گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس: پانزدهم آذر روز درگذشت کارگردانی است که با غروب زود هنگامش نقطه پایانی بر نوع نگاه سینماییش گذاشت. علی حاتمی در طول 25 سال حیات هنریش دست به تالیف یک بیان سینمایی تازه و بکر زد که به دلیل درک غلط منتقدین از سینما مجال ادامه یافتن پیدا نکرد. علی حاتمی در 23 سوم مرداد 1323 در تهران متولد شد. او دانش آموخته دانشکده هنرهای دراماتیک بود که شروع فعالیتهای هنریش را با ساخت فیلمهای تبلیغاتی آغاز کرد و در سال 1348 حسن کچل اولین فیلم رنگی و موزیکال سینمای ایران را ساخت.
فیلمسازی که دروغ نمی گوید
او فیلمهایش بعدیش را به اتکای فرهنگ و ادبیات عامه ایران ساخت از این جهت دینی بزرگ به سینمای ایران دارد. 15 فیلم سینمایی و 3 سریال حاصل تلاش 25 ساله او می باشد. حاتمی فیلم ناتمام و حسرت برانگیز جهان پهلوان تختی را در کارنامه دارد که بهروز افخمی بعد از مرگش آن را با زاویه دید خودش به اتمام رساند. همچنین دو طرح پیامبر اعظم(ص) و ملکه های برفی را که به زندگی فوزیه، ثریا و فرح همسران شاه می پرداخت آماده کرده بود که با مرگش متوقف شدند.
اما آنچه که آثار علی حاتمی را همچنان تازه نگه داشته به خاطر قرابت با خواست مخاطب است. او همه آن چیزی را که مخاطب در جستجویش بوده را در فیلمهایش عیان کرده است. حاتمی در فیلمهایش دروغ نگفته و به سمت تزهای روشنفکرمآبانه نرفته است. با توجه به مفاهیم مختلفی که علی حاتمی به آن اشاره می کند موضوع خانواده از اهمیت ویژه ای برخوردار است که سعی می کنیم به آن در حد امکان بپردازیم.
علی حاتمی، کارگردان صاحب سبک و توانمد سینمای ایران توانست ایرانی ترین نوع سینما را در ایران با مولفه هایی بومی پدید بیاورد که متاسفانه با مرگ زود هنگامش در آذر 1375 این نوع بیان و دیدگاه هم به فراموشی سپرده شد. در اواخر دهه 40 علی حاتمی و جمعی دیگر از کارگردانان سینمای ایران مثل ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و ... بیاینه ای به منظور مقابله با فیلمفارسی صادر کردند که به تولید آثاری شاخص در سینمای قبل از انقلاب شد که به دلیل نبود عواملی که فروش فیلم را تضمین کند از جانب سینما داران با سردی روبه رو شد.
اغلب این آثار از طرف رژیم شاه به دلیل حمله به ساختار نظام حکومتی با سانسور و توقیف همراه شد. برای نمونه دو فیلم "یک اتفاق ساده" و "طبیعت بی جان" اثر سهراب شهیدثالث تا انقلاب توقیف شد و بعد از انقلاب امکان دیده شدن پیدا کرد که البته کارکرد خود را از دست داده بود.
در این میان علی حاتمی هر چند در جهت اهداف همان بیانیه حرکت می کرد اما به سبکی ویژه دست پیدا کرده بود که در فیلمهای بعد از انقلابش به اوج خود رسید. او به اتکای داستان های ایرانی و نقاشی های قهوه خانه ای به یک نگاه ناب سینمایی دست یافته بود که در هیچ یک از آثار فیلمسازان دیگر نمودی نداشت.
گذشته از فرم بی بدیل، فیلمها در محتوا هم تقریبا بی همتا است. اصالتی که علی حاتمی به خانواده می دهد قبل از آنکه شمایلی ایرانی داشته باشد ریشه ای اسلامی دارد. شخصیتهای منفی حاتمی یا در فیلم تنهایند یا از خانواده گسسته شده اند. با توجه همین نوع نگاه حاتمی به خانواده، زاویه دیدش به زن هم در فیلم هایش با دیگر آثار سینمایی متفاوت است.
در آثار او زن یک موجود تزئینی در فیلم نیست زن در فیلمهای حاتمی موجودیت و حضوری تعیین کننده در روند داستان دارد.
مارد چکامه ای برای زن ایرانی
در فیلم "مادر" این بینش نسبت به زن عمق بیشتری پیدا می کند. در اواخر دهه شصت و اوج فیلم ها عرفان زده آن سالها "مادر" ساخته شد و بر خلاف آثار عرفان زده و سرد آن روزها که مرد را در کانون خود قرار می داد علی حاتمی شخصیت زن ـ مادر ـ را به عنوان مرادی وارسته که به بالاترین پله عرفان رسیده برای فیلمش انتخاب می کند.
زن فیلم بدون هیاهو و قیل و قال به جایی می رسد که مرگ را به خانه دعوت می کند و بر خلاف آثار دیگر از مرگ چهره ای لطیف می سازد در فیلم مادر این زن است که خانوده متلاشی شده را بار دیگر سامان می دهد و به آغوش مرگ می رود.
در هیچ فیلمی مادر و البته زن به این زیبایی به تصویر نکشیده در فلاش بک مادر که قصه تبعید پدر را روایت می کند می بینیم که باز این زن است که مرد انقلابی را به ادامه مسیر مطمئن می کند. مرد یک نظامی است و از فرمان تیر روی مردمی که بر علیه کشف حجاب در مسجد گوهرشاد قیام کرده تمرد می کند و همین سبب تبعدش به جنوب ایران می شود.
شب تبعید به خانه می آید و خانه و خانواده اش را همچنان محکم و سرپا می بیند. زن به شوهر می گوید : "تا وقتی سارا روپاست این سقفها جرات پایین آمدن ندارند". و روی همین حرفش تا آخرین روز عمرش می ماند. همین جمله به ظاهر ساده همه ناامیدی و شک و تردید احتمالی مرد را از کاری که کرده از بین می برد
در سریال تله و زیونی "هزاردستان"باز هم حضور زن را به عنوان عنصری مهم در داستان شاهدیم وقتی مفتش شش انگشتی برای بردن رضا خوش نویس به خانه اش می رود باز این زن است که به همسرش علی رغم اینکه کمبودهایی که دارد؛ دلگرمی می دهد.
در کادرهایی که حاتمی در فیلمهایش می بندد اگر زن به عنوان همسر یا مادر حضور دارد همیشه در نقطه طلایی و مرکز ثقل صحنه است، حاتمی همیشه خانواده را با دیدی مقدس گونه به تصویر کشیده که هیچ گاه ملوث نمی شود. باز در فیلم طوقی که انتقادات اساسی به آن وارد است. آنچه را که سبب واقعه کشته شدن شخصیت اصلی فیلم می شود زیر پا گذاشته شدن حرف مادر است.
اگر بخواهیم وجوه خانواده را در آثار حاتمی تحلیل کنیم این مطلب بسیار طولانی تر خواهد شد که از آن صرفنظر می کنیم و به موردی دیگر اشاره می کینم.
نباید پرچم ایران به هر قیمتی بالا بیاید
حاتمی فیلمسازی کار بلدی بود که فیلمهایش هیچگاه با اقبال منتقدین روبه نشد اما از سوی مخاطبان دیده شد. در فیلم "سلطان صاحبقران" در جایی امیرکبیر به همسرش می گوید: "پرچم ایران باید بالا بیاید ولی نه برای پاک کردن عرق پیشانی بیگانه". این جمله به تعبیر من پاسخی به همین عدم اشتیاقش به مخاطبان فرنگی است.
مگر فیلم های سیاه نمای کارگردانانی که برای تصاحب تندیس های جشنواره های خارجی ساخته می شود برای بالا بردن پرچم ایران است.
آنها از شوق دیدن تلخ کامی های مردم از نظام اسلامی است که مجال حضور به آنها می دهند که البته این آثار حکایت نعل واروونه ای است که به ضعفهای موجود در کشور با دید منصفانه ای نگاه نمی کند. گرفتن جایزه های جشنواره های خارجی به این قیمت پاک کردن عرق پیشانی بیگانه است که علی حاتمی به آن تن نداد.
حاتمی از این جهت قابل ستایش است که در اوج جنگ و درگیرهای داخل شهرها که منافقین به راه می انداختند فیلمهایی ساخت که از ایران تصویری شاعرانه زیبا و امیدوارانه ارائه می داد.