به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، «علی امامدادی» جمعی مرزبانی جمهوری اسلامی در هجدهم مرداد ۱۳۷۰ در شهرستان «باخرز» از توابع استان «خراسان رضوی» متولد شد و سرانجام در ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ در حین پایش نوار مرزی در منطقه «نگور» استان سیستان و بلوچستان به همراه جمع دیگری از نیروهای مرزبانی به دست گروهک جیشالظلم به شهادت رسید.
به منظور گرامیداشت یاد و خاطره شهدای مرزبانی استان خراسان رضوی به خاطراتی در خصوص این شهید مدافع حریم به روایت خواهر شهید امامدادی اشاره خواهیم داشت.
امر به معروف
برای تعطیلات از تهران به باخرز آمده بودیم. دخترم کلاس چهارم ابتدایی بود و خیلی دایی علی را دوست داشت. علی هم از هیچ محبتی نسبت به او دریغ نمیکرد. وقتی دید دخترم قد کشیده و خانم شده به او شخصیت داد و از ابهتش تعریف کرد.
علی گفت دایی جان نگاه ما به دختری که حجاب خود را رعایت میکند نسبت به دختری که مانتویی است و حجابش را به خوبی حفظ نمیکند متفاوت است.
علی به دخترم مستقیم نگفت که باید حتماً چادر بپوشی بلکه از ابهت خاص دخترهای چادری و با شخصیت تعریف و تمجید کرد.
آخرش یه روز شهید میشم
علی صدای خوبی داشت و مداحیها و ادعیهای را که از حفظ بود بلند بلند میخواند. از شنیدن صدا او لذت میبردم مخصوصاً وقتی دعای عهد را میخواند.
علی گاهی اوقات اشعاری را زمزمه میکرد که نگران او میشدم
میدونم با نگاه تو روسفید میشم
ایشالله آخرش یه روز شهید میشم
وقتی این بیت را خواند به او گفتم مگه شهادت الکیه که نصیب هر کسی بشه
لبخند معنا داری میزد و دوباره مصراع دوم بیت را تکرار میکرد ایشالله آخرش یه روز شهید میشم.
عقیق گرانبها
علی خیلی دوست داشت برای مادرمان انگشتر عقیق بخرد. به دو نفر از خواهرانم که با او زندگی میکردند گفته بود اگر رفتید بازار با من تماس بگیرید تا من هم نظر بدهم.
قرار بود تلفنی با هم هماهنگ کنند ولی روزی که خواهرها رفتند طلافروشی هر چقدر تماس گرفتند گوشی علی زنگ میخورد اما جواب نمیداد. علت هم این بود که برادرم در آن لحظات شهید شده بود.
آخر شب خواهرهای علی خسته و ناراحت به خانه آمدند. یکی از آنها با گلایه به مادر گفت هر چه با علی تماس گرفتیم جواب نداد.
مادر با تعجب نگاه کرد و گفت چرا، علی جواب تلفن من را داد، بابا و عمو هم شاهد هستند.
پدر و عمو هم این مکالمه را تأیید کردند در حالی که دوستان برادرم بعدها گفتند که در آن زمان گوشی شهید خیلی زنگ خورد و ما جرأت نکردیم جواب بدهیم.
آن شب هیچ کدام از ما اخبار تلویزیون را نگاه نکردیم. روز بعد خبر شهادت برادرم را به ما اطلاع دادند و مادرم صبح میلاد حضرت زهرا (س) کادوی روز مادر را دریافت کرد. آن عقیق گرانبها، پیکر مطهر و نیمسوخته علی بود!
انتهای پیام/