کار دیگری که در مدت اسارت انجام می دادیم، ورزش بود. با توجه به اینکه تخصص و تحصیلات من در ارتباط با ورزش بود، برنامه های ورزشی متنوعی تنظیم کرده و تیم های ورزشی مختلفی در رشته های والیبال، فوتبال، هندبال، و بسکتبال تشکیل داده بودیم و همه روزه بازی داشتیم.
کد خبر: ۳۸۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
در اردوگاه اسرای جنگی دوباره تعدادی اسیر جدید را آوردهاند.لحظاتی میگذرد. درِ دخمه که باز میشود حمدالله در میان اسرای تازهوارد چهره آشنای پدر را میبیند. دیدن اسارت پدر، سختی اسارت را برایش دوچندان میکند.
کد خبر: ۳۸۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۳
خیلی وقت بود که وقت نکرده بودیم اصلاح کنیم. در حالی که دور هم نشسته بودیم، افسر عراقی وارد شد. چرخی زد و نگاهی به بچه ها کرد. با همان لهجه خاص خودش به فارسی گفت:«چرا گاوهاتون را کوتاه نکردین؟!»
کد خبر: ۳۷۹۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
کم کم با دیدن دوستان اسیر م حالم خوب شد. فردای آن روز حاج آقا ابوترابی آمد و با هم مقداری قدم زدیم و صحبت کردیم. ایشان گفت: بعد از اینکه به زندان افتادی سرهنگ مشرف، من و مسئولین را خواست او به ما گفت: «حسین عبدالستار احترام مرا نگه نداشت و جلو مهمان و سربازانم به من بی احترامی کرد و من هم دستور زندان ده روزه را صادر کردم، اگر حسین عبدالستار نرم صحبت می کرد کاری به او نداشتم».
کد خبر: ۳۷۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۸
مترجم منافقی که همراه او بود، قبل از آنکه حرف های مرا ترجمه کند، سیلی محکمی به صورتم زد و می خواست دو مرتبه بزند که افسر بازجو جلوی او را گرفت تا چند سئوال دیگر بکند.
کد خبر: ۳۷۰۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۷
مثلاً به آسایشگاه شماره ی چهار می گفتند آسایشگاه حزب اللهی ها؛ به خاطر ظاهرشان و این که تلویزیون قبول نکرده بودند. آسایشگاه شماره ی دو مال سلطنت طلب ها بود و توی آسایشگاه شماره ی سه همه جور فرقه ای پیدا می شد، از حزب اللهی بگیر تا گروهکی و سلطنت طلب.
کد خبر: ۳۶۷۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۳
این شهید عزیز ما مظلوم و گمنام بود در عین اینکه تمام امور لشکر را به تنهایی می چرخاند اما هیچ جا حاضر نبود اسمی از ایشان برده شود وقتی ما از تبلیغات لشکر یک عدد فیلم ایشان را خواستیم اصلا وجود نداشت.
کد خبر: ۳۶۴۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۹
اسرایی که در کمپ این جانب بودند به من گفتند که جمهوری اسلامی ایران کشوری خوب و مهمان نوازی است، زیرا ما در این جا هم کار یاد می گیریم هم حس برادری در ما به وجود می آید و هم در قبال کارمان مزدی می گیریم و هیچ کم و کسری هم نداریم.
کد خبر: ۳۵۳۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۲
تصویر پیش رو لحظه آزادی چهار زن اسیر دفاع مقدس را نشان میدهد که پس از گذشت 3 سال و شش ماه از اسارت در سال 62 به کشور بازگشتند.
کد خبر: ۳۵۱۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
در اردوگاه ۱۱ تکریت یکی از صحنه هایی که بچه ها را بسیار تحت تأثیر قرار داد و چهره ی خونخوار و کریه حزب بعث را بیش از پیش نمایان ساخت، شکنجه و قتل یک نوجوان بسیجی پانزده ساله بود.
کد خبر: ۳۴۹۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۸
پس از 30 سال
پیکر پاک شهید علی کیانی پس از گذشت ۳۰ سال از شهادتش به زادگاهش لامرد بازگشت و مورد استقبال مردم و خانواده خود قرار گرفت.
کد خبر: ۳۳۲۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۹
ناگهان به خودمان آمدیم که ای وای! دل غافل! نکند قرار است با این وسایل ما را بزنند. جریان استقبال را پاک فراموش کرده بودیم. البته تا به حال طی مدت اقامت در عراق همه نوع استقبال را دیده بودیم، اما ظاهراً این یکی خیلی متفاوت بود.
کد خبر: ۳۱۵۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۸
کوچک ترین دختر اسیر فلسطینی حدود یک سال است که در زندان هشارون به سر می برد.
کد خبر: ۳۱۳۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷
اسیران غریب - ۲/گفتوگوی دفاع پرس با خانواده شهید پیمان هاشمی
یک سری فیلم از اسرا نشانم دادند و گفتند ببین او بین اسرا هست یا نه؟ یک لحظه به نظرم آمد پیمان گوشهای نشسته. فیلم را چندبار بزرگ کردند و به عقب برگرداندند. ماهها به همان فیلم امیدوار شدیم تا دو سال بعد که امضای پیمان به دستمان رسید.
کد خبر: ۳۰۸۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۹
یکی دو دست لباس ضخیم پوشیدم و در گوش هایم پنبه فرو کردم تا در اثر سیلی یا مشت محکم پرده های گوشم پاره نشود.
کد خبر: ۲۹۵۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۴
سرتیپ اکبری: اولین سری اسرا که از اردوگاه ما فرستاده شدند، از بین اسرا خلبانان و افسران ارشد را جدا کردند و به یک بند جداگانه فرستادند.
فرمانده اردوگاه را خواستیم و پرسیدیم که چرا ما را نفرستادید و بقیه افراد همگی به ایران بازگشتند؟ او هم صادقانه جواب داد که شما جزو افسران و خلبانان ارزشمند هستید و شمارا به این راحتیها به ایران برنمیگردانیم چون هرلحظه ممکن است دوباره جنگ شروع شود.
کد خبر: ۲۸۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۱
دکتر محمدعلی کاکرودی: حسین لشکری هیچوقت از یادمانمیرود، اسارت 18 ساله به حرف ساده است.
کد خبر: ۲۸۸۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۱
صدای رگبار مسلسلی را شنیدیم. تصور میکردیم که کشتاری آغاز شده است؛پس شهادتین خود را ادا کردیم. در همین لحظه مهندس تند گویان، با تصور این که در صورت معرفی خود جلو این کشتاررا خواهد گرفت، شجاعانه فریاد زد: «کسی را نکشید،من وزیر نفت هستم.» نیروهای دشمن، به محض شنیدن صدای مهندس، رگبار مسلسل را قطع کردند و ما دیگرصدای مسلسل را نشنیدیم، دقیقاً نمیدانستیم که چه اتفاقی افتاده است.
کد خبر: ۲۸۸۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۱
در گفتوگوی خبرگزاری دفاع مقدس با آزاده سرافراز مطرح شد/2
حسن یوسفی: یکی از افسران عالی رتبه عراقی وقتی اخلاق حاج آقا را دیده بود، شیعه شد.
کد خبر: ۲۸۱۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۹
هر سلول، فقط یک ظرف برای دریافت غذا داشت. به دلیل نبودن توالت داخل سلول و همچنین بسته بودن درها، آنهایی که مریض بودند و تا هواخوری بعدی نمی توانستند منتظر بمانند، به ناچار توی همان ظرف غذا...
کد خبر: ۲۸۱۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۴