گذری بر زندگی شهید «یوسف افشاریان»

«یوسف افشاریان» سال ۱۳۶۵ با سمت فرماندهی عملیات تیپ ۳۹ بیت‌المقدس (تیپ شهید افیونی)، از ناحیه سینه مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۳۲۵۵۴
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۴۰۱ - ۰۱:۴۰ - 10July 2022

گذری بر زندگی شهید «یوسف افشاریان»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از کردستان، «یوسف افشاریان» سال ۱۳۳۷ در روستای «دولت شاه» از توابع شهرستان بیجار به دنیا آمد، وی سال ۱۳۴۳ به مدرسه رفت و تا پایان سال اول مقطع راهنمایی به تحصیل ادامه داد.

یوسف سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی فراخوانده شد و پس از آن که دوره آموزش نظامی خود را در پادگان عجب‌شیر پشت سر گذاشت، به لشکر ۲۸ پیاده کردستان رفت و مشغول خدمت شد.

پس از صدور فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از سربازخانه‌ها، یوسف نیز محل خدمت خود را ترک کرد و در بیجار به فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم پهلوی پرداخت، تا این‌که پس از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی لشکر ۲۸ پیاده کردستان در اسفند سال ۱۳۵۷ به محاصره نیرو‌های ضد انقلاب درآمد، به محل خدمت خود بازگشت.

وی با وجود اینکه می‌توانست از لشکر خارج شود؛ اما به دلیل داشتن روحیه ایثار و مردانگی با همان لباس شخصی به مبارزه با نیرو‌های ضدانقلاب پرداخت، تا این‌که پس از اتمام خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بیجار درآمد و پس از چند ماه برای فراگیری آموزش‌های تخصصی سپاه، به کرمانشاه اعزام شد.

یوسف افشاریان سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و یک ماه بعد از ازدواج طی یک درگیری با نیرو‌های ضدانقلاب در روستای کوپه قرآن تکاب از ناحیه پا مجروح شد و پس از بهبودی، برای فراگیری آموزش‌های چتربازی به تهران رفت.

وی پس از گذراندن شش ماه آموزش چتربازی، برای آموزش مربی‌گری به ارومیه منتقل شد و برای مدت ۲ سال و چند ماه به فرماندهی عملیات تیپ ۳۹ بیت‌المقدس (تیپ شهید افیونی) منصوب شد و در تیر سال ۱۳۶۵ پس از عملیات «کربلای یک» که منجر به آزادسازی مهران شد، ماموریت یافت تا در مرز‌های خروجی مهران، از خارج شدن نیرو‌های دشمن جلوگیری کند.

وی حین انجام مأموریت، در حالی‌که سوار موتور بود، از ناحیه سینه مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای شهرستان بیجار به خاک سپرده شد.

شهید افشاریان بسیار آرام، صبور، مهربان، ساده و بی‌تکبر بود، توکل عجیبی داشت و حتی قبل از دست زدن به ماشه اسلحه، بسم‌الله... می‌گفت و همیشه در فکر شهادت بود. معنویت ویژه‌ای در او حاکم بود و هرجا که می‌رفت، این معنویت را با خود می‌برد.، وقتی که نیرو‌ها به عملیات می‌رفتند، دعا می‌خواند آن‌ها را می‌بوسید و از زیر قرآن رد می‌کرد.

وی از هیچ موقعیتی نمی‌هراسید و در هر کاری که به او محول می‌شد، سر پیچی نمی‌کرد، شجاعت او به حدی بود که وقتی بعضی از نیرو‌های دشمن به اسارت در می‌آمدند، به شجاعت او اعتراف می‌کردند.

فرازی از وصیت‌نامه شهید یوسف افشاریان

وقتی شهید شدم، مرا با لباس خودم دفن کنید تا در روز قیامت با همان لباس خود و بدن پاره‌پاره در برابر سالار شهیدان حسین (ع) حاضر شوم و بگویم حسین جان، اگر در کربلای خونین تو نبودیم، امروز به یاد کربلای تو و برای یاری دین تو این‌گونه پاره‌پاره شده‌ام.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها