به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، اندیشه مهدوی ترسیم کننده آیندهای آرمانی است که در آن جهان در نهایت امر با رهبری آخرین امام معصوم، تبدیل به مدینه فاضلهای زمینی میشود. در نتیجه چنین نگرشی، سعادت افراد بشر در گرو تحقق فرهنگ آرمانی و کمال مطلوب مهدوی است و تا چنین فرهنگی شکل نگیرد، سعادتی وجود ندارد و جهان به پایان نمیرسد این در حالی است که لیبرال دموکراسی که خود را نماینده تام الاختیار مدرنیته میداند مدعی است که به مصالح حقیقی و واقعیای دست یافته است که سعادت انسان را تأمین میکند؛ لذا با گذر از نسبیگرایی و تکثرگرایی، موضعی یکجانبه گرایانه اتخاذ کرده و از بسط حاکمیت ارزشهای لیبرال دموکراسی به مثابه ارزشهای فراگیر مبتنی بر فطرت انسانی سخن میگوید.
تحقق مدینه فاضله در گرو پیروی از لیبرال دموکراسی و تحقق آرمانهای آن در سطح جهاناند. پست مدرنیزم نیز با داعیه فرهنگ مهدوی در این رابطه به مقابله بر میخیزد. چرا که اساسا اندیشه پست مدرنیزم [که] در ضدیت با ایده آلیسم و تفکر مدینه فاضله است، اشاعه دهنده یک نظرگاه بدبینانه و ناامیدکننده نسبت به نجات انسان و اجتماع براثر تغییرات سریع اجتماعی و سیاسی است. با این وصف هر دو قرائت، مخالف با آرمانهای فرهنگ مهدوی و اشاعه دهنده دیدگاههای متضاد با این نگرش هستند. این در حالی است که جهانی شدن مروج و مبلغ چنین دیدگاههایی بوده و در نتیجه در این خصوص نیز اندیشه مهدوی را به چالش فرا میخواند.
مهمترین کارکردهای فرهنگ مهدوی هویت بخشی و انسجام آفرینی است. جهانی شدن در شرایط کنونی این کارکردها را نیز با چالشی جدی روبه رو میگرداند. برای مثال جهانی شدن با روند کنونی که به سمت و سوی گسترش فقر و بیعدالتی و فساد و... در حرکت است، تا حد بسیاری میتواند به ایجاد دلزدگی و ناامیدی و عدم نشاط و پویایی بیانجامد و لذا کارکرد نشاط بخشی و پویایی فرهنگ مهدوی را تحتالشعاع خویش قرار دهد.
یکی از مهمترین پیامدهای فوق قلمروگرایی، کم رنگ شدن مرزها و در نتیجه، تکثر فرهنگی است که پیامد منطقی آن در سطح جوامع شکلگیری هویتهای چهل تکه است. در نتیجه چنین شرایطی دو حالت امکانپذیر است؛ اول آن که بر این اساس ناچار به حرکت در فضاهای بینامتنی میشویم و لذا به دلیل عدم وجود یک هویت مرکزی و مرجع، نوعی بینظمی بر هویت تک تک ما مستولی میشود و بنابراین مرز میان خودی و غیر خودی از میان رفته و هویت افراد با چالش جدی روبه رو میشود و دیگر افراد نمیتوانند به تعریف هویت خویش بپردازد. چنین فرایندی برای فرهنگهایی همچون فرهنگ مهدوی که درصدد حفظ موقعیت خویش در عصر جهانی شدن هستند، بسیار خطرآفرین است.
هویت بخشی فرهنگ مهدوی در شرایطی رخ میدهد که فرد معتقد، دچار بیهویتی و از خود بیگانگی فرهنگی نشده باشد و باورها و ارزشهای مهدوی را با عمق وجود خویش دریافته باشد. در غیر این صورت شرایط فوق قلمروگرایی هویتهای چهل تکهای را میآفریند که به هیچ ارزشی پای بند نیست. فرهنگ مهدوی از آرمیدن و حصاربندی و دوری از مواجهه با فرهنگهای دیگر، باز میدارد و از التقاط و محو مرزهای میان حق و باطل روی گردان است. در واقع در اندیشه مهدوی راه درست صراط مستقیم است راهی که از افراط و تفریط دوری گزیده و در میانه حرکت میکند.
منبع: جهانی شدن و فرهنگ مهدوی/ زینب متقی زاده
انتهای پیام/ 161