سکه ای که غبار غم از چهره برد!

وقت برگشتن متوجه شد 16 تومان پول دارد، دو تومان کرایه از آستانه تا لاهیجان بود و 15 تومان کرایه از لاهیجان تا کهنه رودپشت. غبار غم بر چهره اش نشست، ناگهان زیر پایش یک تومان پول یافت!
کد خبر: ۴۲۴۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۹ - 14October 2013

سکه ای که غبار غم از چهره برد!

خبرگزاری دفاع مقدس: حضور در جبهه های حق علیه باطل سعادتی می خواهد که نصیب هر کس نمی شود. وقتی پای صحبت خانواده شهدا و ایثارگران  بنشینیم به حقیقت این سخن پی می بریم.

سرباز شهید ابوالفضل خانی پور در کهنه رودپشت از توابع رودبنه لاهیجان به دنیا آمد. او تحت سرپرستی پدربزرگش، تحصیلاتش را به پایان رساند.

شهید خانی پور جوانی مومن، متعهد بود و درس طلبگی می خواند. قبل از سوم راهنمایی می خواست به جبهه برود، اما دایی او می گفت: پسرم امتحان بده، بعد برو!

خلاصه پس از کمی درس خواندن و قبول شدن در امتحان نهایی تابستان 64، برای ثبت نام جهت رفتن به جبهه راهی آستانه اشرفیه شد. فقط کرایه را همراه داشت به اضافه دو برگ فتوکپی شناسنامه. فتوکپی در راه گم شد. هرچه گشت آنها را نیافت. ناراحت برگشت. چند خیابان بالاتر چشمش به کاغذی افتاد، برداشت و دید فتوکپی های خودش است. در پوست خود نمی گنجید، آنها را برداشت و رفت، تا ثبت نام کند.

وقت برگشتن متوجه شد 16 تومان پول دارد، دو تومان کرایه از آستانه تا لاهیجان بود و 15 تومان کرایه از لاهیجان تا کهنه رودپشت. دوباره غبار غم بر چهره اش نشست، ناگهان زیر پایش یک تومان پول یافت و فهمید که کار برای رفتن به جبهه در حال درست شدن است!

خواهر شهید می گفت: روزی وارد اتاق او شدم دیدم کسی در اتاق نیست؛ اما او به تنهایی سخنرانی می کرد. پرسیدم: تو را چه شده که برای خودت سخنرانی می کنی؟! او پاسخ داد: "من سال دوم طلبگی را پشت سر گذاشته ام. باید خودم را آماده کنم." نشستم و به سخنان او گوش دادم. چه سخنان شیوایی بود!

او همیشه می گفت: "خواهرم، من در زندگی سختی های زیادی را متحمل شده ام، حالا وقت آن رسیده است که به مردم وطنم خدمت کنم." سرانجام در تاریخ 9/4/66 در ماووت عراق شهید شد.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
محمد
|
-
|
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۳
0
0
روحش شاد و انشاالله باشهدای کربلا محشور شود.
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار