خبرگزاری دفاع مقدس: در زمان حکومت طاغوت، پیشنهاد شرکت در عملیات «ظفار» در مقابل دستمزد ۱۰۰ هزار تومانی به شهید حسن آبشناسان داده شد، اما وی از حضور در عملیات خودداری کرد.
آبشناسان میگفت: "این عمل، ظلم به یک ملت مسلمان است و رضای خدا در این کار، وجود ندارد. هر نفسی که میکشیم، باید برای رضای خدا باشد."
این سخن آبشناسان در شرایطی صورتی میگرفت که انجام کار مربوطه و دریافت مبلغ مورد نظر، میتوانست تأثیر زیادی در بهبود وضعیت اقتصادی خانواده وی داشته باشد.
شهید آبشناسان عاشق شهادت بود و اطمینان داشت که مسافر جاده نور است. وی در عالم خواب دیده بود، بین زمین و آسمان در حرکت است که ناگهان متوجه مانعی در مسیر میشود. مانع با زمزمه ذکر «یاعلی» از بین رفته و او بالاتر میرود.
درست یک سال بعد حاج حسن آسمانی شده بود. در مرخصی آخرش که تقریبا ۳ روز به طول انجامید، کسالت داشت و پس از استراحت کوتاهی، برای اعزام آماده شد. نمیتوانستم طاقت بیاورم و با نگرانی پرسیدم: «شما تازه آمدید وای کاش بیشتر میماندید.» و او با نگاهی لبریز از محبت و مهربانی پاسخ داد: باید بروم و برای سفر کربلا آماده شوم.» و برای همیشه رفت.