خبرگزاری دفاع مقدس: جنگ روانى یک جریان ارتباطى است که در آن دوطرف شرکت دارند و یک طرف به تنهایى و یا هردو طرف سعى دارند تا با تأثیر بر افکار، عواطف و تمایلات طرف دیگر او را وادار به انجام رفتارى مطابق خواست خود نمایند.
این نوع جنگ در واقع جنگ علیه عقل، ذهن و قلب است و نه به منظور دربند کشیدن جسم فیزیکى دشمن.
مهمترین ابزارهاى جنگ روانى عبارتند از: تلویزیون، رادیو، خبرگزارى ها، مطبوعات و سایت هاى خبرى.
طراحان جنگ روانى عمدتاً نبرد خود را بر تبلیغات استوار مى کنند. این تبلیغات چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح کاربرد دارند و هدف آنها تأثیرگذارى بر عقاید افراد و یا جامعه هدف است.
در بعضى از مواقع جنگ روانى معادل واژه تبلیغات (Propaganda) استفاده مى شود، یعنى شاکله جنگ روانى در تبلیغات نهفته است. به عبارت دیگر ممکن است تا قبل از وقوع یک جنگ فیزیکى، سربازان دشمن یا طرف مقابل به واسطه یک جنگ روانى دقیق، تسلیم شوند.
جنگ روانى اهداف زیر را دنبال مى کند:
ـ از بین بردن امید نزد مخاطبان
ـ ایجاد بى اعتمادى نسبت به رهبران
ـ شکاف در بین جامعه.
این اهداف جنگ روانى در جنگ سخت نیز کاربرد دارند و اصولاً ارتش هاى پیروز و موفق دنیا قبل و بعد از جنگ سخت از ابزارها و شیوه هاى جنگ روانى استفاده مى کنند تا در میدان پیروز شوند. پیروزى اولیه ارتش آلمان نازى علیه متفقین مدیون روش هاى جنگ روانى بود که قبل از انجام جنگ سخت استفاده مى شد و گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر، پایه گذار این جنگ هاى روانى بود.
در جنگ امریکا علیه عراق نیز قبل از جنگ در مارس ۲۰۰۳، امریکا از شیوه هاى جنگ روانى، از جمله اتهام به صدام حسین در تکثیر سلاح هاى کشتار جمعى و ایجاد فاصله بین مردم و حکومت بعث استفاده کرد.
در زمان جنگ تحمیلى عراق علیه ایران، صدام قبل از شروع جنگ از روش هاى جنگ روانى به ویژه در مناطق عرب زبان کشور براى تأثیر بر افکار و اذهان آنان، براى تغییر رفتار و خصومت با حکومت جمهورى اسلامى ایران بهره برد تا زمان حمله (۲۲سپتامبر ۱۹۸۰) اشغال نظامى آسانتر انجام شود.
یک سناتور امریکایى (هیرام جانسون) در مورد کاربرد جنگ روانى در جنگ سخت مى گوید: «هنگامى که جنگ آغاز مى شود، حقیقت اولین قربانى است. جنگ و اراده اى براى دست یافتن به قدرت بیشتر، قدرتى که هم در بعد سخت است و هم در بُعد نرم، همواره با چالش هایى همچون مواجهه با افکار عمومى، روحیات سربازان خودى و دشمن و گمراه ساختن افکار و اذهان مردم و دشمنان و بهره جویى از فنون جنگ روانى مواجه بوده است.»
جنگ رسانه اى، کاربردى جدید در جنگ روانى
جنگ رسانه اى، استفاده از رسانهها براى تضعیف ملت و دولت طرف و بهره گیرى از توان و ظرفیت رسانه ها (اعم از مطبوعات، خبرگزارىها، رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت با اصول تبلیغات نوین) به منظور دفاع از منافع ملى است.
جنگ رسانه اى یکى از برجسته ترین جنبه هاى جنگ نرم (Softwar) و جنگ هاى جدید بین المللى است.
جنگ رسانه اى عمدتاً به هنگام جنگ روانى کاربرد بیشترى پیدا مىکند. جنگ رسانه اى تهاجمى است که حتى در شرایط صلح نیز بین کشورها به صورت غیررسمى ادامه دارد و کشورها از حداکثر توان خود براى پیشبرد اهداف سیاسى خویش از طریق رسانهها استفاده مى کنند.
جنگ رسانه اى ظاهراً میان رادیو و تلویزیونها، مفسران مطبوعاتى، خبرنگاران خبرگزارىها، شبکه هاى خبرى، سایت هاى اینترنتى و برنامه هاى ماهوارهاى جریان دارد اما واقعیت این است که دولتها همانند بودجه نیروهاى مسلح، بودجه اى نیز براى جنگ رسانه اى در نظر مى گیرند که از طریق بودجه هاى رسمى مصوب پارلمانها یا بودجه هاى سرى سازمان هاى اطلاعاتى و امنیتى و سرویس هاى جاسوسى تأمین مى شود.
سربازان این جنگ رسانه اى، متخصصان تبلیغات هستند که به نوعى کارگزار رسانه اى محسوب مى شوند.
امروزه قدرت هاى رسانه اى جهان جهت پیشبرد اهداف سیاسى، فرهنگى و اقتصادى خود از جنگ رسانه اى علیه مخالفان خود استفاده مى کنند. غرب و در رأس آن ایالات متحده به عنوان یک قدرت هژمون پس از جنگ سرد و به ویژه بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، جنگ رسانه اى را علیه جهان اسلام راه انداخته اند به طورى که در حال حاضر ما شاهد یک جنگ جهانى رسانه اى هستیم که از یک طرف غرب با فرهنگ لیبرال دموکراسى قرار دارد و طرف دیگر جهان اسلام با فرهنگ ارزشى و اسلامى.
پروژه اسلام هراسى و اسلام ستیزى در سطح راهبردى در اهداف جنگ رسانه اى غرب علیه جهان اسلام قرار گرفته و در بعد عملیاتى براندازى هاى خاموش و تهاجم فرهنگى سیاسى علیه ساختارهاى کشورهاى مسلمان است.
ایجاد اختلاف و تشتت آراء و عقاید، تعضیف ساختار فرهنگ ناب و اصیل و کار فکرى و عقیدتى بر نسل جدید جهت استفاده از آنان براى پیشبرد اهداف از کارکردهاى جنگ رسانه اى است که در درازمدت مى تواند یک کشور مسلمان را با استحاله فرهنگى و سیاسى رو به رو کند.