به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، روزنامه المصری الیوم در مقالهای با اشاره به تصور نادرست برخی در تحلیل و تفسیر تصویب قطعنامه پیشنهادی از سوی ترکیه و یمن در مجمع عمومی سازمان ملل بهعنوان یک تحول مثبت در ارتباط با مساله فلسطین نوشت: در واقع این مساله یک پیروزی سیاسی و دیپلماتیک «نمادین» در مقابله با سلطه امپریالیسم آمریکاست و نهتنها اصلا تحولی مثبت نیست، بلکه بر عکس نگاهی به آرای ممتنع که اکثرا در گذشته از انگشتان یک دست فراتر نمیرفت، این بار به 35 کشور رسید.
از جمله کشورهای اروپایی با وزن سوئیس در عرصه بینالمللی و 7 کشورآفریقایی که علیرغم تزریق گسترده اموال عربی در آفریقا، تحول خطرناکی در روند اشغال قاره سیاه توسط آمریکا و اسرائیل محسوب میشود. تحلیلگر مصری با اشاره به رای ممتنع کشورهایی مثل سودان جنوبی علیرغم حمایت گسترده اعراب از آن از بدو تاسیس این کشور، یا کشور بوسنی با اکثریت مسلمان یا ترکمنستان به عنوان یکی از کشورهای مسلمان آسیای میانه نوشت: خطرناکتر از آن اظهارات یکی از وزرای خارجه عرب است مبنی بر اینکه «نباید به خاطر یک مساله فرعی مثل مساله قدس یا فلسطین آمریکا را از دست بدهیم». مسالهای که زمانی مساله نخست اعراب بود، الان مساله فرعی شده است، در حالیکه همینها ایران را برای منطقه مهمترین خطر میدانند، علیرغم اینکه سخنرانی (نماینده) ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از مهمترین و قویترین سخنرانیهایی بود که ایراد شد، البته در کنار ترکیه صاحب قطعنامه و سخنرانی نماینده ونزوئلا بهعنوان نماینده کشورهای عدم جنبش تعهد.
باید اذعان کنیم که شاهد کاهش حمایت بینالمللی از حقوق عربی هستیم، بهدلیل اینکه کشورهای اروپایی مثل لهستان و رومانی و چک بهدنبال سخنرانی تهدیدآمیز ترامپ در قطع کمکهای آمریکا برای اولین بار رای ممتنع دادند. درحالیکه برخی رایگیری مجمع عمومی را پیروزی قاطعی میدانند، اظهارات نتانیاهو درک بیشتری از وضعیت موجود دارد که گفت که تحول بزرگی رخ داده و اینکه این مساله تنها نیازمند گذشت زمان است و نه بیشتر.
مهم این است که اذعان کنیم که پراکندگی و تفرقه اعراب منجر به بروز چنین وضعیتی در محافل بینالمللی شده، زیرا دیگر گروه فشار عربی با پذیرش مسئولیت تماس و استفاده از ابزارهای فشار عربی وجود ندارد و اقدام ترکیه در ارائه قعطنامه هم عامل دیگری است که نمایانگر وضعیت سکون و بیتحرکی اعراب و نشانگر پراکندگی و شکاف بین کشورهای اسلامی است.
معتقدم باید در مورد وضعیت کنونی اعراب بهعنوان آغازی بر سقوط اعراب در سطح خارجی تامل کنیم، در حالیکه برخی به این مرحله بهعنوان آغاز سقوط سلطه آمریکا مینگرند، اما در سایه حضور گسترده نظامی و اقتصادی و سیاسی آمریکا در جغرافیایی عربی و همزمان تداوم توطئههای صهیونیستی در اراضی اشغالی و طرحهای گستردهتر تقسیم و تجزیه کشورهای عربی و بهعلاوه کرنش و تسلیم در بسیاری از عرصهها در مقابل سلطه آمریکا، این تصور، تخیلی نادرست است.
اگر موضع 128 کشور در مجمع عمومی در حمایت از قرار گرفتن مساله قدس در چارچوب مذاکرات وضعیت نهایی است، باید این را در نظر داشت که موضع همه کشورهای عربی فقط بر قدس شرقی تاکید دارد و همه اعراب این را نادیده میگیرند که کل قدس سرزمین اشغالی است و این به خودی خود تنازل و کوتاه آمدن و رضایتدادن به غرور اسرائیل است، آنهم در حالی که شاهد حرکت شتابزده سری و علنی اعراب به سوی اسرائیل به بهانههای بیهوده هستیم و مساله فلسطین قربانی این روند شده است.
از این رو مواضع برخی کشورها مثل چین در آسیا و آفریقای جنوبی در قاره سیاه محترمانهتر و قویتر از مواضع اعراب است، مسالهای که برخی در سایه توطئههای گمراهسازی بدان بیتوجهند و حضور فعال آمریکا حتی در عرصه رسانههای عربی هم مؤید آن است.
انتهای پیام/ 411