شناخت نامه مازندران

شناخت نامه مازندران
شناخت‌نامه مازندران (12)؛

دلم می‌خواهد تن به تن با دشمن بجنگم و شهید شوم

یک روز شیرسوار مرا به محل فرماندهی خواست. سراسیمه رفتم. از وضعیت نیروها و عملیاتی که در پیش رو داشتیم، سخن گفت. گفتم روز موعود نزدیک است، روزی که بچه‌های رزمنده دمار از روزگار دشمن در می‌آورند. در جوابم گفت: محمود دلم می‌خواهد در هجوم رویارو و تن به تن با دشمن شهید شوم.
کد خبر: ۲۴۹۵۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۳

شناخت‌نامه مازندران (11)؛

شهیدی که مجسمه شاه را پایین کشید

سردار شهید «صادق مزدستان» همگام با مردم مازندران مبارزات سیاسی و مذهبی علیه رژیم شاهنشاهی را آغاز کرد و در پایین کشیدن مجسمه شاه، آتش زدن سینما و مراکز فساد تلاش مضاعفی از خود نشان می‌داد.
کد خبر: ۲۴۹۱۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۱

شناخت‌نامه مازندران (10)؛

سرداری که جبهه جنگ را رها نکرد

به دلیل بمباران پیاپی، مدارس تعطیل شده بود و ما با خانواده یکی دیگر از فرماندهان، زودتر از پایان سال (بهمن) به طوسکلا برگشتیم تا از درس و امتحانات عقب نمانیم. هر چه مادرم اصرار کرد که پدرم بیاید که با هم برویم قبول نکرد و گفت نمی‌شود در این شرایط، جبهه را رها کرد.
کد خبر: ۲۴۸۹۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۳۱

شناخت‌نامه مازندران (9)؛

فرمانده‌ای که حقوقش را به مستمندان می‌بخشید

یکی از سجایای اخلاقی شهید «حسین بهرامی» ایثار و فداکاری بود؛ وی در دوره دانشجویی در مشهد از حقوق اندک خود برای یاری مستمندان استفاده می‌کرد.
کد خبر: ۲۴۸۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۸

شناخت‌نامه مازندران (8)؛

حجاب، کوبنده‌ترین سلاح علیه شیطان بزرگ

شهید «ذبیح‌الله عالی» خطاب به همسرش می‌گوید: انتظار دارم که همپای مادران و همسران شهدای دیگر همواره در صحنه انقلاب با پیروی از رهنمودهای حیات بخش امام عزیز مبارزه خویش علیه شیطان بزرگ و ایادی داخلی و خارجی‌اش با کوبنده‌ترین سلاح خویش یعنی حجاب ادامه دهی.
کد خبر: ۲۴۸۳۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۷

شناخت‌نامه مازندران (7)؛

الان فقط رفتن به جبهه واجب است

شیرینی رفتارهای کودکانه فرزند چیزی نیست که والدین بتوانند به راحتی از کنار آن بگذرند. چقدر باید ایمان یک فرد قوی باشد تا از این همه زیبایی و لذت خلق شده، عبور کند و چشم به خالق داشته باشد و شهید پولادی چنین کرد.
کد خبر: ۲۴۸۱۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۶

شناخت‌نامه مازندران (5)؛

حکایت فرمانده‌ای که نامه وزیر راه را پاره کرد

وقتی حکم جانشینی مدیرکل راه‌آهن را که از سوی وزیر راه صادر شده بود، به شهید علیرضا نوری دادند، نامه را پاره کرد و گفت: قصد بی‌احترامی ندارم، اگر می‌خواستم این پست‌ها را قبول کنم در تهران می‌ماندم و به منطقه نمی‌آمدم.
کد خبر: ۲۴۶۹۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۸

شناخت نامه مازندران(4)؛

می‌خواهم فرمانبر باشم و نفسم را بیازمایم

همسر شهید حسینعلی مهرزادی می‌گوید: با آنکه امکان مدیریت دبیرستان برایش مهیا بود اما تدریس در کلاس اول ابتدایی را برگزید و وقتی از او پرسیدم چرا سال اول؟ گفت من یک عمر فرمانده بودم، ولی این دفعه می‌خواهم فرمانبر باشم و نفسم را بیازمایم.
کد خبر: ۲۴۶۴۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۴

شناخت‌نامه مازندران (2)؛

ماندن در جبهه واجب‌تر از رفتن به حج است

ما از دور شعبان را نگاه می‌کردیم. همه لباس‌های خاکی‌اش را در آورد و دو تکه احرام سفید پوشید و زد به آب رودخانه و غسل کرد. احساس می‌کرد ماندن در جبهه واجب‌تر از رفتن به حج است.
کد خبر: ۲۴۶۲۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۳

شناخت‌نامه مازندران (1)؛

شهیدی که از کودکی بیماران را شفا می‌داد

عده‌ای درب زدند. من رفتم درب را باز کردم، دیدم آن‌ها سراغ «سید مصطفی» را می‌گیرند، سیدمصطفی هم خیلی کوچک بود با یک شلوارک بیرون کوچه بود. آن‌ها می‌گفتند با سید مصطفی کار داریم، برایشان نذری آوردیم. ما بیمار بدحالی داشتیم که خوب شد؛ حالا برایشان نذری آوردیم، آن‌ها باورشان نمیشد، فکر می‌کردند پسرم 40 یا 50 ساله باشد.
کد خبر: ۲۴۵۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۲

پربیننده ها