فتح خونین‌شهر-1/

شهید قُجه‌ای؛ از دزلی تا شهادت در راه فتح خرمشهر + تصاویر

"همزمان با شلیک عراقی‌ها و در میان دود و آتش، حسین نقش بر زمین شد. در یک آن خودم را به او رساندم. تیر دوشکا یا گرینوف صورتش را متلاشی کرده و به حالت سجده روی زمین افتاده بود."
کد خبر: ۴۵۹۱۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۴ - 05May 2015

شهید قُجه‌ای؛ از دزلی تا شهادت در راه فتح خرمشهر + تصاویر

به گزارش خبرنگار سرویس حماسه و جهاد دفاع پرس، شهید "حسین قجهای" ظهر عاشورای سال 1337 در زرین شهر متولد شد. پدرش از کشاورزان زحمتکش شهر بود. در سن 7 سالگی به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک دیپلم تحصیل کرد. از کودکی علاقه زیادی به ورزش کشتی داشت و به عنوان قهرمان اول وزن 48 کیلوگرم استان اصفهان برای چند سال متوالی معرفی شد و با درخشش در مسابقات قهرمانی کشتی کشور به اردوی تیم ملی راه یافت.

او از دوران نوجوانی به فعالیتهای سیاسی روی آورد. سال 1356 به قم مهاجرت کرد و توسط مأموران ساواک دستگیر شد. چند مرتبه نیز به منظور فعالیتهای سیاسی به شیراز و قم سفر کرد.

حسین قُجه ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کردستان رفت تا با ضد انقلاب به مبارزه بپردازد. وی در سرکوب گروههای آشوبگر کردستان در سال 57 نقش موثری داشت. پس از گذشت مدتی از عضویت در سپاه، فرماندهی توپخانه سپاه مریوان را بر عهده گرفت. اوج دلاوریهای وی را میتوان در آزادسازی دزلی از دست کوملهها دانست.

مدتی نگذشته بود که به عنوان فرمانده عملیات سپاه مریوان و دزلی معرفی شد و ماهها با ضدانقلاب جنگید و در عملیات محمد رسول الله(ص) با سمت فرمانده عملیات حاضر شد.

قجه ای در سن 24 سالگی در تاریخ 61/2/15 به همراه گردان سلمان که از اولین روز عملیات بیتالمقدس وظیفه پدافند را در منتهیالیه سمت چپ مواضع تیپ 27 محمد رسول الله در حاشیه جاده اهواز خرمشهر بر عهده گرفته بود، در محاصره گازانبری دو تیپ زرهی عراق که مجهز به تانکهای تی 72 لیزری بودند قرار گرفتند و با مقاومت چند روزه، جلوی پیشروی نیروهای عراق را گرفتند تا اینگونه نیروهای ایرانی توانستند در سوم خرداد ماه سال 1361 خرمشهر را فتح کنند.

ایستگاه گرمدشت جاده اهواز- خرمشهر، جایگاه عروج این سردار عاشورایی و افتخار آفرین ایران بزرگ است.

این شهید بزرگوار در همان روز نخست عملیات در سِمت فرماندهی گردان به شهادت رسید.

با صورتی خونی و گرد و خاکی از مواضع دفاع میکرد

سردار "علی میرکیانی" در نقل خاطره ای از شهید قجه ای میگوید: "هوا کاملا تاریک شده بود. اما دشمن همچنان آتش میریخت و در صدد بود تا با رخنه به داخل خط نیروهای خودی آنها را تسلیم کند.

بچههای مهندسی دو خاکریز دسته عصایی برای جلوگیری از نفوذ دشمن در سمت چپ حد گردان سلمان احداث کرده بودند که تا آن موقع، موضع اولی را نیروهای دشمن به تصرف خود درآورده و در آن مستقر شده بودند.

برای اینکه خاکریز دوم سقوط نکند، حسین دنبال راه چاره میگشت. او خودش را به آب و آتش میزد تا این موضع همچنان حفظ شود و جاپایی برای مرحله دوم عملیات باشد. سر و صورت و لباسهایش، کاملا خون آلود و گرد و خاکی بود. چشمهایش مثل دو تا کاسه خون و از شدت شلیک گلولههای آر. پی. جی از گوشهایش خون سرازیر شده بود.

چند دقیقهای منطقه را برانداز کرد و خطاب به من گفت: این طوری نمیشود مقاومت کرد. باید سنگرها را محکمتر کنیم. بیا برویم از سنگر عراقیها چند تا الوار بیاوریم و بیندازیم روی این سنگرها تا یک کمی جلوی تیر و ترکشها را بگیرند.

من به سید باقر گفتم: سید من دارم با حسین میروم برای آوردن الوار. تو هم اینجا بالای خاکریز بنشین و به نیروها کمک کن.

به اتفاق حسین از روی دژ اصلی رو به خرمشهر حرکت کردیم.

چند متر جلوتر دیدیم داخل یکی از سنگرهای روباز، بچههای گردان سلمان به نوبت سمت دشمن تیراندازی میکنند و بعد هم مینشینند روی زمین. همین که آنها مینشستند، نیروهای دشمن متقابلا شلیک میکردند. پشت یکی از سنگرها ایستاده بودیم که پس از شلیک بچههای خودی، عراقیها هم خط آتش شان را به سمت ما گرفتند. هم زمان با شلیک عراقیها و در میان دود و آتش، حسین نقش بر زمین شد. در یک آن خودم را به او رساندم. تیر دوشکا یا گرینوف صورتش را متلاشی کرده و به حالت سجده روی زمین افتاده ... اول کمی دستپاچه شدم، اما بعد خودم آمدم و پیکر حسین را به سمت پایین خاکریز کشاندم ..."

انتهای پیام/

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
حمید رضا فرزاد
|
-
|
۰۰:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۱
0
0
سلام ..من در عملیات فتح المبین و بیت المقد س بیسیم چی حسین قجه ای بودم...مرد بزرگی بود...
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار