چند روایت از سیدالشهدای مقاومت؛
«گلزار» در خاطرات خود آورده است: نیروی ۱۶ سالهای برای زدن گنجشک، ۲ گلوله کلاشینکف هدر داده بود. به او گفتم: بیتالمال است و برای این کاری که مرتکب شدی باید از خط به عقب منتقل شوی او پاسخ داد من عقب برو نیستم.
کد خبر: ۵۰۶۴۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۰
پدر سردار شهید «سید رفیع رفیعی» خاطرهای از دقت نظر و حساسیت وی به حفظ و حراست از بیتالمال را روایت کرده است.
کد خبر: ۵۱۳۴۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۹
مادر سردار شهید «حسن باقری» خاطرهای از تقیّد این شهید والامقام به اقامه نماز روایت کرده است.
کد خبر: ۵۱۳۴۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۹
سردار «محمدرضا محمدزاده» فرمانده تیپ ذوالفقار لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس، خاطرهای از شوخی و مزاح شهید «شفیعزاده» با رزمندگان پرسنلی را روایت کرده است.
کد خبر: ۵۰۶۵۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۹
برادر سردار شهید «مجید محمدخانلی» روایتی از سبک زندگی و منش این شهید والامقام را بیان کرده است.
کد خبر: ۵۱۳۳۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۸
«ناصر امینی» خاطرهای از شوخی سردار شهید «حبیب پاشایی» با رزمندگان و فرمانده این لشکر روایت کرده است.
کد خبر: ۵۱۳۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۷
معرقی کتاب:
کتاب «فصل عسل» شامل زندگی و خاطرات شهید «علیرضا اشرف گنجویی» از شهدای دوران دفاع مقدس استان کرمان است که توسط «حکیمه مجاهدی» گرداوری شده است.
کد خبر: ۵۰۳۱۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۸
خاطره همرزم شهید «نادر برپور» از اولین نمازش در اسارت؛
«نورانی» گفت: از صحبت بعثیها متوجه شدیم که در شهر «العماره» هستیم. با نهایت بیحالی پرسیدم: «آقا نادر! حالا با این وضع چطور نماز بخوانیم؟»، تبسمی کرد و گفت: «آقا سید! ما وضوی خون گرفتهایم و نماز را همینجا میخوانیم».
کد خبر: ۵۱۱۷۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۷
رزمنده توپخانه سپاه در دوران دفاع مقدس روایت کرد؛
سرهنگ «غفاری» خاطرهای از رفتار صمیمانه شهید «شفیعزاده» با خود را روایت کرد که نشان میدهد مسئولیت فرماندهی هم این شهید والامقام را دچار غرور نکرده بود.
کد خبر: ۵۱۰۵۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴
رزمنده جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس عنوان کرد؛
«امنیرئوف» گفت: «پل خیبر واقعاً یک شاهکار بود؛ به صراحت میگویم الان هم نمیتوانید در یک جنگ، مشابه چنین پلی را پیدا کنید. این پل حاصل ابتکار و نبوغ مهندسان ایرانی بود که کارهای ناشدنی را شدنی میکنند».
کد خبر: ۵۱۰۲۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۳
یادواره شهدای عملیاتهای بدر و خیبر، امروز در تبریز برگزار میشود.
کد خبر: ۵۱۱۳۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۱
خاطرهای از همرزم شهید باکری؛
«جلیل بختیاری» خاطرهای از دقت و حساسیت شهید «مهدی باکری» به رعایت حق الناس و جلوگیری از ورود خسارت به مردم عادی در جریان مبارزه با گروهکها روایت کرده است.
کد خبر: ۵۱۱۰۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۹
سی و چهارمین نشست «شبهای خاطره» ویژه گرامیداشت عملیاتهای بدر و خیبر در تبریز برگزار شد.
کد خبر: ۵۱۰۹۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۹
«تقی عزیزی» در خاطرات خود آورده است: من اولین دیدهبانی بودم که وارد منطقه عملیاتی شدم. به همراه نیروی کمکی در جاده خندق پیاده شدیم و به طرف نقطه درگیری حرکت کردیم. هنوز حدود پانصد متری به خطِّ مقدّم مانده بود. صدای بسیار شدید درگیری از خطِّ مقدّم به گوش میرسید.
کد خبر: ۵۱۰۹۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۹
سردار «یعقوب زهدی» خاطرهای از شهید «حسن شفیعزاده» درباره مقایسه توان توپخانهای سپاه در روزهای نخست جنگ با اواسط آن روایت کرده است.
کد خبر: ۵۰۹۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۷
در سالروز عملیاتهای خیبر و بدر؛
سی و چهارمین جلسه از سلسله نشستهای «شبهای خاطره» ویژه گرامیداشت عملیاتهای بدر و خیبر در تبریز برگزار میشود.
کد خبر: ۵۱۰۱۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۵
مسئول مرکز حفظ آثار دفاع مقدس سپاه حضرت نبی اکرم (ص):
سرهنگ «محمدی» گفت: امروز جهاد تبیین و روشنگری فعالان فرهنگی و رسانه ای کشور مهم ترین راهکار برای مقابله با تحریف حقایق انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است
کد خبر: ۵۰۸۹۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
پیشکسوت دفاع مقدس روایت کرد؛
«تقی عزیزی» در خاطرات خود آورده است: در جریان عملیات خیبر، هواپیمای ارتش بعث عراق از چهار راه تا انتهای جاده خندق را بمباران کرد و تعداد زیادی از رزمندگان روی جاده بر زمین افتادند. نیروهای بسیجی که بر روی جاده افتادند مانند کبوترانی بودند که با تفنگ ساچمهای هدف قرار گرفته باشند، پرپر میزدند.
کد خبر: ۵۰۸۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
نماینده ولی فقیه در مازندران:
«محمدی لائینی» بر لزوم برجستهسازی حماسه هفتم اسفند سال ۶۰ مردم شیرگاه سوادکوه در مقابله با گروهک منافقین تأکید کرد.
کد خبر: ۵۰۸۵۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۷
پیشکسوت دفاع مقدس روایت کرد؛
«مهدی میرزایی» در خاطرات خود آورده است: بچههای تخریب که رسیدند، خوشحال شدم و سریع پیشنهاد کردم قبضه دوشکا را روی فرغونی که همراه داشتند بگذاریم تا ما هم بتوانیم با آنها سریعتر برویم، سهپایه و گهواره دوشکا که حدود ۴۵ کیلو وزن داشت را داخل فرغون گذاشتیم، یک نفر به بچههای تخریب کمک میکرد و من و خدمه دیگر نوبتی، قبضه دوشکا و ۲ خشاب را بر داشتیم.
کد خبر: ۵۰۷۸۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۳