به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از دیپلماسی ایرانی، در سال 2006 جان گارور، کارشناس و استاد امور بینالملل در موسسه فناوری جورجیا نگاهی به اشتراکات ایران و چین انداخت: «فکر میکنم روح روابط چین و ایران از این واقعیت نشئت میگیرد که هر دو از موفق ترین، قدرتمندترین و بادوامترین پادشاهیهای ایجاد شده از آغاز تمدن بودهاند؛ و اینکه این پادشاهیهای ثروتمند و قدرتمند در دوران نوین توسط قدرتهای غربی از بین رفته یا از اوج خود پایین کشیده شدهاند... این باورها به تمدن مشترک بوده که به این نتیجه گیری انجامیده که نظم جهانی کنونی ایجاد شده و تحت سلطه غرب اساسا ناعادلانه است و باید با یک نظم جدید جایگزین شود. روابط چین و ایران همبستگی آدمهای پر غروری است که هویت خود را در تایید دیگری میبینند. آنها به تاریخ یکدیگر احترام میگذارند و از پیشینه طولانی روابط دو کشور آگاه هستند. آنها این همکاری تاریخی را عنصری مهم در جهان پیش از ظهور اروپا میدانند و مصمم هستند تا برای چرخش مجدد جهان به سمت شرق، همکاری کنند.»
با این حال، گارور به وضوح به این مساله اشاره میکند که این همکاری لزوما اختلاف نظرها و تنشها را از بین نمیبرد. منافع ژئوپولتیک دو کشور اگرچه ممکن است مشابه باشد، اما با یکسان شدن فاصله زیادی دارد و دو کشور همواره برترین منافع خود را مد نظر قرار میدهند. چین به ایران به عنوان بازاری برای کالاها و سرمایه خود و همچنین دارنده بزرگترین ذخایر هیدروکربن در جهان (157 میلیارد بشکه نفت و 33 تریلیون مترمکعب گاز) تمایل دارد. ایران هم به چین به عنوان متحد خود و یکی از امضا کنندگان پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (ان پی تی) و همچنین یک منبع سرمایه گذاری و فن آوری مینگرد.
گرایش بیشتر ایران به اروپا.اما شک و تردید ایران درباره چین را میتوان هم در انتقال فناوری مشاهده کرد و هم در رفتار مصرف کننده. ایران به طور قابل توجهی اروپا را ترجیح میدهد. اگرچه سطح تجارت ایران با چین در سال 2000 به یک میلیارد دلار رسید، اما تا حدود 2010 هرگز از سطح تجارت آن با اروپا بیشتر نشد. تحریمهای انرژی و مالی که در آن زمان علیه ایران اعمال شد، تجارت با اروپا را متوقف کرد، اما پس از آنکه اروپا پس از حصول برجام در سال 2015 به بیشتر این تحریمها پایان داد، تجارت دوجانبه تا سال 2017 برابر با 53 درصد افزایش یافت.
این مساله به ویژه در زمینه فناوری انرژی مشهود بوده است؛ اگرچه ایران از سرمایه گذاری شرکتهای انرژی چینی استقبال میکند، اما به دنبال تنوع در سرمایه گذاری هاست. در سال 2014 ایران به نقش شرکت نفت ملی چین در میدان نفتی آزادگان در جنوب پایان داد که این مساله به توافق اولیه با شل انجامید. اگرچه اظهارات اخیر بیژن نامدار زنگنه حاکی از بازگشت شرکت نفت چین به مذاکرات برای همکاری در این میدان نفتی است. اما نارضایتیهای زیادی در طرف ایرانی وجود داشته است. زنگنه تایید کرده که تهران از روند کار سینوپک در میدان نفتی یادآوران که تولید در آن از سال 2016 آغاز شده، ناراضی است. اما شاید جدیترین نارضایتی به میدان گازی پارس جنوبی مربوط شود. پس از آنکه توتال در ماه آگوست در پی نگرانی از تهدیدهای آمریکا از توافق 4.8 میلیارد دلاری در این میدان عقب کشید، شرکت ملی نفت چین بار دیگر به تولیدکننده اصلی تبدیل شد.
ایران میخواهد در فناوری گاز طبیعی مایع که مناسبترین شکل برای صادرات است، مهارت به دست آورد. اگرچه ایران در حال حاضر تقریبا همه تولید سالیانه خود (202 میلیارد متر مکعب گاز) را در داخل کشور مصرف میکند، اما همسایه جنوبی آن یعنی قطر که در پارس جنوبی با ایران شریک است از این میدان برای افزایش صادرات خود به 124 میلیارد متر مکعب استفاده میکند. میشل ماکینسکی، مدیر کل شرکت مشاوره «آگرومیز» میگوید: «جامعه صنایع انرژی به خوبی میداند که چین توانایی تکمیل کردن پارس جنوبی را ندارد چرا که از تخصص فنی مورد نیاز برای آن محروم است و نمیتواند از برخی از ماشین آلاتی که به فناوری آمریکا وابسته هستند، استفاده کند.»
افزایش فشارهای ایالات متحده به ایران به ویژه پس از خروج رئیس جمهوری ترامپ از توافق هستهای و اعمال مجدد تحریم ها، تاثیر قابل توجهی بر تجارت ایران با چین داشته است. در زمینه فروش نفت، چین برای ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است تا ایران برای چین. در حالی که چین در سال 2018 خریدار اصلی نفت ایران به شمار میرفت، اما ایران پس از روسیه و عربستان سعودی، سومین تامین کننده نفت چین بود.
اگر چه دولت ترامپ سعی میکند محدودیت ایران در فروش نفت را تشدید کند، اما شرکتهای انرژی دولتی در چین به چانه زنی در معاملات بزرگ خرید نفت و پروژههای پالایش نفت ادامه خواهند داد و هر اندازه که فشار بر ایران از سوی ایالات متحده افزایش یابد، موقعیت آن در معاملات ضعیفتر خواهد شد.
در عین حال، پکن درباره اقدامات واشنگتن نگران و مجبور است روابط گستردهتر با آن را به ویژه با توجه به حساسیت مذاکرات تجاری فعلی در نظر بگیرد. صادرات سالانه چین به ایالات متحده 500 میلیارد دلار (صادرات ایالات متحده به چین 130 میلیارد دلار) و خیلی قابل توجهتر از تجارت آن با ایران (حدود 40 میلیارد دلار) است.
بر اساس تحقیقات منتشر شده توسط شرکت تحلیلگران اقتصادی بورس و بازار درباره آمار گمرکی چین، صادرات چین به ایران از اکتبر تا دسامبر 70 درصد کاهش داشته است. بانک کانلون چین هم اولین بانک این کشور بود که ابتدا تجارت با ایران را تعلیق و سپس در ماه دسامبر صراحت آن را به کالاهای انسانی محدود کرد. کانون که پیشتر به دلیل تجارت با ایران از سوی آمریکا تحریم شده، بانک اصلی رسیدگی کننده به پرداختها برای نفت ایران به یورو و یوآن بود.
مساله تامین نیز مطرح است. افزایش تورم در ایران و کاهش ارزش ریال و شروع رکود اقتصادی همگی میتواند تقاضا برای کالاهای چینی مانند ماشین آلات صنعتی یا لوازم مصرفی را کاهش دهد.
برای چین، حمایت از برجام و ایران در راستای یک استراتژی گستردهتر برای حمایت از نهادهای چندجانبه و در عین حال بهره برداری از بازارهای صادراتی و گسترش سرمایه گذاریهای جهانی محسوب میشود. اما از آنجایی که تجارت چین با ایالات متحده بسیار بزرگتر از تجارت آن با ایران است، پکن در حمایت از تهران همواره واشنگتن را مد نظر قرار خواهد داد.
تضعیف دلارچین خروج ایالات متحده از توافق هستهای سال 2015 را محکوم کرده است و مانند روسیه، اعتراضهای ایالات متحده و اروپا به برنامه موشکی ایران را نادیده میگیرد. استدلال پکن این است که هیچ کشوری موظف به اطاعت از تحریمهای یک جانبه آمریکا نیست. چین همچنین به دنبال ایجاد روابط خوب سیاسی و تجارت با همه کشورها فارغ از رقابتهای آنها با یکدیگر از جمله با ایران، عربستان سعودی، قطر، ونزوئلا و ایالات متحده است.
چین در ماه فوریه از استقرار اینستکس یا همان ابزار ویژه مالی اروپا برای تجارت با ایران حمایت کرد. گنگ شوانگ سخنگوی وزارت امور خارجه چین حتی گفت که این کشور ممکن است از اینستکس استفاده کند که ارتباطات آن با اروپا را نیز افزایش خواهد داد.
چین در این روند تنها نیست. روسیه و ترکیه هم به دنبال راهی برای محافظت از تجارت خود با ایران از ایالات متحده هستند. برای ایران، ریاست جمهوری دونالد ترامپ که ممکن است در سال 2020 به پایان برسد، تا اندازهای یک مشکل کوتاه مدت به شمار میرود. اما آیا تحریمهای ترامپ میتواند به تضعیف نفوذ جهانی و نفوذ اقتصادی ایالات متحده منجر شود؟ سر ریچارد دالتون سفیر سابق بریتانیا در ایران میگوید: اینستکس باید یک تاثیر سیاسی در محافظت از برجام داشته باشد و ممکن است کسب و کارهای خارج از اتحادیه اروپا را جذب کند. این مساله میتواند در کاهش استفاده از دلار در تجارت بین المللی در دراز مدت، تاثیر قابل توجهی داشته باشد.
انتهای پیام/ 241