گروه حماسه و جهاد دفاعپرس ـ فهیمه روحالهی؛ هشت سال دفاع مقدس مقطعی بسیار امیدبخش از تاریخ کشور ماست که ارمغانش وسعت نظری پویاست و باور اینکه جهان جولانگاه گرگان و تشنگان قدرت و منفعت نیست. این وجه از برکات دفاع مقدس در سایه توجه به وجوه آشکارتر مغفول مانده در حالیکه نیاز بشر امروز بیش از هر چیز دیگر طلوع خورشید امیدی است پایدار و حقیقی.
انسانهایی که این تکه از تاریخ را ساختهاند از جنس خود ما بودهاند و نه فرشتگانی هبوط کرده از افلاک بر خاک. آنها نشان دادند که امید ساختنی و دست یافتنی است در سایه معرفت و همت. تلاش خالصانه مردان و زنانی که نقش ماندگار این حماسه را بر تارک سرزمین عزیز ما درخشان کردهاند، ظرفیتی دارد که میتواند این جهان را گلستان کند و تلخی یاس را از کام ساکنان خاک دور کند و برای زخمهای عمیق بشرِ امروز مرهمی دلنشین باشد.
اما چرا انسان امروز با وجود بهرهمندی از علم و فناوری و برخورداری از امکانات بیشتر تنهاتر از همیشه است و دردمندتر؟
برای پاسخ به این پرسش مهم، بیطرفانه باید در دل تاریخ، به ویژه بعد از انقلاب کشاورزی، سفر کرد و ریشههایش را در تفکر ظالمانه صاحبان قدرت و ثروت یافت که میخواستهاند در پرتو ذهن منفعل و مصرفزده بشر به راحتی او را مشغول و استثمار کنند. تفکری که دست انسانها را از دست خداوند بیرون آورد تا در ناامیدی و رقابتی موهوم به جان هم بیافتند و فرصت برای غارتشان مهیاتر شود. سپس بر این همه ظلم و بیگانگی پوستهای نازک، اما فریبنده از تمدن کشیده شد تا بشرِ امروز در توهم آزادی و زیبایی، مجوز اسارت خود را امضا کند.
این تفکر، بیرحمانه بر آرامش و اهداف بلند انسان تاخت تا آنجا که امروز پیشفرض او از جهان ظلم و درد است و پنجرههای امید را بسته میبیند. اکنون دنیا آمیخته به رنج و بدبینیست و این هر دو، انگیزههای ارزشمند بشر را نابود و او در دایره بسته دنیا و سراب بهرهمندیهای آن تشنه رها میکند.
اکنون این خلیفه خداوند در خاک، در طلب آب و ناامید و درمانده در برهوت ارزشهای مجازی گمشده است و هر لحظه با اخبار بد و خشونتبار بمبارانش میکنند تا ترس در دلش ریشه بدواند. از ریشه ترس لاجرم باورهای غلط جوانه میزند و این همه، نگاه انسان امروز را مایوسانه به خاک پیوند میدهد و پیامد ناگزیر این پیوند، کوچ بلندنظری و دلخوش بودن به آرزوهای حقیر است.
قدرتمندان در جهان موفق شدهاند این باور را همگانی کنند که زمین پر از رذلهای خطرناک است تا در سایه موهوم قدرت آنها احساس امنیت کنیم. بقای ظالمان در تزریق این باور است که دنیا جنگلی مدرن است و بیشتر انسانها گرگان فرصتطلب! و صاحبان قدرت و ثروت میتوانند این گرگها را رام و این جنگل را امن کنند.
در حالیکه بشر بر سرشت پاکی و مهر آفریده شده و اگرچه قویترین مخلوق نیست، اما قادر است کاملترین باشد و بار امانت بر دوش، وحدت و عشق را تجربه و ارزشهای اصیل را درک کند. از صلح و همدلی لذت ببرد و مالکیت و انحصار را رها کند و از باران فداکاری سیراب شود.
هشت سال دفاع در خاک متدین و متمدن ایران مشعلی از امید را برای همیشه روشن کرد. انسانهای روشنضمیر و بلندهمت مقابل متجاوزی ایستادند که متکی به دستهای کثیف بزرگترین قدرتهای دنیا، قصد اسارت آنها را داشت، اما نتوانست روح آنها را به بند کشد و وطن و ناموسشان را تهدید کند. این شیران بیشه معرفت خود را از لابهلای چرخ دندههای دنیا رها کرده و در اوج جوانی به درک فیلسوفانی رسیده بودند که حفظ ساحت معنوی زندگی یعنی وداع با مسخشدگی بشر. در قنوت خالصانه بندگی و در زیر نگاه آسمان، گوهری را در سنگرهای ساده خود به صبر و امید تراشیدند برای همه آزادیخواهان جهان تا انسان امروز دغدغههای تهی و بیانتهای خود را دور بریزد. انسانی که بیش از هر زمان دیگر به تحول در درک هویت خود نیاز دارد و چشمه جاری جهاد در راه خدا دل و ذهنش را پاک میکند و میچشد حلاوت آزادی اصیل را و دیگر برده هیچ زر و زوری نخواهد شد.
در دوران دفاع مقدس مردان شجاع و پاک با دستان خالی، اما دلهای مطمئن توسط زنانی مهربان و فهیم بدرقه شدند تا پرچم حق را افراشته کنند و فرصت شرارت و ظلم را از متجاوز بستانند. آنها بیش از هرچیز امید را زنده کردند و تابلویی منحصر به فرد از صفات عالی انسانی را ترسیم نمودند. شاهنشین این تابلو حریت مقتدایی به خون نشسته را روایت میکند که نامش حسین (ع) است و از سلاله پیامبر اندیشه و مهر. درک عظمت این مقتدا و تاسی به آن شفابخش آلام بشری است.
انتهای پیام/ 112