فتح خونین‌شهر-11/ سردار "علیرضا ربیعی" در گفت‌‌و‌گو با دفاع پرس بیان کرد

جشن پیروزی رزمندگان و فرماندهان در مسجد جامع پس از فتح خرمشهر/ اولین نفر سردار غلامپور را به آغوش کشیدم

سردار علیرضا ربیعی گفت: زمانی که رزمندگان به مسجد جامع خرمشهر رسیدند، جشن پیروزی گرفتیم. رزمندگان و فرماندهان همدیگر را در آغوش می‌گرفتند و به خاطر این پیروزی با شکوه به یکدیگر تبریک می‌گفتند. اولین کسی را که از خوشحالی در آغوش گرفتم سردار غلامپور بود.
کد خبر: ۴۶۹۹۱
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۲ - 24May 2015

جشن پیروزی رزمندگان و فرماندهان در مسجد جامع پس از فتح خرمشهر/ اولین نفر سردار غلامپور را به آغوش کشیدم

سرویس حماسه و جهاد دفاع پرس- عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر، خاطرهای درخشان برای رزمندگان و فاتحان آن عملیات است. از این رو با سردار "علیرضا ربیعی" یکی از رزمندگان آن عملیات به گفتوگو نشستیم که ماحصل آن را در ادامه میخوانید.

قبل از بحث دربارهی عملیات بیت المقدس باید در رابطه با عملیات قبل از آن یعنی فتح المبین، سخن بگوییم. این عملیات در 2 فروردین 61 آغاز شد. وقتی عملیات فتح المبین صورت گرفت، برای دشمن کاملا روشن بود که عملیات بعدی، آزادسازی خرمشهر است.

تجربهی عملیاتهای بزرگ

یک ماه بعد از عملیات فتح المبین، عملیات بیت المقدس را آغاز کردیم. این زمانها بسیار مهم است زیرا یکی از اصول جنگ غافلگیری است و ما این اصل مهم را از دست دادیم. یعنی در فاصلهی زمانی بین عملیات فتح المبین تا بیت المقدس، دشمن توانست زمینهای خود را مسلح و استحکامات به وجود آورد. یگانهای خود را تقویت و یگانهایی که آسیب دیده را به سرعت بازسازی کند و با تجدید قوا به منطقه بازگردد.

پس از عملیات فتح المبین تمام فرماندهان بر این نظر بودند که باید به سرعت خود را برای عملیات بعدی آماده کنیم. عملیات فتح المبین اولین تجربه عملیات بزرگمان بود. اگر ما نیرو و امکانات بیشتری داشتیم میتوانستیم به پیروزیهای بیشتری برسیم.

تیپ 27 محمد رسول الله(ص) در نوک پیکان برخورد با یگانهای زرهی، مکانیزه، پیاده دشمن و استحکامات بود. ما یک جنگ با زمین مسلح و یک جنگ نیز با نیروهای کماندو، زرهی و مکانیزه دشمن داشتیم.


نفر اول علیرضا ربیعی در عملیات فتح المبین

آغاز عملیات بیت المقدس

عملیات بیت المقدس در 10 اردیبهشت 61 با رمز «یا علی ابن ابی طالب(ع)» در چهار مرحله با هدف آزادسازی خرمشهر صورت پذیرفت. دو سال خرمشهر در دست دشمن بعثی بود. تیپ 27 محمد رسول الله نقش بیبدیلی در این عملیات ایفا کرد.

رزمندگان غیور کشورمان در برابر سپاه سوم عراق که مجهز به انواع تجهیزات نظامی و دارای 12 گردان و تیپ بود، ایستادگی کردند تا خرمشهر آزاد شود.

در عملیات بیت المقدس من در تیپ 27 محمد رسول الله (ص) و در قرارگاه حضور داشتم. در مرحله اول این عملیات در محور قرارگاه قدس به دلیل هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکان پذیر بود. رزمندگان تیپ 41 ثارالله موفق شدند از مواضع دشمن عبور کنند و جنوب رودخانه کرخه کور را تصرف کنند و خود را به جاده اهواز – خرمشهر رساندند.

در محور قرارگاه نصر، به دلیل وجود باتلاق و تمرکز دشمن در این جاده رزمندگان نتوانستند به اهدافشان برسند و قرارگاه فتح و نصر الحاق کردند. پس از 5 روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر 68 تا کیلومتر 103 تثبیت شد.

در مرحله دوم تصمیم گرفته شد که از جاده اهواز – خرمشهر به سمت مرز پیش بروند. قرارگاه قدس نیز برای تصرف سرپل اقدام کرد. قرارگاه فتح توانست به سرعت خود را به جاده مرکزی برساند و پس از مدتی یگانهای قرارگاه نصر نیز به آنها ملحق شدند. با پیش روی رزمندگان و در اختیار گرفتن جاده اهواز – خرمشهر توانستند مناطقی همچون پادگان حمید و هویزه را نیز آزاد کنند.

در مرحله سوم قرارگاه نصر برای آزادسازی خرمشهر پیشروی کرد. رزمندگان متشکل از تیپهای مستقل سپاه پاسداران و ارتش بود. به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط  پدافندیاش، از دو تیپ المهدی(عج) و امام سجاد(ع) از قرارگاه فجر نیز برای کمک به نیروها استفاده شد.

در مرحله آخر در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت و سرگردانی شدید شدند.

برگ برندهای که صدام از دست داد

آنها میدانستند که هدفمان خرمشهر است. صدام برای از دست دادن برگ برنده بزرگش بسیار ناراحت بود و به گونهای که پزشکانش نقل کردند خواب راحت نداشت. بخاطر شکست در عملیات بیت المقدس فرماندهانش را تنبیه و برخی را نیز به اعدام محکوم کرد.

صدام بسیار مطمئن بود که هرگز خرمشهر را از دست نخواهد داد و گفت اگر ایرانیها بتوانند به خرمشهر بیایند کلید بصره را به آنها میدهم. خرمشهر بسیار مجهز به سلاحهای نظامی بعثیها بود. زمینهای اطراف رود کارون تا پادگان حمید را نیز تصرف کرد.

تیپ 27 محمد رسول الله(ص)، تیپ 14 امام حسین(ع)، 8 نجف اشرف و دیگر یگانها توانستند پیروزیهای بزرگی را در این عملیات به دست آورند.

حضرت امام برای فتح بزرگی که به دست آوردیم، فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». همین طور هم بود به دلیل این که این عملیات در زمین صاف صورت گرفت. جاده اهواز – خرمشهر تحت تصرف دشمن بود و رزمندگان برای عبور از این جاده مورد هدف تانکها قرار میگرفتند و پاتکهای سنگینی میزدند. رزمندگان تیپ 27محمدرسول الله (ص) دهها پاتک سنگین را پاسخ دادند.


قُجهای؛ فرمانده آرپیجی زن

در این پاتکهای سنگین ما نیروی پیاده داشتیم و دشمن مجهز به تانک بود. زمانی که آرپیجی زن میخواست تانکها را مورد هدف قرار دهد در میدان دید قرار میگرفت و آنها پیش دستی کرده و توپی به سمت آرپیجیزن میفرستادند. با این وجود رزمندگان ما مقاومت کردند و دشمن را مجبور به عقب نشینی کردند.

«حسین قجهای» یکی از بهترین فرماندهان ما در تیپ 27 محمدرسول الله(ص) بود که با توپ دشمن به شهادت رسید. حسین یکی از آن آرپیجی زنهایی بود که به تنهایی پاتکهای دشمن را پاسخ میداد. قرار است که امسال نیز برای زنده نگه داشتن یاد این شهید بزرگوار به منزل ایشان در زرین شهر رفته و از خانواده این شهید تقدیر کنیم و کتابی که در خصوص شهید قجهای نوشته شده است را به آنها اهدا کنیم.

سپاه ما با دهها لشکرو گردان با مقاومت بسیار توانست سپاه سوم عراق که تحت فرماندهی ژنرال ماهر عبدالرشید که فردی مدعی بود شکست دهد و این فتح بزرگ را بدست آورد.

خرمشهر بزرگترین بندر خاورمیانه را در آن زمان بود. اگر در حال حاضر نیز بازسازی شود میتواند به یک بندر بزرگ تبدیل شود. کشتیهای بسیار بزرگ و اقیانوس پیما در آنجا لنگر میانداختند. قبل از اینکه خرمشهر به اشغال دشمن درآید دارای 220 هزار جمعیت بود که حدود 20 هزار نفر آنها بومی و بقیه افراد مهاجربودند. بعد از آزادسازی خرمشهر ما حدود 19 هزار اسیر و 16 هزار و 500 نفر مجروح و کشته از بعثیها در آن منطقه داشتیم.

از این نیروهای بعثی که در منطقه حضور داشتند درمی یابیم که چقدر این شهر حائز اهمیت بوده است که 50 هزار نیروی نظامی به همراه انواع تجهیزات در آنجا مستقر میشوند. صدام برای حفظ خرمشهر سرمایه گذاری عظیمی در این منطقه داشت.

با توجه به وعدههای قرآنی، متوجه میشویم که رزمندگان وعده های قرآنی را درک کردند و سخن امام (ره) نیز وعده قرآنی بود. ما برای تنبیه متجاوزین میتوانستیم به بصره حمله کنیم و رژیم بعث را سرنگون سازیم ولی این کار را نکردیم.

تلخ ترین تصویر از خرمشهر

در آزادسازی خرمشهر نقاطی بود که ما حتی سنگر نداشتیم، مکانی نبود که رزمندگان موضع بگیرند و استراحت کوتاهی داشته باشند.

در خرمشهر باید سانت به سانت میجنگیدیم تا آزاد میکردیم. در مرحلهای مقاومت به گونهای بود که رزمندگان باید در خاکریزی پشت جاده دو روز بدون پشتیبانی میماندند. به یاد دارم که روزی احمد متوسلیان خط را پیگیری میکرد، نزدیک به نیم سانت خاک بر صورتشان نشسته بود ولی دست از تلاش برنمیداشت. رزمندگان و فرماندهان با این شرایط مقاومت کردند.

ما به راحتی از مقاومت و پیروزی خرمشهر صحبت میکنیم ولی وقتی به آن میاندیشم در دل به حال آنان غبطه می خورم.

زمانی که خرمشهر به پیروزی رسید تمام فرماندهان به قرارگاهها آمدند، قرارگاه کربلا، نجف و قدس در آن عملیات شرکت داشت. زمانی که رزمندگان به مسجد جامع خرمشهر رسیدند ما جشن پیروزی گرفتیم. رزمندگان و فرماندهان همدیگر را در آغوش میگرفتند و به خاطر این پیروزی با شکوه به یکدیگر تبریک میگفتند. اولین کسی را که از خوشحال در آغوش گرفتم سردار غلامپور بود که ایشان فرماندهی قرارگاه کربلا را برعهده داشتند.

گفتوگو از مونا معصومی

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار