گفت و گو با علی خیرآبادی، آزاده 8 سال دفاع مقدس (بخش اول)؛
خودم را به هور انداختم و شنا کردم، سعی کردم به عقب برسم. در حین شنا پاسداری را دیدم که به من گفت: نیروهای خودی الان میرسند. من به امید نیروهای خودی به جای اول بازگشتم تا بتوانم قلب بیسیم را که در زیر خاک پنهان کرده بودم پیدا کرده و با نیروها ارتباط بگیرم. اما هنگام بیرون آمدن از هور، عراقیها مرا دیدند و این گونه داستان اسارت من آغاز شد.
کد خبر: ۲۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۲۲
رمضان در اسارت-6
درماه مبارک رمضان، اتحاد و انسجام اسرا بیشتر از روزهای دیگرسال بود و این مسئله باعث وحشت عراقی ها می شد. بنابراین سعی می کردند، زمان آغاز ماه مبارک رمضان را از اسرا مخفی نگه دارند.
کد خبر: ۱۲۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۲۶
هیچ کتاب ادعیه ای در اردوگاه نداشتیم، ولی به کمک کسانی که دعاهای مختلف را حفظ بودند، آنها را به صورت مکتوب در می آوردیم و بین بچه ها پخش می کردیم.
کد خبر: ۱۱۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۲۵
رمضان در اسارت-1
در اردوگاه فقط 3 جلد قرآن موجود بود و به دلیل کمبود قرآن یک سری محدودیت هایی برای قرائت آن وجود داشت؛ لذا مجبور بودیم آنها را در طول شبانه روز به نوبت بین بچه ها دست به دست کنیم تا همه موفق به تلاوت آن شوند. البته در سالهای آخر تعداد قرآن ها به 8 جلد رسید.
کد خبر: ۱۰۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۲۱
آزاده جنگ تحمیلی:
آزاده دفاع مقدس با تاکید براینکه کاندیدای ریاست جمهوری باید در فضای فرهنگی همان ساختارفرهنگی دوران دفاع مقدس را درفرهنگ مردم حاکمیت دهد، گفت: همه آنها معتقدند انقلابی هستند اما باید ببینیم چقدردرآینده به حرفهای انقلابی خود پاینبد هستند.
کد خبر: ۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۶
آزاده جانباز محمد رضا البرزی:
یکی از آزادگان دوران دفاع مقدس به مناسبت 14 خرداد، سالروز عروج رهبر کبی انقلاب گفت: خبر ارتحال امام با تأخیر از رادیو و تلویزیون عراق اعلام شد و با شنیدن این خبر، بچه های اردوگاه ما یکپارچه سیاهپوش شدند.
کد خبر: ۲۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۳
بر شماست ای فرزندان امام و ای رهروان پرتوان راهش! اینک که پدر خویش از کف دادید، با خدمت به هم و به این ملت و امت، از دستاورد پدر خویش که این انقلاب مقدس اسلامی است، حفاظت و حراست نمایید تا هم وفاداری خود را ثابت نموده و هم بیش از گذشته از دعای خیر آن حضرت بهرهمند و برخوردار باشید.
کد خبر: ۲۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۲
خاطراتی از آزاده اردوگاه تکریت 11 در هنگام رحلت امام خمینی(ره)
یکی از آزادگان اردوگاه تکریت 11 با سابقه 5 سال اسارت در اردوگاه های رژیم بعثی عراق گفت: پس از شنیدن رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی در اردوگاه ، غم و اندوه سنگینی بر بچه های ما ظاهر شد و هیچ کس حرف نمی زد و کل اردوگاه در سکوت و ماتم به سر می برد.
کد خبر: ۲۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۱
بیان خاطراتی از آزاده مسعود ماهوتچی:
یکی از اسرای اردوگاه تکریت 11 در بیان خاطراتی از رحلت امام خمینی(ره) در زمان اسارت و حال وهوای اردوگاه گفت: با شنیدن رحلت حضرت امام، حال و هوای عجیبی بر اردوگاه حاکم شد و غم وسکوت بر بچه های آزاده چیره شد.
کد خبر: ۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۱
به مناسبت سالگرد شهادت حجت الاسلام والمسلمین ابوترابی؛
سرتاپای حاجی غرق خون شده بود. بعد از آن، هر وقت کاظم از جلوی حاج آقا رد می شد، حاجی بلند می شد و به او سلام می کرد.
کد خبر: ۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۰۷