به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، دفاع مقدس گنجینهای ماندگار از حضور عارفانه انسانهای برگزیده خداست که شهادتطلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را میتوان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقیشان نام برد.
همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزشها و آرمانهای این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسههای بیبدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدامشان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.
«حمیدرضا بابانژاد برسمنانی» فرزند «رحیم» نهم تیر ۱۳۴۲ در بابل به دنیا آمد و در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید.
بخشی از وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام او که همه چیز از اوست زنده شدنم در جهت اوست و زنده به اویم و بنامش که زندگیم به خاطر اوست و معشوق و معبود و مردانم اوست.
با نام و یاد او وصیتنامه ام را آغاز مینمایم:
قبل از شروع مقدمهای از زندگی و هدف خود را بیان کرده و بعد به مسائل دیگر میپردازم. اینجانب حمیدرضا بابانژاد فرزند شهید رحیم بابانژاد متولد سال ۱۳۴۷ در روستای برسمنان به دنیا آمدم. بنده در مدت ۱۸ هیجده سال زندگی که در خانه و محل خود داشتم هیچوقت خود را به این اندازه بخدا نزدیک ندیدم و در این سالها عمر خود را به تباهی گذراندم. تازه در این چند ماه که به جبهه رفتم متوجه شدم که چقدر خطا و اشتباه کردم. چه کارهایی که نمیباست بکنم که کردم.
ای برادرها و ای رفیقان و ای دوستان و آشنایان. ای مردم محل، اگر من اذیت و آزار کردم و مالی از شما را خوردم مرا ببخشید و از خدا هم میخواهم که مرا هم ببخشد و امیدوارم که خدای متعال و بخشنده این گناهان را بر من ببخشد و مرا به صراط مستقیم هدایت نماید.
هدف من از جبهه رفتن برای مبارزه با ظلم و ستم و برقراری قسط و عدالت در جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی و ولایت فقیه بوده و نه برای خودنمائی و ژست گرفتن در محل و نه مثل آنهایی که از پدر و مادر خود قهر میکنند و به جبهه بروند هیچکدام اینها نبوده فقط برای رضای خدای متعال و خشنودی او بوده است و امیدوارم که اینطور باشد.
اما ای مادر عزیزم که شما مانند نور چشم من هستید که اگر صدمهای به شما برسد صدمه به تمامی وجودم خواهد رسید. میدانم شما آنقدر زحمت برایم کشیدهاید که نمیتوانم حتی یکی از روزها و شبهای آنرا جبران نمایم.
مادر عزیز و مهربانم، من قدر تو را ندانستم و همیشه شما را ناراحت میکردم. امیدوارم که مرا حلال کنید و آن شیرهائی را که به من دادی و زحمتهائی که برایم کشیدی همه را حلال کنی ترا خیلی دوست داشتم و هنوز نیز دوستت دارم مادر خوبم باید سعی کنی یک مادر نمونه و مادر یک شهید واقعی باشی.
اما مادر عزیزم، تو همسر یک شهید هستی، ولی خداوند دوست داشت مادر یک شهید هم باشی و خوشحال باش و بگو فرزندم نزد خدا و نزد پیامبران و امامان است هرکس پرسید پسرت برای چه رفت بگو برای اسلام و برای امام زمان (عج) و به دستور رهبرش امام خمینی رفته است و شهید گشت، چون طاقت ظلم و ستم را نداشت.
انتهای پیام/