در یک میزگرد تلویزیونی، چند نفر از سیاست مداران به تحلیل شخصیت
امام خمینی(ره) مشغول بودند. یکی شان گفت ما در اتاق های فکر خود، چندین
بار صحنه هایی از سخنرانی آقای خمینی را تحلیل کردیم که در آن می گفت
«آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند»؛ اما در آن لحظات، ذرهای تردید یا ترس
در چهره ایشان نیافتیم و هرگز احساس نکردیم که او به دنبال یک بلوف سیاسی
است. جمع بندی ما آن بود که رهبر ایران در آن لحظات، در اعتقاد و اعتماد
کامل به سر می برد و تمام قامت به این حرف هایش باور دارد. انگار که یک
نیروی غیبی از او محافظت می کند و او خود را در سپهر آن نیروی ماورایی،
ایمن می داند.
همین امامی که سال ها و بارها برای زورمندان عالم، شاخ و شانه کشیده و آنان
را به نبرد فراخوانده؛ همان امامی که سر تا پا غیرت و شجاعت بوده و
ملتهای جهان را به قیام و خروش واداشته است، همو در برابر مردم و ضعیفان
جامعه، رئوف ترین شخص و مهربان ترین پدر بوده است.
میگویند گاهی که از سخنرانی جماران، به اندرونی خانه بر میگشت، دگرگون
بود. می گفت گوشه جلسه، کودکی بر دستان مادرش گریه می کرد و بی تاب بود.
برای مراعات حالش ناچار شدم سخنانم را کوتاه و جلسه را زودتر تمام کنم.
اهل بیتش می گویند آنچنان هوای بچه ها را داشت که کودکان در حضور امام،
راحت تر بودند نسبت به زمانی که ایشان نبود، چون مطمئن بودند امام حامی آن
هاست.
حالا در این عکس ناب و دوست داشتنی، رهبر تاریخی ترین قیام روزگار ما، رخ
در رخ یک کودک نشسته و با اشتیاق و نشاطی عارفانه، از غم عالم رهاست و
زندگی را جور دیگر می بیند.
این رفتارهای دیگرگون و گاه متضاد، فقط از قلبی صادر می شود که پاک و مهذب
باشد، این همان قلب سلیم است که قرآن می گوید «إِلاَّ مَن أَتَی اللَّهَ
بِقَلب سَلیم» (شعراء – 89) اینان کسانی هستند که بهشت خدا، خودش را به
آنان نزدیک می سازد.