به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، خاندان آیت الله حکیم به خاندان شهادت و فداکاری شهرت یافته و تاکنون 64نفر از افراد این خانواده توسط صدام به شهادت رسیده اند. شهید محراب سیدمحمدباقر حکیم که شصت و سومین شهید از خیل شهدای این خاندان است در طول زندگی پربرکت خود با چالش های سنگینی روبه رو بود که چه در ابعاد سیاسی و چه ابعاد علمی و اجتماعی مسیری پر افت و خیز اما در نهایت موفق را پشت سر گذاشت که مایه مباهات و سربلندی است.
اصولاً زندگی شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقر حکیم از تولد تا شهادت را چگونه ارزیابی می کنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم: برای همه روشن است که رژیم حزب بعث از سال 1968میلادی برای رویارویی با نهضت آگاهی بخش اسلامی که روز به روز گسترش می یافت،تهاجم وحشیانه و خونینی را آغاز کرد. در این میان شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقرحکیم یکی از پیشگامان این نهضت فکری بود، چه در کنار استادش آیت الله شهید صدر در تألیف کتاب «فلسفه ما» حضور داشت، و شهید صدر ضمن قدردانی از این همیاری،شهید محراب آیت الله حکیم را در مقدمه آن کتاب «بازوی فداکار من» توصیف کرده است.
از سوی دیگر شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقرحکیم در چارچوب اجرای فرامین و رهنمودهای پدر، مرجع تقلید شیعیان وقت آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم، دانشسرای علوم اسلامی را در حوزه علمیه نجف اشرف تأسیس و اداره کرد. دانشسرای علوم اسلامی اولین مدرسه کلاسیک است که در چارچوب نهادهای علمی و آموزشی حوزه علمیه نجف اشرف تأسیس می شود. در این دانشسرا دروس جدید مانند تفسیر قرآن، فلسفه، عقاید، نهج البلاغه و شیوه سخنوری و سایر برنامه های آموزشی تدریس می شده است.
شهید محراب سیدمحمدباقر حکیم در زمینه مدیریت این دانشسرا و ارزش یابی دانشجویان که بیشترشان عراقی بودند، نقش اساسی داشت.او همچنین در زمینه تدریس و سخنرانی و برگزاری سمینارهای این دانشسرا ضمن ادامه تحصیلات علوم حوزوی و فراگیری علوم گوناگون اسلامی مشارکت فعال داشت.
با توجه به آرزوها و علاقه مندی او به اهمیت لزوم گسترش فرهنگ و آگاهی، به مطالعه و تحقیق درمعارف اسلامی ادامه داد. حضور در کناراستاد شهید آیت الله صدر،فرصت گرانبهایی را در پیشرفت علمی شهید محراب در زمینه های گوناگون فراهم کرد. در نتیجه این تحقیقات و بازنگری تاریخ اسلامی، کتاب های متعددی درباره چگونگی شکل گیری و تحول مفاهیم اسلامی تألیف کرد.
شهید محراب آیت الله حکیم در پرتو تدریس برنامه ها و مفاهیم قرآن کریم در دانشکده اصول دین در بغداد، به افق های روشنی در زمینه شناخت معجزات قرآن کریم دست یافت.درنتیجه این تحقیقات دامنه دار، کتابی را تحت عنوان «شبهه های مستشرقان درباره قرآن» تألیف کرد.
تدریس برنامه های آموزشی قرآنی، باعث شد که شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقر حکیم همواره با قرآن انس و الفت بگیرد، و پژوهش و تحقیق در مفاهیم قرآن کریم، را ادامه دهد. او در طول زندگی و پیکار سیاسی و سخنرانی ها و تألیفات گسترده به آیات قرآن کریم استناد و از قرآن بحث های تئوریک و عملی استخراج می کرد. این گونه تحقیقات تأثیر بسزایی در رفتار و عملکرد شهید محراب در درون حوزه علمیه هنگام تحصیل و تدریس و در جریان پیکار سیاسی او داشته و این امکان را برای او فراهم کرده تا با نوآوری و خلاقیت، دور نمای اندیشه و تفکر اسلامی را گسترش دهد.
شهید محراب هنگام اقامت در حوزه علمیه نجف اشرف و پیش از تبعید به خارج از عراق،مسئولیت سنگینی در آموزش و تربیت کادرهای عراقی و عرب و توانمندسازی استعدادهای ذهنی و شکوفایی ابتکارهای آنها در ابعاد گوناگون داشته است. بی تردید او بیشترین وقت ذی قیمت خود را در برنامه ریزی و اجرای دیدارهای سازنده به منظور ارتقای کیفی سطح حوزه صرف کرده است. از سوی دیگر، شهید محراب به نمایندگی از سوی پدرش آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم مرجع وقت تقلید شیعیان جهان در بسیاری از جشن ها و آیین های مذهبی و گردهمایی های سیاسی همچون مراسم جشن سالانه و میلاد امام حسین(ع) در شهر کربلا و سایر جشن های سیاسی مذهبی که در شهرهای بغداد، بصره و دیوانیه برگزار می شد، شرکت می کرد. در این جشن ها از دهها تن از شخصیت های بین المللی و اندیشمندان جهان اسلام دعوت به عمل می آمد و با آنها درباره مسایل و مشکلات جهان اسلام بحث و تبادل نظر می کرد. در عین حال مرجعیت دینی نیز دیدگاه های خود را درباره مسایل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور مطرح می ساخت.
شهید محراب افزون بر آن به نمایندگی از جانب پدرش در بسیاری از همایش ها و کنفرانسهای بین المللی شرکت می کرد. البته آرزوها و رؤیاهای شهید محراب به این اندازه محدود نبوده است. او برای گسترش آگاهی و رهایی ملت عراق آرزوها و رؤیاهای بلند و ارزشمندی در سر می پروراند، اما، شرایط آن روز عراق برای تحقق این خواسته ها مساعد نبود، چرا که نظام های حاکم، به ویژه رژیم حزب بعث که با کودتای شوم ژوئیه سال 1968 قدرت را در دست گرفت،خصومت و دشمنی جدی با اعتقادات و باورهای اسلامی داشتند، و به هیچ وجه اجازه باروری و شکوفایی اندیشه اسلامی را نمی دادند.
حوزه علمیه نجف اشرف پس از کودتای ژوئیه سال 1968 حزب بعث چه سرنوشتی داشته است؟
بعثی ها حدود یک سال پس از دست یابی به قدرت،کارتضعیف و نابودی حوزه علمیه نجف اشرف را آغاز کردند،دهها تن از علمای بزرگ و برجسته را در شهرهای گوناگون به قتل رساندند.صدها تن از اساتید و علما و طلاب به ویژه روحانیون غیرعراقی را تبعید کردند که در نتیجه، حوزه علمیه و شهرهای عراق از وجود روحانیون و ائمه جمعه و جماعات خالی شد. بعثی ها ستیزه جویی با اسلام را از ضعیف ترین و کوچکترین حوزه علمیه که همانا حوزه علمیه شهر سامرا است آغاز کردند.حوزه علمیه سامرا صد سال پیش توسط میرزای بزرگ آیت الله شیرازی در کنار مرقد امام هادی و امام حسن عسکری(ع) تأسیس شده است. سپس کار تضعیف حوزه های علمیه شهرهای کاظمین و کربلا را ادامه دادند.دیری نپایید که نوبت حوزه علمیه نجف اشرف که بزرگ ترین حوزه دینی آن روز جهان اسلام بود،فرا رسید. پیش از ارتحال آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم حدود هفت هزار استاد و طلبه در این حوزه حضور داشتند.
در ادامه این اقدامات دهها تن از علما، اندیشمندان و سخنوران بازداشت و به زندان افکنده شدند.دراین میان وعاظ و خطبای مجالس عزاداری سرور شهیدان امام حسین(ع) که نقش چشمگیری در گسترش آگاهی عمومی داشتند از تعقیب مأموران امنیتی حزب بعث مصون نبودند. روشن است که برگزاری آیین های سخنرانی مذهبی و عزاداری پیروان اهل بیت(ع) منع شد.به هیچ کسی اجازه تألیف و چاپ کتاب های آگاهی بخش و تجدید فکر اسلامیداده نمی شد.کسانی که توان تالیف ادبیات اسلامی و روشنگری دینی و فرهنگی و اجتماعی را داشتند،ازدگرگونی وضع موجود ناامید شدند.درنتیجه این اقدامات، اندیشیدن و نوآوری متوقف شد، رکورد و عقب ماندگی فکری سرتاسر جامعه را فراگرفت.افزون برآن به کتابهای پیشین اجازه چاپ مجدد داده نشد. فهرست کتاب های ممنوعه از هزاران عنوان فراتر رفت. رساله های علمی و عملی مراجع (توضیح المسایل) و کتاب های درسی حوزه علمیه مانند کتاب شرائع الاسلام و اللمعه الدمشقیه در فهرست کتاب های ممنوعه قرار گرفت. بنابراین هزاران تن از اندیشمندان و علمای بزرگ،اساتید و مراجع تقلید بزرگ و خاندان های مذهبی و فعالان اسلامی قربانی این توطئه شوم شدند.
هنگامی که شهید محراب آیت الله حکیم از عراق هجرت کرد، افق های تازه و فرصت های تاریخی در برابر او گشوده شد. او با مهاجرت به جمهوری اسلامی ایران و در سایه انقلاب امام خمینی(ره) فرصت ها را برای ایجاد تحول فکری و نهضت فراگیر علمی مساعد یافت.چرا که او اندیشمندی فقیه، و پژوهشگری نوآور بود و از این فرصت گرانبها برای گسترش آگاهی و نهضت فراگیراسلامی به نحو مطلوب بهره برداری کرد.او با حرکت چند بعدی در حوزه های نویسندگی، پژوهش و تحقیق در منابع و متون گوناگون فکری و علمی و انتقال چکیده آن به جامعه توانست یک نهضت بزرگ فکری در جوامع عربی ایجاد کند. برپایی کلاس های درس بحث خارج فقه برای برخی افراد مشخص و نیز ایراد سخنرانی های توجیهی برای مردم عراق و سایر توده امت عربی و اسلامی و شرکت در همایش های فکری و دینی و گفت و شنود با اندیشمندان مسلمان، بعد دیگر تلاش های او را تشکیل می دهد. افزون بر فعالیت های یاد شده،بسیاری از وقت گرانبهای خود را در پیکار سیاسی و فعالیت های مذهبی اختصاص داد.
شهید محراب به طور هفتگی مجلس سخنرانی عمومی در شهر مقدس قم برگزار می کرد و با ایراد خطابه و سخنرانی های روشنگرانه، عراقی های مقیم این شهر را به وظایفشان آشنا می ساخت. افزون بر آن برای کادرهای فعال در حوزه پیکار سیاسی جلسات خصوصی برگزار می کرد، و با این شیوه توانست اندیشمندان و شخصیت های پیکارگرو مبارز زیادی را تربیت و با حضور فعال در حوزه اطلاع رسانی و رسانه های ارتباط جمعی و همچنین شرکت در مناظره ها و گفت و شنودها، زمینه تبادل آراء موافق و مخالف و هم گرایی آنها را فراهم کند.
شهید محراب از نخستین روز مهاجرت به ایران تا بازگشت مجدد به عراق که حدود دو دهه طول کشید به تأسیس مدرسه خصوصی طلاب عراقی در حوزه علمیه قم و پشتیبانی از طلاب غیرایرانی همتی ویژه مبذول داشت.درنتیجه این تلاش ها حدود چهار هزار استاد و طلبه عراقی وارد حوزه علمیه قم شدند.او ضمن تصدی مسئولیت ریاست مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی در بسیاری از همایش ها و سمینارهای فکری این مجمع حضور فعال داشت، و با شرکت کنندگان در این گردهمایی ها،همفکری و همدلی نشان می داد. وی همچنین در همایش ها و جلسات مجمع جهانی اهل بیت(ع) حضور فعال داشت و در نتیجه این حضور به مشکلات پیروان اهل بیت در کشورهای گوناگون جهان نیزرسیدگی می کرد.
نظر به اوضاع خفقان آور در سایه رژیم عراق و حاکمیت استبدادی رژیم حزب بعث، و با توجه به اینکه شهید محراب مهم ترین دوران عمر خود را خارج از عراق سپری کرد،تاکنون فرصت کافی برای مردم عراق به منظور آشنایی با اندیشه ها و دیدگاه های او فراهم نشده است،اکنون هزاران تن از اساتید و طلاب و کادرهای ورزیده که در نهادهای فرهنگی و علمی شهید محراب پرورش یافته اند، می کوشند مردم را با این اندیشه ها آشنا و آگاه کنند. بی تردید هراندازه مردم عراق با اندیشه ها و دیدگاه ها سازنده شهید محراب آشنا شوند.این امرتأثیری ژرف تر بر تحول و پیشرفت جامعه خواهد داشت.
آیا می توانید جزئیات روابط و همکاری شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقر حکیم با شهید گرانقدرآیت الله سیدمحمدباقر صدر را شرح دهید؟
زندگی شهید محراب کم نظیربود.او مانند مردان پرهیزکار و مجاهدان جان بر کف زندگی می کرد. تحصیلات حوزوی را در سنین نوجوانی آغاز کرد. در دوران جوانی با شهید آیت الله صدر آشنا شد و روابط میان آن دو همچون استاد و شاگرد به طرز چشمگیری گسترش و استحکام یافت. ابتدای دهه پنجم از قرن بیستم آن دو، پیکار را در پرتو جنبش اسلامی با دیدگاه و روش نوین آغاز کردند. نظر به اینکه آیت الله سیدمحمدباقر حکیم در بیت مرجعیت دینی آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم پرورش یافته و از استعداد و ویژگی های ذاتی برخوردار بود مورد عنایت و توجه خاص پدرش قرار گرفت. مرجعیت دینی امام سیدمحسن حکیم در برابر گسترش روز افزون اندیشه های کمونیستی در عراق در پی کودتای 14ژوئیه سال 1958 ایستادگی و با تمام توان در برابر آن مقاومت کرد و حکیم در آن برهه، عضویت در حزب کمونیست را تحریم کرد و فتوای مشهور «کمونیسم کفر و الحاد است» را صادر نمود. در آن برهه در رویارویی با اندیشه های فلسفی کمونیستی و سرمایه داری کتاب های مهمی از جمله کتاب های «فلسفه ما» و «فلسفه ما» توسط شهید محمدباقر صدر انتشار یافت. آن گاه در نجف اشرف تشکیلات (جماعت العلماء) تأسیس شد که در آن برخی آیین های دینی و مراسم جشن برگزار می شد و مرجعیت دینی دیدگاه ها و موضع گیری های خود را دراین جشن ها بیان می کرد. در همین حال شهید محراب به نمایندگی از طرف مرجعیت دینی نقش بسزایی در برپایی و مشارکت دراین جشن های مذهبی داشت.دیری نپایید که شهید محراب مسئولیت اجرای مهم ترین پروژه های پدرش سیدمحسن حکیم در حوزه علمیه را برعهده گرفت. براساس این پروژه دانش سرای علوم اسلامی به منظور پرورش استعدادهای طلاب عراقی تأسیس شد. چرا که مرجعیت دینی با تکیه برطلاب عراقی می توانست به گسترش آگاهی در مناطق محروم و گوناگون عراق اقدام کند. افزون برآن شهید محراب مسئولیت اداره بعثه حج آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم را نیز برعهده داشت.همه این تلاش ها و فعالیت های خستگی ناپذیر باعث شد که مقام های رژیم حزب بعث،شهید محراب را زیر نظر قرارداده،و او را از سفر به خارج ازعراق منع کنند.درابتدای دهه هفتم از قرن بیستم آیت الله سیدمحمدباقر حکیم همراه آیت الله شهید صدر دو بار بازداشت و پس از گذشت مدتی آزاد شد. با سوم در پی انتفاضه ماه صفر سال 1977 بازداشت و درآستانه اعدام قرار گرفت، اما، حکم او به زندان ابد تخفیف یافت، شهید محراب پس از گذراندن 18ماه زندان به طور معجزه آسایی آزاد شد، و دوباره فعالیت های سیاسی و مبارزه را در کنار استاد و دوست دیرینه خود شهید سیدمحمدباقر صدر از سر گرفت، درزمینه چگونگی سازماندهی و رویارویی با رژیم حزب بعث با مراجع تقلید و شخصیت های سیاسی عراق مشورت و رایزنی می کرد. اما، شهید محراب پس از شهادت آیت الله صدر به ناچاربه
طورغیررسمی از عراق خارج شد و به ایران مهاجرت کرد و پیکار سیاسی را بر برپایی اصول ذیل ادامه داد:
1- تلاش برای ایجاد تشکیلات سیاسی منظم به منظوررهبری مبارزات ملت عراق که پس از شهادت آیت الله صدر فاقد رهبری بوده است.درنتیجه این تلاش ها ابتدا «جماعت علمای مجاهد عراق» تشکیل شد و این تشکیلات پس از گذشت مدتی با مشکلاتی مواجه شد که به انحلال آن منجر شد. آن گاه شهید محراب، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را تأسیس کرد که همچنان به کار خود ادامه می دهد.
2- تلاش برای فعال نمودن فتوای شهید صدر مبنی بر ضرورت ادامه مبارزه مسلحانه بر ضد رژیم حزب بعث،شهید محراب آیت الله حکیم مسئولیت اجرای این طرح را برعهده گرفت و در پرتو برنامه مشخص آن را عملی کرد که مهم ترین آن تأسیس تشکیلات نظامی سپاه پیروزمند بدر است.
3- پیگیری لحظه به لحظه رویدادهای داخلی عراق و مطرح نمودن آن در محافل بین المللی.
4- توجه خاص به پیوستن تعداد زیادی از طلاب و دانشجویان عراقی به حوزه های علمیه دینی.
5- برقراری روابط و تماس های سیاسی با کشورهای گوناگون بر مبنای شرایط سیاسی.
6- تألیف دهها جلد کتاب فرهنگی و فکری و آموزشی به منظورارتقای کیفی تفکر و آگاهی اسلامی و نظریه پردازی برای تحکیم سیاسی. در تاریخ سیاسی معاصر عراق اولین باربود که چنین کتاب های پژوهشی ارزشمندی در اختیار عموم مردم قرار می گرفت که در سقوط رژیم نیز مؤثر واقع می شد.
7- شهید محراب پس از پژوهش و تحقیق مفصل درباره وضعیت موجود عراق، نظریه مخصوصی را برای شکل گیری آینده عراق و چگونگی بازسازی این کشور پس از سقوط صدام در چارچوب همکاری با کردها ارائه و وارد معادلات سیاسی کرد و اکنون شاهد تحقق معادلات سیاسی ناشی از نظریه های شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقرحکیم هستیم.به طورخلاصه می توان گفت: که او یکی از مردان خدا بود که براساس تکلیف و وظیفه شرعی عمل می کرد و خود را برای ایثار و فداکاری آماده کرده بود تا حدی که چند بار از سوی مأموران رژیم صدام مورد سوء قصد قرار گرفت.
شهید محراب در اجرای طرح ها پروژه های خود موفق عمل می کرد. در تاریخ معاصر سیاسی عراق اولین بار بود که چنین پروژه هایی به عنوان کیان رهبری سیاسی همچون مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به وجود می آمد.او برای رویارویی با رژیم حزب بعث، مبارزه مسلحانه را توصیه کرد و برای تحقق این هدف تشکیلات شبه نظامی سپاه بدر را تأسیس کرد که رزمندگان مؤمن و جان بر کف در آن عضویت داشتند.
از نظرعرفانی،شهید آیت الله سید محمد باقر حکیم چه ویژگی هایی داشت؟
شهید محراب مردی خداپرست بود، همواره به اقامه نمازهای مستحب می پرداخت. نمازهای شب او ترک نمی شد.هنگامی که به سفر حج تمتع و حج عمره و یا زیارت مراقد ائمه اطهار(ع) می رفت، همراهان و محافظان از شدت اعمال عبادی و طواف او و خواندن نماز و قرآن خسته می شدند، اما، او هرگز احساس خستگی نمی کرد.برای دوستان دعا می کرد، و برای دشمنان نیز که در کار و تلاش به او آسیب می رساندند، تقاضای بخشش می کرد، در ماه های مبارک رمضان دوره های آموزشی در زمینه های عرفان و اخلاق برگزار می کرد. به هرحال او در راهی که برگزیده بود ثابت و استوار ماند و هرگزخللی در آن به وجود نیامد. همه نزدیکان و اطرافیان شهید محراب گواهی داده اند که او شبانه روز تلاش می کرد و حتی ازفرصت هایی که در مسیر جاده تهران-قم (هر هفته سفر می کرد) پیش می آمد نیزاستفاده می کرد. این فرصت ها به مطالعه کتاب های علمی و سیاسی و گزارش های روزمره اختصاص می داد.ازخداوند می خواست که در راه او شهید شود و آرزو داشت پیکرش در راه خدا تکه پاره شود، خداوند نیز دعای او را مستجاب کرد. چرا که خود را برای شهادت آماده کرده بود. او ضمن اینکه مجاهدی نستوه و انعطاف ناپذیر بود. در عین حال مردی پرهیزگار بود و به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) عشق می ورزید. بسیار روزه می گرفت و نمازهای مستحب به جای می آورد. درباره زندگی و نقش خاندان اهل بیت کتاب ارزشمند تألیف کرده است. برپایی مراسم عزاداری سرور شهیدان را تشویق و درآن شرکت می کرد. هرگاه از مصیبت های اهل بیت سخن به میان می آمد به شدت گریه می کرد. من معتقدم که خداوند متعال گام های شهید محراب را استوار گردانید و برای انجام کارهای نیکو به اوکمک کرد و در نتیجه تلاش ها و نقش او بود که رژیم صدام تضعیف و سرنگون شد و ساختار عراق جدید برپا شد.
حضرتعالی در کنار این شهید بزرگوار هنگام اقامت درحوزه علمیه نجف اشرف چه نقشی داشتید؟
من نیزدرکنار برادرم در بیت پدرم آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم پرورش یافتم. از دوران کودکی روابطمان دوستانه بود. اولین همکاری مشترک ما مسئولیت امور اجرایی دانشسرای علوم اسلامی در دهه ششم قرن بیستم بود که به من واگذار کرد. ازاین کاربسیار بهره بردم.به ویژه در زمینه ارزشیابی دانشجویان و طلاب علوم دینی و رسیدگی به پرونده آنان.افزون بر آن او را استاد خویش در کلاس های درس سطوح عالی فقه می دانم. از سن جوانی تا زمان شهادت در کنار او بودم و در بیشتر تشکیلات و طرح های سیاسی و جهادی و فعالیت های اجتماعی که پایه گذاری کرد و یا درپایه گذاری آن شرکت داشت، حضور داشتم.
شهید محراب در برانگیختن انتفاضه نیمه شعبان سال 1991 چه نقشی داشت؟
تردید نیست که آیت الله سیدمحمدباقر حکیم در برانگیختن انتفاضه نیمه شعبان در سرتاسرعراق نقش مهم و اساسی ایفا کرد. این انتفاضه خود جوش بود و هنگامی که آغاز شد پشتیبانی از آن اجتناب ناپذیر بود، درپی آغازاین قیام همگانی ستادهای عملیاتی تشکیل شد و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و رزمندگان سپاه بدر بی درنگ به حال آماده باش درآمدند،و تحرکات سریعی درچارچوب چند محور آغاز شد که مهم ترین آنها عبارتند از:
محورتلاش برای استقرارشخصیت های سیاسی و رزمندگان سپاه بدر درمناطق گوناگون عراق
شهید محراب من را با اختیارات کامل به عراق اعزام کرد و بی درنگ درشهربصره استقرار یافتم و از نزدیک رویدادها را پیگیری می کردم و به مسئولیت هایی که به عهده من واگذار می شد عمل می کردم.در چارچوب این مأموریت آقای شیخ محمدتقی مولی فرمانده پیشین سپاه بدر را به منطقه کردنشین شمال عراق اعزام کردم تا با هماهنگی گروه های کرد اوضاع را پیگیری کند. درهمان حال سایر شخصیت های اعزامی را در مناطق گوناگون عراق مستقر کردم.ازسوی دیگر رزمندگان سپاه بدر وارد خاک عراق شدند تا از مردم بپاخاسته درشهرهای بصره، عماره، کوت و دیالی پشتیبانی به عمل آورند.درهمان حال نمایندگانی به شهرهای نجف اشرف و کربلا و ناصریه اعزام شدند که تعدادی از آنها به شهادت رسیدند.درادامه این مأموریت صدها تن از رزمندگان سپاه بدر به صورت گروهی و علنی در هورهای (باتلاق های) جنوب عراق و در محورهای الجزیره واقع میان رودخانه های دجله و فرات استقراریافته و یا به صورت سری به شهرهای جنوب عراق انتقال یافتند.
محور پیگیری اخبار لحظه لحظه رویدادهای انتفاضه و تلاش برای انعکاس آنها در افکار عمومی از سوی دفاتر و نهادهای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به منظور پیگیری و پشتیبانی سیاسی و تبلیغاتی حرکت مردم به پاخاسته عراق و در پرتو این محورگفت وگوهای فراوانی با محافل سیاسی و دیپلماتیک انجام شد و جزئیات اوضاع و رویدادهای آن روز عراق با تحلیل و گزارش های مستند به اطلاع آنان رسانده و به این محافل تأکید شد که این انتفاضه سراسری ثابت کرد که رژیم صدام مشروعیت ندارد و همه مردم با او مخالفند. مشروح این دیدارها و گفت و گوها از سوی رسانه های خبری انتشاریافت.دراین میان،شهید محراب با تحرکات سیاسی و تبلیغاتی دامنه دارکه به راه انداخت بر یاوه گویی دشمنان مردم عراق خط بطلان کشید،و میلیون ها آواره عراقی در کشورهای گوناگون جهان را برای افشای جنایات صدام در سرکوب انتفاضه از نظر تبلیغاتی و سیاسی و فرهنگی بسیج کرد.
برپایی نهادهای یاری رسانی و کمک به مردم عراق،اعم ازافرادی که برای سرکوبی به خارج از کشور مهاجرت کردند و یا آنان که در سایه فشار و ارعاب در کشورشان ماندند.شایان ذکراست که این نهادها تا زمان سقوط رژیم حزب بعث به کارشان ادامه دادند.
چرا انتفاضه سرکوب و ناکام شد و چه عواملی در سرکوبی آن نقش داشتند؟
شهید محراب براین باوربود که انتفاضه هرگز سرکوب نشده است. او همواره تأکید می کرد که انتفاضه تا سرنگونی رژیم صدام ادامه خواهد داشت.اما،نباید فراموش کرد که رژیم حزب بعث با شیوه های گوناگون وبا بدترین و زشت ترین روش ها با انتفاضه به مقابله برخاست.واحدهای نظامی رژیم با سلاح های گوناگون مردم را کشتار کردند. نیروهای امریکایی که با رژیم عراق در حال جنگ بودند به ارتش صدام اجازه دادند با هلی کوپترو تانک مردم به پاخاسته را سرکوب کنند. این درحالی است که نیروهای امریکایی پس از اخراج ارتش عراق از کویت به او اجازه استفاده از سلاح های سنگین و نیروهای هوایی را نمی دادند.
عامل دیگری که باعث ناکامی انتفاضه شد این است که انتفاضه به صورت خودجوش آغازشده و فاقد رهبری یکپارچه و منظم بود. چرا که شرایط وحشتناک و خفقان آور عراق و اقدامات سرکوبگرانه رژیم صدام اجازه نمی داد که مردم به پاخاسته،پیرامون یک رهبری حرکت کنند. با این وجود مرحوم آیت الله العظمی سیدابوالقاسم خویی این مسئولیت را برعهده گرفت،و کمیته عالی برای اداره امور شهرهای عراق تشکیل داد. این کمیته به دلایلی نقش رهبری مردم عراق در رویارویی با رژیم صدام را نداشته است.نشانه دیگری که موجب تضعیف انتفاضه شد،عدم هماهنگی عملیاتی میان شهرهای آزاد شده بود. کمبود اسلحه و مهمات و گلوله و سوخت و وسایل ارتباطی ازعوامل دیگری بودند که در زمینه ناکامی قیام یکپارچه مردم نقشی تعیین کننده داشتند.
گفته شده است که شهید محراب در جریان انتفاضه نیمه شعبان سال 1991 وارد خاک عراق شد،و با یونیفرم نظامی انتفاضه را رهبری کرد؟
این طورنیست.شهید محراب در آغاز انتفاضه وارد خاک عراق نشد،اما،پس ازگذشت مدتی از واحدهای نظامی سپاه بدر و گروه های جهادگر مستقر در مناطق مرزی داخل عراق بازدید به عمل آورد. همچنین با مردمی که در جریان انتفاضه به کشورهای منطقه رفته و آواره شده بودند دیدار کرد.
شهید محراب در کلاس های درس کدام یک از مراجع تقلید و اساتید حوزه علمیه نجف اشرف علوم دینی را فرا گرفت.
او درمحضر درس فقهای بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف به ویژه امام سیدابوالقاسم خویی و آیت الله العظمی شهید سیدمحمدباقرصدرتلمذ کرد.
آیا به مرحله اجتهاد هم رسید و کدام یک از مراجع بزرگ تقلید به ایشان اجازه اجتهاد دادند؟
آری آیت الله سیدمحمدباقر حکیم به مرحله اجتهاد رسید و جناب آیت الله شیخ مرتضی آل یاسین در سال های دهه ششم قرن گذشته برای ایشان مجوز اجتهاد صادر کرد.شاید آیت الله حکیم از مراجع دیگری نیز مجوز اجتهاد داشته که من به یاد ندارم.
دلایل بازگشت شهید محراب به نجف اشرف در شرایطی که پس از سرنگونی رژیم صدام،هرج و مرج، خشونت و بی ثباتی عراق را فرا گرفت، چه بود؟
بی تردید او با احساس تکلیف الهی و وظیفه شرعی به کشورش بازگشت و لازم دانست در کنار مردمش باشد که برای بازگشت او لحظه شماری می کردند.استقبال میلیونی مردم عراق از آیت الله حکیم را هنگام بازگشت به میهن شاهد بودید. مراسم استقبال از مرز ایران تا هنگام ورود به شهر نجف سه روز طول کشید. نظر به اینکه او ریاست مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و فرماندهی سپاه بدر را برعهده داشت. این مسئولیت ها اقتضا می کرد که در عراق حضور داشته باشد.
آیا شهید حکیم احساس کرده بود که جان او در معرض تهدید جدی گروه های تروریست قرار دارد؟
آری، این احساس در درون او به وجود آمده بود، چرا که او از رویدادها و تحولات و اوضاع عراق و فعالیت صدامیان و گروه های تکفیری آگاهی کامل داشت، بر این اساس، درآن مرحله احتیاط های ضروری را در حد امکان رعایت کرد، هر چند که احتیاط ها و تدابیر ایمنی، کافی به نظر نمی رسید اما، او آرزوی شهادت را در سر می پروراند. همواره از خدا می خواست او را شهید بمیراند.با این وصف خداوند آرزوی او را برآورده کرد.او سرانجام پس از اقامه نماز جمعه اولین روز رجب سال 1424هجری قمری در نزدیکی مرقد امیرمؤمنان علی ابن ابیطالب(ع) به شهادت رسید، در لحظه انفجار سوار خودروی خود عازم کربلا برای زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع) بود.
سرنوشت تیمی که در برنامه ریزی توطئه شوم ترور آیت الله حکیم شرکت داشت چه بود؟
برخی افراد شرکت کننده (برحسب منابع خودشان) دراین توطئه شوم در درگیری های شهر فلوجه به هلاکت رسیدند. یکی از افراد این تیم بر مبنای اتهامات دیگری دستگیر شد و در زندان به دست داشتن در برنامه ریزی ترور شهید محراب اعتراف کرد، و حکم اعدام در حق او به اجرا درآمد. همه افرادی که در آفرینش این فاجعه دست داشتند از عناصر تکفیری بودند، و من گمان می کنم که با بعثی ها همدست بوده اند.
آیا شهید محراب در دوران تحصیل در حوزه علمیه نجف اشرف فعالیت های فرهنگی نیزداشته است؟
فعالیت فرهنگی و اجتماعی شهید محراب گسترده بود.به طور مثال در دانشکده اصول الدین بغداد تفسیر قرآن کریم و در حوزه علمیه نجف اشرف نیز دروس فقهی و دینی تدریس می کرده است. افزون بر آن در دوران مبارزه فعالیت سیاسی و اجتماعی نیز داشته است.
آیا می توانید از فعالیت های سیاسی و جهادی او برضد رژیم های لائیک و سکولار نام ببرید؟
مرجعیت دینی شیعیان، آن روزها واقع گرا بود و در برابرتجاوز نظام های حاکم به حقوق مردم می ایستاد.شهید محراب در دفاع از مردم و عقاید اسلامی در کنار مراجع بزرگ تقلید قرار داشته و اهداف و خواسته های آنان را پیگیری می کرده است.
خاندان حکیم به خاندان شهادت و فداکاری شهرت یافته اند.چند تن از افراد این خانواده به دست مأموران صدام و یا به دست تروریست ها به شهادت رسیدند؟
در حقیقت خاندان حکیم، همان گونه که رهبر انقلاب اسلامی آیت الله خامنه ای گفته اند «خاندان شهادت و فقاهت است» تعداد شهدای مرد و زن این خانواده 64نفر است که شهید محراب سیدمحمدباقر حکیم ترتیب شصت و سوم را به خود اختصاص داده است. پیش از او تعدادی از عموها و پسرعموها و نوادگان آنها که بسیاری شان مجتهد بودند،توسط رژیم حزب بعث شهید شدند.
چه نسبت خویشاوندی میان خاندان حکیم و خاندان صدر و علامه سیدمحمدحسین فضل الله روحانی برجسته لبنان وجود دارد؟
آقای سیدمحمد حسین فضل الله پسر خاله و فرزند دخترعمه فرزندان آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم است.امام سیدحسن حکیم و مرحوم آیت الله سیدرئوف فضل الله پدر محمد حسین فضل الله دامادهای حاج حسن بزی شخصیت سرشناس لبنانی هستند. بنابراین،علامه فضل الله پسر خاله من است. از سوی دیگر حاج حسن بزی چند همسر داشته که یکی از آنها دختر سیدمهدی حکیم برادرامام سیدمحسن حکیم بوده است. بنابراین، سیدعبدالرئوف فضل الله با دختر سیدمهدی حکیم ازدواج کرده است.
در ارتباط با خاندان صدر، باید گفت که من با دختر علامه سیدمحمد هادی فرزند سیدعلی صدر ازدواج کرده ام،درنتیجه این ازدواج دو فرزند پسر به نام های سیدعمارحکیم و سیدمحسن حکیم و دو دختر دارم. در همین حال یکی از فرزندان خاندان صدر نیز با نوه ام ازدواج کرده است.
آیا رژیم منفور حزب بعث میان خاندان حکیم و اعضای حزب الدعوه تفاوت قائل بود، یا هردو را دشمن خود می دانست؟
تردیدی نیست که تفاوت قائل بود. هر چند که رژیم بعث برای اعدام اعضای حزب الدعوه بخشنامه صادر کرد،اما،چنانچه این بخشنامه را مطالعه کنید،ملاحظه خواهید کرد که حکم اعدام شامل همه افراد مؤمن و متعهد عراقی بوده است.رژیم صدام بر اساس این بخشنامه هزاران تن از مردم را که وابستگی سازمانی و تشکیلاتی به حزب الدعوه نداشتند هم اعدام کرد. رژیم صدام همه اقشار و افراد مخالف را دشمن خود می دانست و هیچ تفاوتی میان شان قائل نمی شد.
با توجه به روابط دیرینه و همکاری بین شهید محراب و شهید سیدمحمدباقرصدر، واکنش علماء و مجتهدان نجف و خاندان حکیم نسبت به شهادت آیت الله صدر چگونه بود؟
شکی نیست که اعدام شهید آیت الله صدر یک فاجعه به تمام معنی بزرگ بود، این فاجعه دردناک نه فقط حوزه علمیه و علمای نجف را به واکنش واداشت بلکه،خشم جهان اسلام را برانگیخت.
آیا می توانید اوضاع امنیتی شهر نجف اشرف را در پی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و در پی اعدام شهید سیدمحمدباقر صدر شرح دهید؟
اوضاع حوزه علمیه و شهر نجف بسیار وخیم بود،اخراج صدها تن از علماء و مجتهدان غیرعراقی،و دستگیری صدها تن از روحانیون و وعاظ و فعالان عراقی و تحت تعقیب قرار دادن آنان به شدت پیگیری می شد. در مقابل همه این اقدامات سرکوبگرانه، بسیاری از افراد بر لزوم مقاومت و پایداری و عدم ترک حوزه علمیه به هر قیمتی که شده اعتقاد داشتند،و این مقاومت و پایداری نتیجه بخش بود.
گرایش شیوه های مبارزاتی شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقرحکیم در کدام دسته بندی جا می گیرد اصلاح طلب،انقلابی یا تجددگرا؟
شاید به کارگیری این اصطلاحات بی مورد باشد. مهم آن است که بدانیم آیت الله سیدمحمدباقرحکیم طرح سرنگونی رژیم حزب بعث عراق را عهده داشت و برای تحقیق این هدف حدود 35سال تلاش و جهاد کرد. او هدف دیگری را دنبال کرد که همانا برپایی معادله جدید برای حکومت مردمی در عراق بود. این معادله بر پایه و اصول احترام به آراء مردم و احترام به اسلام استوار است.سخنان و آثار مکتوب و موضع گیری های او در طول این مدت 35ساله براهداف و باورهای او گواهی می دهند.
آیا از منتقدان نهاد سنتی حوزه علمیه دینی شیعیان بود،و برای نوآوری آن برحسب نیازهای فعلی کاری مؤثر انجام می داد؟
طبیعی است که از روش سنتی حوزه علمیه انتقاد کرد و به نوآوری و ایجاد تحول در حوزه اعتقاد داشت،به همین دلیل در دهه ششم قرن بیستم مسئولیت تأسیس علوم اسلامی را برعهده داشت و برای نوآوری برنامه های درسی نیز تلاش به عمل آورد.
شهید محراب ضمن احترام قائل بودن برای حوزه علمیه و اعلام افتخار به وابستگی خود به این حوزه ها و دفاع از آنها در برابر توطئه های گوناگون، به نظریه مرجعیت دینی مبنی بر لزوم متحول نمودن مرجعیت دینی و تبدیل آن به یک نهاد جامع و فراگیر زیرنظرعالی ترین مرجع تقلید اعتقاد داشت.
ارتباط او با حوزه علمیه هرگز قطع نشد، و به رغم استقرار او در دفتر کار اصلی اش درتهران،همواره اصرار داشت، ارتباط خود را با حوزه علمیه حفظ کند.
نسبت به مسئله حکومت اسلامی و یا حکومت ولایت فقیه چه دیدگاهی داشت؟
شهید محراب به نظریه ولایت فقیه اعتقاد داشت و نوشتارها و سخنرانی های او در این زمینه گواهی می دهند.
روابط شهید محراب باعلمای برجسته و معاصر لبنان همچون علامه سیدمحمد حسین فضل الله و علامه شیخ محمد مهدی شمس هنگام اقامت در حوزه علمیه نجف اشرف چگونه بوده است؟
هر چند که میان آنها تفاوت سنی بود،اما، آن گونه که شنیده ام روابطشان بسیار خوب بوده است.
بفرمایید روابط مرجع بزرگ تقلید حوزه علمیه نجف اشرف به ویژه خاندان امام سیدمحسن حکیم با امام خمینی(ره) هنگام اقامت درنجف اشرف چگونه بوده است؟
همه مراجع تقلید و مجتهدان بزرگ نجف اشرف برای امام خمینی(ره) احترام خاص قائل بودند،و نسبت به حرکت انقلاب اسلامی همدلی و هم گرایی نشان دادند. طبیعی است که اختلاف نظرهایی وجود داشته است،اما،به یاد ندارم که حادثه منفی در روابط مراجع تقلید حوزه علمیه نجف اشرف و امام خمینی(ره) روی داده باشد.
روابط میان شهید محراب و آیت الله سیدکاظم حائری از برجسته ترین شاگردان شهید صدرچگونه بوده است؟
روابط میان آن دو بسیارخوب بوده است، آن دو در محضر درس شهید صدر و در جلسات خصوصی شرکت می کردند،و در بسیاری از مسایل و طرح های مهم مانند دانشسرای علوم اسلامی دیدگاه مشترک داشتند،چرا که آن دو از اساتید این دانش سرا بوده اند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره42-41