۳۵ سال بی‌خبری از یک شهید

ماه‌های پایانی جنگ بود و دشمن بعثی برای جبران شکست‌های گذشته‌اش، حمله به مناطق جنوب را آغاز کرد. عید محمد هنگامی‌که دیده بود گردانشان در محاصره دشمن افتاده و یارانش تک‌به‌تک به شهادت می‌رسند، تیربار افتاده از دست هم‌رزمش را برداشته و برای شکستن محاصره به‌سوی دشمن یورش برده و آتش گشوده بود.
کد خبر: ۵۹۹۴۲۷
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۷ - 26June 2023

۳۵ سال بی‌خبری از یک شهیدبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، دبیرستان سپاه تهران (مکتب‌الصادق علیه‌السلام) که در بین دانش‌آموزانش به مکتب مشهور است، از پاییز ۱۳۶۱ دانش‌آموز جذب کرد و تا ۱۷ سال و (هفده دوره) پس‌ازآن ادامه یافت. در هشت سال دفاع مقدس حدود ۹۰۰ دانش‌آموز جذب مکتب شدند و از این تعداد، ۱۰۰ نفر به فیض شهادت نائل‌آمدند. حدود ۱۵۰ نفر نیز جانباز شده و حدود ۳۰۰ نفر دیگر در عملیات‌های مختلف زخم و جراحت برداشته‌اند؛ آماری که اگر بی‌نظیر نباشد، در سطح مدارس آن زمان و به نسبت تعداد دانش آموزان، قطعاً کم‌نظیر است.

دریک تلاش گروهی چندساله و طی تحقیق از جمع دانش‌آموزان مکتب و خانواده‌های شهدا و برخی هم‌رزمان و دوستان ایشان، خاطرات این شهدای عزیز جمع‌آوری و در کتاب «یاران دبیرستان» تدوین‌شده و توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است.

برادر شهید عیدمحمد هاشم زهی درباره برادر شهیدش روایت می‌کند: سال ۱۳۴۶ در مزرعه فصلی پدرمان در منطقه چاهداشتی شهرستان نهبندان در جنوب خراسان جنوبی متولد شد. کودکی را در همان نهبندان و در حاشیه کویر گذراند و از مردم باصفای کویر، گرمی و متانت و محبت آموخت.

ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود تحصیل کرد. سال ۱۳۶۲ به راهنمایی برادرش که در دانشگاه علوم پزشکی کرمان مشغول تحصیل در رشته پزشکی بود، برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه به کرمان رفت. کمی بعد، عید محمد تحت تأثیر شرایط جنگی و انقلابی و به توصیه دوستانش وارد دبیرستان سپاه کرمان شد. سپس سال ۱۳۶۳ به دبیرستان سپاه تهران منتقل شد.

در فعالیت‌های فرهنگی دبیرستان سپاه تهران پیشتاز بود و اقدامات مختلفی را دنبال می‌کردند؛ ازجمله شرکت در نماز جمعه و دعا‌های کمیل و ندبه، دیدار دسته‌جمعی با خانواده‌های شهدا، شرکت در کمیته استقبال از رئیس‌جمهور وقت (رهبر معظم انقلاب) از دبیرستان سپاه و برگزاری شب شعر در دبیرستان.

ذوق شاعری داشت و قرآن را دل‌نشین تلاوت می‌کرد. در غیاب امام جماعت دبیرستان، دوستانش نماز جماعت را به او اقتدا می‌کردند. سال ۱۳۶۶ در کنکور سراسری شرکت کرد و در دانشکده حقوق و معارف اسلامی طلاب قم وابسته به دانشگاه تهران، در رشته معارف اسلامی پذیرفته شد. از نیمسال دوم ۱۳۶۶-۱۳۶۷ به تحصیل در دانشکده مشغول بود که باز به جبهه رفت.

اردیبهشت ۱۳۶۷ برای سومین بار و داوطلبانه به جبهه‌ها رفت. این بار هم به لشکر ۴۱ ثارالله (ع) کرمان اعزام و در گردان ۴۰۵ متشکل از رزمندگان بسیجی سیستان و بلوچستان سازمان‌دهی شد. چالاکی و معنویت و روحیه بالای عید محمد باعث شد؛ مسئولیت خطیر پیک گردان را به او بسپارند.

ماه‌های پایانی جنگ بود و دشمن بعثی برای جبران شکست‌های گذشته‌اش، حمله به مناطق جنوب را آغاز کرد. عید محمد هنگامی‌که دیده بود گردانشان در محاصره دشمن افتاده و یارانش تک‌به‌تک به شهادت می‌رسند، تیربار افتاده از دست هم‌رزمش را برداشته و برای شکستن محاصره به‌سوی دشمن یورش برده و آتش گشوده بود. اما با تنگ‌تر شدن محاصره، هدف گلوله‌های پرتعداد دشمن قرار گرفت و بر زمین افتاد.

دوستانش بعد‌ها تعریف کردند که عیدمحمد زخمی به دست دشمن افتاد و سربازان بعثی به انتقام مقاومت کم‌نظیر و شجاعانه‌اش، او را شکنجه کردند و به شهادت رساندند. پیکر عیدمحمد عزیز که سوم تیر ۱۳۶۷ به شهادت رسید در شلمچه ماند.

اشتری، علیرضا داود عطایی کچویی، یاران دبیرستان (خاطرات شهدای مکتب امام صادق (ع) دبیرستان سپاه تهران)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، چاپ اول ۱۴۰۱، صفحات ۶۴۸، ۶۴۹

منبع: ایسنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها