خود شاه «خروج» عواملی چون بیمارى و پیگیری درمان، تحلیل نادرست دستگاههاى اطلاعاتى آمریکا در قبال تحولات انقلابى و بى انگیزگى دستگاه هاى امنیتى و نظامى شاه مانند ساواک و ارتش نیز موجب شدند که شاه عرصه مبارزه را ترک کند و به این امید بماند که مانند کودتاى ۱۳۳۲ پس از آرام شدن اوضاع به ایران بازگردد. اما این خروج بى بازگشت بود چرا که ارکان قدرت رژیم پهلوى پوسیده و تخریب شده بودند و دیگر هیچ زمینهای برای بازگشت وجود نداشت.

شاه زمانى ایران را ترک کرد که دیگر نه پایگاه اجتماعى و مردمى داشت و نه پایگاه حکومتى. خیلى از عناصر وابسته به رژیم در حال ترک ایران بودند و به دنبال پناهگاهى براى خود جهت نجات از خشم مردم و نیروهاى انقلابى مى گشتند و شاه به عنوان یک رهبر و پادشاه سیاسى نه قدرت مدیریت بحران را داشت و نه انگیزهاى براى ماندن در برابر نیروهاى انقلابى کشور، لذا فرار را بر ماندن ترجیح داد.

البته شاه به یک شکل میتوانست به ایران بازگردد و آن هم به عنوان یک مجرم و متهم جهت دادگاهی شدن و در نهایت پاسخ به جنایات و اتهامات و... اعدام.!

ضعف نهادهاى سیاسى و ادارى و اجتماعى، فراگیرى مخالفت مردم و رشد سریع تحولات انقلاب به گونه اى بود که خود شاه هم مى دانست فروپاشى رژیم و پیروزى انقلاب یک امر اجتناب ناپذیر خواهد بود.

در این میان غرب و در رأس آن آمریکا با هدایت شخص جیمى کارتر دمکرات هیچ علاقه اى به حمایت از رژیم شاه از خود نشان نداد و حتى در کنفرانس گوادلوپ (که در نوامبر ۱۹۷۸ برگزار شد) براى حکومت بعد از شاه تصمیم گیرى به عمل آمد که از چشمان محمدرضا پهلوى نیز پنهان نماند. شخصى که بیشترین خدمت را به آمریکا و غرب کرده بود، حال مورد بى تفاوتى آنها واقع شده بود. درواقع شاه در اوج یأس و نومیدى هیچ تمایلى به ادامه حکومت در خود نمى دید و بى تفاوتى امریکا نیز بر ناامیدى او افزوده بود.

ذکر این نکته ضرورى است که هیچ رژیم یا نظام سیاسى بدون حمایت مردم از مشروعیت، مقبولیت و تداوم برخوردار نیست و حکومت پهلوى مصداق بارز این امر بود.

نظر شما
پربیننده ها