چهلسالگی سرو/ یک رزمنده گردان «کمیل» روایت کرد؛
«مصطفی ایمانی» در خاطرهای میگوید: «علی عربعلی» به من گفت: «اونی که کنارت بود، برادر «زندی» فرمانده گروهان «مدنی» بود. الان گردان بسته شده و دیگه نیرو نمیگیره؛ اما «زندی» رفته ستاد دعوا کرده تا تو بیای گردان ما، فقط بهخاطر این شیرین کاریهایت»؛ تازه فهمیدم چهکار کردم!
کد خبر: ۴۱۶۱۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۸