مروری بر زندگی‌نامه شهدای ایوان ـ 10

شهید جوهر مرادی؛ مبارزی که تا پای جان در راه دفاع از اسلام ایستاد

شهید جوهر مرادی از شهدایی است که در راه اهداف مقدس و والایش هرگز از پای ننشست و مجاهدت‌های خود را از دوران حکومت کفر تا ایستادگی در برابر دشمن متجاوز ادامه داد و جان خود را به انقلاب و اسلام تقدیم کرد.
کد خبر: ۹۹۸۵
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۱ - 21January 2014

شهید جوهر مرادی؛ مبارزی که تا پای جان در راه دفاع از اسلام ایستاد

خبرگزاری دفاع مقدس: در هر زمانی حکومت جور و ستم، باقی نمی ماند و حکومت پهلوی نیز از این قاعده مستثنی نبود. جوانان ایرانی با هدایتها و رهبریهای دلسوزانه پیر جماران در برابر حاکمان فاسد ایستادند و آنها را از خاک پاک میهن بیرون راندند.

روحیه شهادتطلبی، غیرت و مردانگی در جوانان و نوجوانان این مرز و بوم موج میزد و همانطور که در مقابل شاه ستمگر ایستادند و او را که نوکری خودفروخته بود و برای بیگانگان خوش خدمتی می کرد از کشور ایران بیرون کردند و امام راحل همچون فرشتهای مهربان و رهبری روشنگر در کنار ملت ایران قرار گرفت.

دشمنان دیگر تاب نیاورند و رژیم بعث را به تحریک در جنگ با ایران واداشتند. جنگ ناجوانمردانه عراق علیه ایران را به راه انداختند.

بار دیگر جوانان پرشور و انقلابی برخاستند و در مقابل دشمن مقاومت کردند و برای دفاع از ارزشهای انقلاب و اسلام تا پای جان ایستادند و دنیا را برای همیشه رها کردند و به عقبای خود اندیشند و در نهایت به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت دست یافتند.

شهید جوهر مرادی یکی از مجاهدانی است که در راه انقلاب و دفاع از خاک پاک میهن جان خود را نثار کرد تا ایران پایدار و سربلند باقی بماند.

زندگینامه
 
شهید جوهر مرادی در سال 1317 در خانوادهای مذهبی ومتدین متولد شد. او از همان دوران کودکی دارای سیمایی نورانی بود و اخلاقی بسیار زیبا داشت.
 
دو چیز در زندگیش اصلا مفهومی نداشت، یکی ترس و دیگری مادیات. آنقدر شجاع بود که در زمان طاغوت در بخش کوچک ایوان به کرات مخالفت خود را با رژیم شاه نشان داد.
 
وی اولین معلم قرآن و مروج اسلام در ایوان بود. او انسانی نواندیش و طراح و خلاق بود، به گونهای که استانداری ایلام همواره از طرحها و پیشنهاداتش استفاده میکرد.
 
شهید مرادی در مبارزات انقلاب رهبری جوانان و مردم ایوان را به عهده داشت و از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت، اما قبل از آن که ساواک او را دستگیر کند به خوزستان متواری شد و پس از چندی دوباره به ایوان مراجعت کرد.
 
وی پس از پیروزی انقلاب مسئولیتهای مختلفی همچون (مسئولیت کمیته، ژاندارمری و بخشداری) را به عهده داشت. او پس از مدتی مسئولیت جهاد سازندگی را به عهده گرفت و شب و روز فعالیت میکرد. وی هنگامی که جنگ شروع شد به عنوان سرپرست بسیج ایوان منصوب شد.

این شیفته ولایت دائما در تکاپو بود تا این که مانند حضرت سیدالشهدا(ع) در روز تاسوعا بعد از غسل شهادت به جبهه سومار رفت و در آنجا پس از ارشاد و روشنگری به یارانش گفت:" امشب شب عاشورا است و من عازم نبرد هستم چنانچه مایلید بسم الله، با من بیایید!"

شهید مرادی شب پیش از شهادتش حضرت امام خمینی را در خواب می بیند که در آن خواب حضرت امام، شمشیری را به او هدیه میکند. او یک شب بعد از رویت این خواب سرانجام به اتفاق شش نفر از بهترین دوستانش حسین وار به سوی دشمن حمله کرد و پس از تصرف چند سنگر، هر شش نفر با هم به سوی خدا پر کشیدند و بدین سان خواب او با نثار خونش تعبیر شد.
 
فرازی از وصیتنامه شهید
 
خدایا! تو میدانی در این مدت سپری شده از انقلاب و در طول این نهضت، به خاطر تو از همه چیز گذشتم و جز به رضای تو فکر نکردم، و همه مهمات و اسلحه و هر چه در اختیارم بوده است چون تربت مقدس از آنها نگهداری کردهام و هیچگاه از آنها استفاده شخصی نکردهام.

خدایا! من نمیخواهم رنج و خون دلی که به خاطر تو متحمل شدهام شرح بدهم.

خدایا! تو را شاهد میگیرم از بیتالمال و امانت و هر گونه وجهی که متعلق به شخص خودم بوده است نه کم و نه زیاد دخل و تصرف نکردم و اگر وجوهی در اختیارم بوده به مصارف شرعی رسانیده و آنچه از حق خودم انفاق کردهام بین خودم و خودت بوده است.
نظر شما
پربیننده ها