سجیل آتش؛ مروری بر خاطرات خلبانان هوانیروز ارتش

آن روز ۹ ساعت پرواز عملیاتی داشتیم و از نظر پروازی رکورد جدیدی زده بودیم. برای آنکه زمان را از دست ندهیم حتی هلی کوپتر را بدون آنکه خاموش کنیم سوخت می‌زدیم و بلافاصله به پرواز درآمدیم.
کد خبر: ۱۰۲۳۶
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۲ - 26January 2014

سجیل آتش؛ مروری بر خاطرات خلبانان هوانیروز ارتش

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس؛ رزمندگان مومن و فداکار هوانیروز در طول هشت سال دفاع مقدس که در کنار سایر رزمندگان ارتش، بسیج و سپاه جنگیده و در این راستا افتخارات زیادی به دست آوردهاند. کتاب "سجیل آتش" به بررسی این مباحث پرداخته است.

در بخش ابتدایی این کتاب آمده است:
 
*شکار غزال

آن روز ۹ ساعت پرواز عملیاتی داشتیم و از نظر پروازی رکورد جدیدی زده بودیم. برای آنکه زمان را از دست ندهیم حتی هلی کوپتر را بدون آنکه خاموش کنیم سوخت میزدیم و بلافاصله به پرواز درآمدیم. من لیدر تیم بودم و سرهنگ ربیع همدانی همراه من بود. ماموریتمان نجات خلبانان ساقط شده بود و در ضمن هلی کوپترهای کبرا را نیز هدایت میکردیم. همه پروازهای ما موثر چرا که دشمن در منطقه فتحالمبین در دشت باز قرار گرفته بود و ما در هر صورتی پرواز تعدادی از ادوات تجهیزات آنها را منهدم میکردیم و افراد دشمنرا به کام مرگ میفرستادیم.
 
در بخش دیگری از این کتاب آمده است:
 
**پرواز در باران

از بیکاری حوصلهام سر رفته بود. صبح زود به امید انجام ماموریت بیدار شده بودیم ولی مثل اینکه باران سر لج داشت و نمیخواست ما به پرواز درآییم. شدت باران به حدی بود که نمیتوانستیم بیرون ساختمان بیاییم. حتما شما تعریف بارانهای جنوب را شنیدهاید. وقتی باران میبارد، آسمان مثل آبپاشی میشود که سوراخهای درشتی دارد و آب از آن با شدت فوران میزند.

دوست فیلمبردار ما هم دست از سر من برنمی داشت. به او گفته بودم وقتی عملیات انجام میدهیم میتواند فیلم را بگیرد. او از ارتش و برای ثبت حماسههای هوانیروز آمده بود...
 
در قمست دیگری از این کتاب میخوانیم:
 
**گردش ۱۸۰ درجه

هواپیمای توربو کماندر قلب آسمان را میشکافت و به جلو میرفت. لکههای ابرزیر بال هواپیما، فضایی رویایی ایجاد کرده بود.

گاهی هم لکههای ابر کنار میرفتند و مزارع کشاورزی تصویر سبزی نشان میدادند. تعدادی از مسافرین هواپیما را خلبانان هلی کوپتر کبرا تشکیل میدادند.

حدود ۵۰ دقیقه از شروع پرواز میگذشت و طبق برنامه، زمان زیادی تا رسیدن به فرودگاه اهواز نمانده بود. ناگهان خلبان هواپیما با دستپاچگی فریاد زد: «میگ! میگ!» و به سرعت از مسیر اصلی منحرف شد. از پنجره هواپیما نگاهی به بیرون انداختیم، دو فروند میگ در آسمان اهواز دیده میشد...
 
و در بخش پایانی کتاب میخوانیم:
 
**باد سرخ
 
چند روز بود که درگیر عملیات بیت المقدس بودیم. رزمندگان مرحله به مرحله پیش میرفتند و ارتش عراق با گذاشتن صدها کشته و اسیر مجبور به عقب نشینی شده بود. هوانیروز در این عملیات مثل عملیاتهای قبلی نقش تعیین کنندهای داشت و با تمام قدرت در کنار یگانهای زمینی فعالیت میکرد.

ارتش عراق به نقش تعیین کننده هوانیروز پی برده بود و با تمام توان مراکز تجمع هلی کوپترها را بمباران میکرد و میخواست با این حرکت جلو تلاش و فعالیت هوانیروز را بگیرد.

هوانیروز برای حفظ هلی کوپترها و سایر وسایل پرنده خود از بمباران دشمن مجبور بود به طور مداوم محل استقرار خود را عوض کند و در عین حال همه ماموریتهای واگذار شده را انجام دهد.

علاقهمندان برای دریافت این کتاب میتوانند با نشانی تهران، خیابان پیروزی، ستاد نیروی هوایی، انتشارات سازمان عقیدتی ارتش مکاتبه کرده و یا با تلفن ۳۳۴۷۰۸۹ و دورنگار ۳۳۳۵۸۰۴ تماس بگیرند.
نظر شما
پربیننده ها