روایتی از زندگی شهید «سیدحسین بازسفیدپر»

«سیدحسین بازسفیدپر» فرزند «سید موسی» ششم اسفند ۱۳۴۵ در بابل به دنیا آمد و در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۱۶۴۲۴
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۶:۲۳ - 15April 2022

روایتی از زندگی شهید «سیدحسین بازسفیدپر»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، دفاع مقدس گنجینه‌ای ماندگار از حضور عارفانه انسان‌های برگزیده خداست که شهادت‌طلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را می‌توان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقی‌شان نام برد.

همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزش‌ها و آرمان‌های این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسه‌های بی‌بدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدام‌شان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.

«سیدحسین بازسفیدپر» یکی از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید استان مازندران و اهل شهرستان «بابل» است که در ادامه زندگی‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید

«سیدموسی» با پیشه کشاورزی زندگی مشترکش را با «سکینه آقاجانی­‌تبار» در روستای «لمسوکلای بزرگ» بابل شروع کرد. آن‌ها در ششم اسفند ۱۳۴۵ صاحب پسری شدند که به خاطر ارادت به اهل بیت (ع)، به ویژه امام‌حسین (ع)، اسمش را «سیدحسین» گذاشتند. روز‌های ابتدائی تحصیلی سیدحسین در زادگاهش طی شد. سپس با ورود به مدرسه راهنمایی «شریعتی» بابل، در پایه دوم این مقطع، ترک تحصیل کرد.

او که پرورش‌یافته یک تربیت دینی بود، در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید و از انجام محرمات دوری می‌کرد. با قرآن، این منبع نور و رحمت نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا. علاوه بر آن، با الگوپذیری از سیره اهل بیت (ع)، همواره در پی کسب کمال معنوی و فضیلت انسانی بود. در بیان خلق‌وخوی این فرزند نیک‌سیرت، باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در اطاعت‌پذیری از آنان، پیشتاز. با دیگران نیز، در نهایت ملاطفت و گشاده‌رویی رفتار می‌کرد و نزدشان از محبوبیتی وافر بهره‌مند بود.

برادرش «سیدیوسف» می­‌گوید: «فداکاری و مهربانی سیدحسین، یکی از خصیصه­های وجودی­اش بود. در هر شرایطی به دیگران کمک می­‌کرد و مدام در سفارشاتش به ما می­‌گفت: سعی کنید حق دیگران را پایمال نکنید.»

در دوران انقلاب، سیدحسینعلی برغم سن کمش، با انجام چسباندن عکس و پوستر امام خمینی بر دیوار منازل مردم، به جمع انقلابیون پیوست و هم‌صدا با آنان، خواستار براندازی حکومت جور شد. با تشکیل بسیج و عضویت در این نهاد، فعالیت‌هایش را در راستای تحقق اهداف قیام سال ۱۳۵۷ از سر گرفت. او در ادامه اقدامات خود، با حضور در طرح ویژه جنگل، همراه دیگر نیرو‌های متعهد انقلابی، به سرکوب تحرکات منافقان پرداخت.

در ۱۶ خرداد ۱۳۶۳ در کسوت فرماندهی قله در جبهه مریوان حاضر شد. چهار ماه بعد نیز، با بازگشت به بابل، در واحد تبلیغات سپاه این شهر، خدمتش را از پی گرفت. هم‌زمان با به تن کردن جامه پاسداری در دی ۱۳۶۳، مدتی نیز در واحد بسیج سپاه بابل انجام وظیفه نمود. سیدحسین در بهمن ۱۳۶۴ با انتصاب مسئول عملیات محور، راهی مریوان شد. پس از آن در واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه نکا آغاز به کار کرد. ناگفته نماند که سیدحسین، در کردستان دو بار آسیب دید.

حسین در آخرین اعزامش در ۷ اسفند ۱۳۶۶ به عنوان جانشین گروهان گردن مسلم، رهسپار فاو شد؛ و سرانجام، او در ۲۶ فروردین ۱۳۶۷ در منطقه فاو به خیل یاران شهیدش پیوست. جسم مطهرش نیز با وداع همسرش «طیبه قلی‌نژاد» و یادگارانش «محسن و حسین»، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید

به شما عزیزان توصیه می‌کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید. نماز را اول وقت بجا آورید ودر انجام فرائض دینی بکوشید. با قرآن مانوس باشید. به بزرگتر‌ها به خصوص به والدین خود احترام بگذارید. از خواهرانم می‌خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده‌تر از خون شهیدان است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار