داستانکهای دفاع مقدس/ 4

مادری که از مجروحیت پسرش خوشحال بود

خبر آوردند فرزندت مجروح شده رفت ملاقات پسرش و زود برگشت. قبل از اینکه کارش را شروع کند گفت الحمدالله ...
کد خبر: ۷۲۶۴۳
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۹ - 02March 2016

مادری که از مجروحیت پسرش خوشحال بود

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، «نگاه پرباران» مروری است بر نقش زنان در هشت سال دفاع مقدس که به قلم «سعید زاهدی» و «سمیه شریفلو» به رشته تحریر درآمده است. این کتاب بانگاهی تحقیقی به مسئله حضور زنان در جنگ تحمیلی پرداخته و در سراسر متن روایت تکان دهنده و تاثیر گذاری از مادران و همسران شهدا را آورده است.

پسرم من را پیش حضرت عباس(ع) رو سفید کرد

مادری سالخورده بود که تمام دارائیش یک جفت النگو بود. میگفت النگوهایم را برای خرج کفن و دفنم نگه داشته بودم حالا تقدیم میکنم به رزمندگان و مطمئنم جنارهام روی زمین نمیماند.

با اینکه پیر و خمیده بود، فعال و پر کار بود. و راضی بود که میتواند خدمتی بکند. در گرمای تابستان مینشست روبهروی تنور و برای رزمندهها نان میپخت.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار