«هزار جان گرامی»؛ شرح شور و حال یک بدرقه تاریخی

کتاب «هزار جان گرامی» با روایت غم و اندوه فقدان «سربازان» شهید، با نوشتن و گفتن از روز‌های تب‌دارِ دی‌ ماهِ سرد ۱۳۹۸، امید برآمده از دل مردم ماتم‌زدۀ حاضر در مراسم‌های تشییع و بزرگداشت و شورِ برخاسته از سویدای دل عزاداران سربازان حسین را به مردم و برای آیندگان یادآوری می‌کند.
کد خبر: ۴۹۷۶۳۸
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۰ - ۰۳:۳۰ - 02January 2022

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، حاج‌ قاسم مشتاقانه در نیمه‌شبی سرد، معاملۀ پرسودی با خدا کرد و ما داغ «هزار جان گرامی» را چشیدیم.

قلبمان تکه‌زغالی گداخته وسط کوران برف بود و سهم ما دریغ و حسرت و داغ و خشم شد. «هزار جان گرامی» عنوان کتابی از انتشارات سوره مهر است که شرح بدرقه این سردار آسمانی و شور و حال مردم در آن روز‌های طوفانی را به تصویر کشیده‌ است.

حاج‌ قاسم سلیمانی و حاج‌ ابومهدی المهندس، به‌مثابۀ دو شخصیت قهرمان انقلابِ بی‌مرز اسلامی، به‌رغم همۀ تلاش‌های رسانه‌های بیگانه و به‌رغم همۀ نابلدی‌ها و سستی‌های ما در فرهنگ و هنر و رسانه، پا را فراتر از این تلاش‌های موافق و مخالف گذاشتند و شمایل قهرمان واقعی را برای ما ترسیم کردند. خونِ سرخ آن‌ها، هنوز هم این تابلوی باشکوه را تکمیل می‌کند و ماجرا هنوز ادامه دارد.

قهرمان‌ها سنگ‌ محک جامعه‌اند و مردم با نگاه به آن‌ها، شخصیت و رفتار و عملکرد و زیست خود را ارزیابی می‌کنند. قهرمان‌ها یأس را از مردم می‌گیرند و به آن‌ها امید می‌دهند. جامعه‌ای که قهرمان ندارد، هیچ ندارد. انسان‌های بدون قهرمان، همانند آن تعبیر امیرالمؤمنین (ع)، مردگان متحرک‌اند و ملت بدون قهرمان، مجمع مردگان متحرک است.

با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، آسیب‌های بی‌توجهی به روایت تیپ قهرمان انقلاب اسلامی را با تمام وجود حس می‌کنیم. انقلاب اسلامی ایران به‌مثابۀ انقلابی استثنایی، قهرمانی استثنایی را به صحنه فراخواند. تیپ قهرمان انسان انقلاب اسلامی به چشم ظاهر نیز کمترین شباهتی به تیپ‌های قهرمان جوامع و تمدن‌های گوناگون حتی انسانی‌ترینِ تمدن‌ها، ندارد. قهرمان انقلاب اسلامی پا را فراتر از عقلِ زمانه نهاده و بر فراز تبار تاریخی خود ایستاده است؛ بسیجی شهیدی که «پیش از شهادت، شهید شده» است؛ قهرمانی که نه اندامِ چشم‌ پُرکنی دارد و نه زور بازوی عجیبی.

در کشاکش دنیای پرفتنه‌ای که در آن، ظالمان برای استعمار و استثمارِ مظلومان، گاهی متحد می‌شوند و گاهی بر صورت یکدیگر پنجه می‌کِشند، خبر ترور سرداران رشیدِ جبهۀ مقاومت، جهان را در حیرت فرو برد. گویا از پسِ سال‌ها مبارزه و ظلم‌ستیزی، قهرمان‌هایی سر برآورده و تیپ قهرمان انقلاب اسلامی را پررنگ‌تر و رساتر از ۴۰ سال گذشته، برای جهان به نمایش گذاشته‌اند.

کتاب «هزار جان گرامی» بر آن بوده که با روایت غم و اندوه فقدان «سربازان» شهید، با نوشتن و گفتن از روز‌های تب‌دارِ دی‌ ماهِ سرد ۱۳۹۸، امید برآمده از دل مردم ماتم‌زدۀ حاضر در مراسم‌های تشییع و بزرگداشت و شورِ برخاسته از سویدای دل عزاداران سربازان حسین را به مردم و برای آیندگان یادآوری کند.

از روز‌هایی که مردم، مستانه بر گِرد شهدا طواف کردند و آن‌ها چرخ‌زنان به خلوت‌گَهِ خورشید رسیدند، از شهر‌هایی که عزیزانشان در آن‌ها تشییع شد و شهر‌هایی که با یاد و عزای سرداران شهید، به خیابان‌ها رفتند و تعزیت کردند، روایت‌های بسیار خواندنی در این کتاب آمده‌ است.

جذابیت بسیاری از آن‌ها در توصیف لحظه‌به‌لحظۀ ساعت‌های بعد از اعلام خبر شهادت سردار دل‌هاست. سیل کلماتی که از شهر‌های دور و نزدیک و از سوی مردم کوچه‌وبازار به برای شکل دادن به کتاب روانه «رستاخیز جانان» شد وهمین کافی بود تا عوامل گردآوری کتاب نگاهشان را به اهمیت واقعه معطوف کرده و چشم بر شهرت نام‌ها بپوشند؛ از این رو در این اثر مطالب متنوعی با سطوح نگارشی مختلف گرد هم آمده‌اند که همه بر یک محور اساسی می‌چرخند: «حاج قاسم سلیمانی».

روایت‌ها براساس نگاه و زاویۀ دیدِ راوی، به دو دستۀ «مشتاقی» و «مهجوری» تقسیم شده‌ است. «مشتاقی» روایتی از تلاطم درونی نویسنده‌ها، و «مهجوری» بیانی از تلاطم دنیای اطراف نویسنده‌هاست. این روایت‌ها از دل لحظه‌های نابی بیرون آمده است که هر فرد در آن لحظه‌ها، لابه‌لای حساب‌وکتاب‌های دنیوی و اخروی‌اش، ماجرای خود و سرداران شهید را مرور و تشییع را به‌مثابۀ ادای دینی کوچک همراهی کرده است.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها