خاطرات جبه و جنگ(33)
از بچه های خط نگهدار گردان صاحب الزمان (عج) بود. می گفتند یک شب به کمین رفته بود، صدای مشکوکی می شنود با عجله به سنگر فرماندهی می آید و می گوید بجنبید که عراقیها در حال پیشروی هستند.
کد خبر: ۶۷۵۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۵
خاکریز خاطرات(12)
مصطفی دوست داشت بی نام و نشان بمونه بالاخره به آرزویش رسید و جسمش هرگز پیدا نشد.
کد خبر: ۶۷۳۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۴
چفیه داران(13)
یه روز تو مغازه ی بابام نشسته بودم و داشتم تمرین جبر و مثلثات حل می کردم. به یه مسأله ای برخوردم که هرکاری کردم نتونستم حلش کنم.
کد خبر: ۶۷۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۳
خاطرات جبه و جنگ(32)
درست سه ماه بعد از جبهه برگشتم در حالی که این مدت از ترس حتی یک نامه برای خانواده نفرستاده بودم. سر راه از حلیم فروشی یک کاسه حلیم خریدم و رفتم طرف خانه. در زدم. برادر کوچکترم در را باز کرد و وقتی حلیم را دید با طعنه گفت: چه زود حلیم خریدی و برگشتی!»
کد خبر: ۶۷۲۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۳
خاطرات جبه و جنگ(31)
لباسی همانند لباس های قبلی به من دادند. لباس های خودم را از تن بیرون آوردم و آن را پوشیدم. از من خواستند که روی برانکارد بخوابم. در دلم غوغایی برپا بود. هر لحظه انتظار رفتن داخل اتاقی اصلی عمل را داشتم...
کد خبر: ۶۷۰۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
خاطرات جبه و جنگ(30)
جلوی اسیران عراقی ایستادم و شروع به شعار دادن کردم و بیچارهها هنوز، لب باز نکرده از ترس شروع به شعار دادن میکردند. مشتم را بالا بردم و فریاد زدم:«صدام جارو برقیه» و اونا هم جواب می دادند.
کد خبر: ۶۷۰۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
خاطرات شهدا؛
سید رو به من کرد و گفت: «جعفر بدو.» من تا آمدم لباس غواصی بپوشم طول کشید و آقاسید عصبانی شد.«سیدامین صدرنژاد» کنار دست سید بود. گفت: «آقاسید من لباس غواصی تنم است،برم؟» شهید سید محمد جواب داد:«سریع، فقط مواظب خودت باش.»
کد خبر: ۶۶۴۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۶
سال ۵۸ در خدمت شهید بهشتى بودیم، عدّهاى از مهمانان خارجى هم حضور داشتند و با وی گرم صحبت بودند. تا صداى اذان بلند شد، شهید بهشتى از حضّار معذرتخواهى کرد و گوشهاى سجّادهاش را انداخت و مشغول نماز شد.
کد خبر: ۶۶۰۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۲
با رفتن پرستارها، دکتر به سربازان عراقی دستور داد تا دست های آن برادر مجروح را بگیرند. بعد با کمال خونسردی کامل، آمپول هوا را در رگ آن برادر تزریق کرد.
کد خبر: ۶۵۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
گفتوگو با اعظم جوکار فرزند شهید مفقودالاثر سهراب جوکار
یادآوری روزهای تلخ و سرد و سخت گذشته آن هم در پس انتظاری چندین ساله بیقرارت میکند.
کد خبر: ۶۵۰۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
وقتی به تراجم علمای سلف مراجعه کنیم، میبینیم که افراد بسیاری در میان آنها بودهاند که صاحب کرامات و معنویات بودهاند.
کد خبر: ۶۴۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
خاطرات آیت الله جمی از دفاع مقدس
اهمیت برگزاری نماز جمعه آبادان در دوران محاصره و پس از آن در زیر بمباران و موشک باران دشمن بعثی آنقدر بود که حضرت امام خمینی بطور خاص وضعیت برگزاری نماز جمعه را در این شهر پی گیری می فرمودند و گاهی اگر به دلایلی برگزار نمی شد بلافاصله از مسئولین در خصوص علت عدم برگزاری سوال می کردند. شواهد و گفته ها حاکی از این بود که دشمن بعثی هم از برگزاری نماز نگران بود و به دنبال این بود که نماز جمعه را مورد حمله قرار دهد.
کد خبر: ۶۴۷۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۳
با تجلیل از خانواده شهدای مدافع حرم؛
نخستین گردهمایی حماسه سازان زینبی با هدف تجلیل و ابراز همدردی با همسران شهدای مدافع حرم در عصر جمعه در یازدهم دی ماه 94 در سالن اجتماع بصیرت لانه جاسوسی برگزار شد.
کد خبر: ۶۴۷۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۲
حدود 17 ساعت در آمادهباش کامل قرار داشتیم. شهر بیسر وصدا و خالی از سکنه بود. هیچ نوع حرکتی از سوی دو طرف صورت نمیگرفت. دستور پیشروی رسید. عراقیها با شلیک گلولههای توپ و تانک به دل کوه، کار را دشوار کردند. در این عملیات من زخمی شدم.
کد خبر: ۶۴۵۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۲
به من گفت؛ طاهره جان! این دفعه که به جبهه رفتم به شهادت خواهم رسید، چون من مورد تأیید حضرت فاطمه (س) قرار گرفتم.
کد خبر: ۶۴۴۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۰
خاطرات اسارت؛
افسر عراقی به سرباز اسکورتش دستور داد، یک بکس سیگار بغداد به حسین خان بدهد. از شانس بد حسین خان تیرش به هدف نخورد و برعکس دو بر یک تیم شان باخت.
کد خبر: ۶۴۳۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
رزمنده لشکر 14 امام حسین(ع):
پس از تشییع پیکر 175 غواص شهید عملیات کربلای4 که موج بزرگی در کشورمان به راه انداخت، توجه عموم مردم به این عملیات معطوف شد.
کد خبر: ۶۴۳۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
بازیگر نقش کیوان در «کیمیا»:
شادمان، بازیگر نقش کیوان در سریال کیمیا عنوان کرد: روزی که سکانس اسارت را ضبط کردیم تا 4 روز از اتاق هتل بیرون نیامدم، چهار روز با خودم کلنجار میرفتم که مگر میشود این میزان از رشادت در کالبد یک جوان هفده ساله وجود داشته باشد.
کد خبر: ۶۴۲۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
سرانجام «صدام» روز شنبه ۹ دی ۱۳۸۵ توسط دادگاه به اتهام جنایت علیه بشریت در بغداد به دار آویخته شد و جسدش را در روستایی به نام «عوجه» در تکریت به سران عشیرهٔ «بوناصر» تحویل دادند. صدام در مدت ریاست جمهوریاش دو جنگ را رهبری کرد.
کد خبر: ۶۴۳۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
خاطرات آیتالله جمی از دفاع مقدس (1)
اخلاص و عشق او به امام خمینی (ره) بیحد بود. وی در مصاحبهای گفته بود: «من دربست در اختیار حضرت امام خمینی (ره) هستم».
کد خبر: ۶۳۸۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶