به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، امیر سرتیپ دوم امیر آرام از دوستان و همرزمان نزدیک شهید صیاد شیرازی در خصوص اشنایی خود با شهید صیاد بیان کرد: سال ۱۳۶۱ در مرحله سوم عملیات رمضان در منطقه شلمچه من به عنوان فرمانده یگان عمل کننده در این عملیات حضور داشتم. تعداد شهدای ارتشی، بسیجی و سپاهی در این عملیات زیاد بود. بعد از عملیات زمانی که به موضع قبلی خودمان برگشتیم به ناگاه جیپ ارتشی را دیدم که در دید تیر مستقیم دشمن است و دائما به اطراف این ماشین تیر اندازی میشود. با وجودی که منطقه در تیررس دشمن بود اما جیپ بیپروا حرکت میکرد.
دلداری شهید صیاد به نیروها
ماشین توانست از زیر تیرهایی که به آن شلیک میشد عبور کند وهنگامی که شهید صیاد از ماشین پیاده میشد برای اولین بار بود که وی را میدیدم. البته آوازه شهید صیاد را در کردستان شنیده بودیم که سرگردی از ارتش توانسته عملیاتهای بزرگی را طراحی و اجرا کند ومورد توجه وزیر دفاع وقت یعنی چمران قرار گرفته بگیرد و او را با همان درجه سرگردی را به جانشینی خودش منسوب میکند.
وی افزود: فکر نمیکردیم یک فرمانده نیرو در آنجایگاه به منطقه صفر مرزی و خط مقدم بیاید و شخصا بخواهد مسئله را بررسی کند. عملیات ناموفق بود و توقع داشتیم یگانهایی که شکست خورده و عقب نشینی کرده بودند از سوی فرمانده مورد بازخواست قرار بگیرند و به سلسه مراتب اطلاع داده شود. اما شهید صیاد از ماشین پیاده شد و با کمال خوشرویی بنده و دیگر نیروها را به بغل گرفت و از اتفاقات عملیات سوال کرد.
وقتی که رزمندهها شهدا را روزی زمین میدیدند و اینکه عملیات ناموفق انجام شده است ناخوداگاه روحیهها افت میکرد و ناراحتی همه را فرا میگرفت. شهید صیاد خود شخصا کمی به ما دلداری دادند تا روحیه به وضعیت قبل برگردد.
همه چیز بسیار ساده بود
امیر احمد آرام درخصوص اولین دیدار خود با شهید صیاد شیرازی بیان کرد: از طرف شهید صیاد به ستاد نیرو احضار شدم. زمان ملاقات گمان میکردم فرمانده نیرو ابهت خاصی دارد. وقتی وارد دفتر شدم تعجب کردم که همه چیز چقدر ساده است. روی همه اموال برچسب بیت المال نصب شده بود. خود شهید سپهبد پشت یک میز ساده و معمولی نشسته بود. هنگامی که وارد شدم از پشت میز بلند شد و با من روبوسی کرد. ارتباط مستقیم من از همین دیدار تا زمان شهادت شهید صیاد برقرار بود.
رئیس دفتر شهید صیاد شیرازی با بیان خاطرهای از شهید صیاد گفت: قرار بود وضعیت یکی از خلبانان که به عراق پناهنده شده بود مورد بررسی قرار بگیرد برای همین به اصفهان رفتیم. کار برسی که تمام شد و روز آخری که قرار بود برگردیم خبر دادند فرمانده نیرو به اصفهان میآید. به شهید صیاد توضیح دادم که کار به اتمام رسیده و از من خواستند که ساعت ۳ در فرودگاه همراه ایشان به خوزستان بروم و گزارش کار بدهم.
توی هواپیما کنار ایشان نشستم وآماده میشدم تا گزارش کار را تحویل دهم که دیدم شهید صیاد خوابیده است. با خودم گفتم: قرار بود در این نیم ساعت تا مقصد، گزارش کاربدهم. بعد از درست ده دقیقه شهید صیاد شیرازی از خواب بیدار شد و تا زمانی که به فرودگاه اهواز برسیم گزارش کار را دیده و دستورات لازم را دادند.
مدیر آموزش هیئت معارف جنگ شهید سپهبد صیاد شیرازی ادامه داد: برنامه شهید صیاد به قدری دقیق و منظم بود که تنها در همین چند دقیقه استراحت میکرد. زمانی که با وی بیشتر آشنا شدم میدیدم که ۱۷ تا ۱۸ ساعت کار مفید میکند و بیشتر از ۲ ساعت آنهم در زمانهایی که توی ماشین یا هواپیما بودند و برنامه از قبل تعیین شدهای نداشت، نمیخوابد.
امیر سرتیپ دوم احمد آرام بیان داشت: در سال ۱۳۷۳ بود که از طرف شهید صیاد به عنوان رئیس دفتر ایشان معرفی شدم و در ستاد کل روزانه ایشان را میدیدیم و هر روز برای کار اداری چندین بار به دیدار وی میرفتم. به من دستور داده بود که پس از پایان کار اداری در ساعت ۲ به مدت ده دقیقه با ملاقات داشته باشم. میدانستم شهید صیاد حتی روی ۱ دقیقه هم حساس است و برای ان برنامه ریزی میکند.
وی در پایان گفت: در مدتی که با شهید صیاد شیرازی بودم شناخت بیشتری از او پیدا کردم. کم کم با دوستان و همرزمان شهید صیاد که برای ملاقات با وی به دفتر می امدند آشنا شدم و خاطرات جالبی از شهید صیاد شنیدم حتی برای تکمیل بعضی از این خاطرات شخصا از شهید صیاد شیرازی ماجرا را جویا می شدم.