گروه استانهای دفاع پرس: بدون شک یکی از مهجورترین سرفصلهای دفاع مقدس، بخش مربوط به رزمندگان کمیتههای انقلاب است؛ تا جایی که اگر امروزه نامی از «کمیتههای انقلاب اسلامی» در برابر جوانان و نسل آینده کشور برده شود، تقریباً همه از انقلاب و نقشآفرینی پاسداران این نهاد امنیت در صیانت از نظم و امنیت در شهرها یاد میکنند و کمتر کسی از جانفشانی های کمنظیر این رزمندگان در جبههها و خصوصاً عملیاتهایی نظیر کربلای ۴، کربلای ۵ و مرصاد آگاهی دارد. علاوه بر این گمنامی سراسری، شبهات باطلی هم که بعضاً از تریبون رسانههای معاند علیه مجاهدتهای پاسداران کمیتههای انقلاب مطرح میشود، عمدتاً بیپاسخ میماند.
به مناسبت فرارسیدن هفته نیروی انتظامی و با هدف گرامیداشت یاد و خاطره دلاوریهای رزمندگان کمیتههای انقلاب در دفاع مقدس، با سردار «محمدرضا جورکش» عضو شورای مرکزی مجمع ایثارگران و جانشین فرمانده تیپ قوامین در دوران دفاع مقدس به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید؛
دفاعپرس: یکی از شبهاتی که درباره کمیتههای انقلاب در دوران دفاع مقدس مطرح است، آن است که پاسداران کمیته محلهای خدمت خود را ترک کردند تا به جبهه بروند و از ماحصل خلأ حضور آنان، ناامنیها و توطئههای ضدانقلاب روی داده است. نظر شما چیست؟
حقیقتاً اینطور نیست. کمیتهها پس از پیروزی انقلاب اسلامی اساسیترین نقش را در تأمین امنیت جامعه برعهده داشتند و روند انتقال قدرت از ساختار یک نظام طاغوتی به ریز سازمانهای یک نظام اسلامی و انقلابی در سایه احاطه و اشراف پاسداران کمیتههای انقلاب اسلامی صورت میگرفت. شما در نظر داشته باشید که در آغاز جنگ تحمیلی، ارتش آن دوران به خاطر خیانتهای بنیصدر به شدت در محدودیت عملیاتی قرار داشت و سپاه پاسداران و بسیج نیز به تازگی تأسیس شده و از نظر سازمانی در موقعیتی نبودند که از عهده تقابل با ارتش تا بن دندان مسلح بعثی برآیند و در این شرایط، این کمیتههای انقلاب اسلامی بودند که به خاطر فعالیت قوی و مستمر از بهمن ۱۳۵۷ تا شهریور ۱۳۵۹، سازماندهی نظامی مشخص داشتند. در این شرایط، جنگی آغاز شده که بزرگترین تهدید و معضل امنیتی در کشور بود و به خاطر تشتت و پراکندگی نیروهای مسلح، پاسداران کمیتههای انقلاب ناچار بودند که به میدان بیایند و از تجربه عملیاتهای ضدخرابکاری خود در دو سال گذشته استفاده کنند.
علاوه بر این، ستاد مرکزی کمیتهها که با حضرت امام (ره) در ارتباط نزدیک بودند، از ابتدا تصمیم گرفت که سقف حضور نیروهای داوطلب فقط به اندازه ۱۰ درصد از ظرفیت یگانی کمیتهها در هر شهر باشد و بیش از این میزان، همکاران ما مجوز ترک محل مأموریت و حضور در خطوط مقدم را ندارند لذا اساساً اینطور نبود که کمیته یک شهر به طور کامل رها شود و همه نیروها به جبهه بروند و همکاران ما همیشه در دو محور با دشمن خارجی و داخلی درگیر بودند.
دفاعپرس: شما فرمودید که فقط ۱۰ درصد از ظرفیت یگانی کمیتهها مجوز اعزام به جبههها را داشتند اما حضور مؤثر یگانهایی مثل لشکر روحالله یا تیپ قوامین مغایر با این ظرفیت حضور است. چطور شد که هزاران رزمنده دلاور از کمیته به جبههها راه یافتند؟
در اردیبهشت سال ۱۳۶۲ و زمانی که تیپ موسی بن جعفر (ع) آموزش دیده، سازماندهی شده و محور پدافندی قصر شیرین را تحویل گرفته بودند، من فرمانده سپاه سومار بودم. بعد از فتح خرمشهر بود که بعثیها تقریباً تا پشت مرزهای بین المللی عقب نشستند و ضربهای به آنها وارد شد که دیگر توان ادامه درگیریها به صورت منازعات سنگین همیشگی را نداشتند و از طرفی، ناآرامیهایی هم به توطئه صدام در منطقه سیستان آغاز شده بود لذا تصمیم گرفته شد که حضور کمیتهها در جنگ کفایت دارد و تیپ، مأمور به سیستان شد.
رزمندگان کمیته از این تاریخ در مناطق شرقی کشور به صورت متمرکز حضور داشتند اما بعد از اجرای موفقیتآمیز عملیات والفجر ۸، کمیتهها از سراسر کشور به مرحوم آقای هاشمی به عنوان فرمانده جنگ نامه نوشتند و از ایشان خواستیم که حضور پاسداران کمیتههای انقلاب در مناطق عملیاتی غرب و جنوب سازمان تازهای بگیرد و رزمندگان ما همزمان با سیستان، در کردستان و کرمانشاه و خوزستان هم مستقر باشند. تأسیس تیپ قوامین ماحصل این نامهنگاریها بود و حضور یک گردان از این تیپ در کنار لشکر ولیعصر (عج) در کربلای ۴ و ۵ مربوط به بعد از این تاریخ است.
علاوه بر این، تیپ موسی بن جعفر (ع) هم که مأمور به سیستان شده بود، در اوایل سال ۱۳۶۶ و در واقع بعد از چهار سال به منطقه جنوب بازگشت و با افزایش استعداد، تبدیل به لشکر ۲۸ روحالله شد.
دفاعپرس: حضور رزمندگان کمیته در جبههها محدود به کمیتههای انقلاب در تهران بود یا از شهرهای دیگر نیز در خطوط مقدم حضور داشتند؟
یکی از تدابیر ستاد فرماندهی کمیتههای انقلاب اسلامی این بود که پاسداران کمیتهها در استانهای خوزستان، کردستان و کرمانشاه به طور قطعی در استان خود مأمور به خدمت باشند و به خاطر آشنایی این برادران مجاهد ما با شرایط منطقهای خود، توفیقات مضاعفی در مبارزات مسلحانه و حتی انتقال دانش نظامی به رزمندگان سایر ردهها و آموزش این عزیزان حاصل شد.
به یاد دارم که اولین اعزام رسمی پاسداران کمیته به جبههها در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ روی داد و طبق ابلاغ قبلی، کمیتههای 14گانه تهران، داوطلبان پاسدار حضور در خطوط مقدم را سازماندهی کردند، آموزش دادند و به جبههها فرستادند اما اگرچه اولین اعزام از تهران بود اما این روال منحصر در پایتخت نماند و همکاران ما در کمیتههای مشهد، تبریز، اصفهان و شیراز هم راهی مناطق عملیاتی میشدند. تا قبل از تشکیل تیپ قوامین، حضور کمیتهها به طور رسمی و متمرکز در محور غرب بود اما محدود در این جبهه نیز نماند و کمیته به عنوان یک سازمان امنیتی ملی در همهجا حضور فعال داشت. رزمندگانی از همه استانها به تدریج در ۶ سازمان رزم کمیتههای انقلاب در جبههها حضور پیدا کردند. البته ناگفته نماند که طبق روال از ابتدا ناهماهنگیهایی در اعزام نفرات ایجاد میشد اما بعد از اینکه ستاد مرکزی کمیته، به طور مستقل «واحد اعزام نیرو» تشکیل داد، بسیاری از نابسامانیها رفع شد.
دفاعپرس: پس در واقع بخش عمده یگان عملکننده کمیتههای انقلاب در عملیات مرصاد و بدنه اصلی آن مربوط به همین لشکر روحالله است. این ادعا درست است؟
بله. البته باید این نکته را ذکر کنم که بعد از پذیرش قطعنامه و پیشروی مهارناپذیر دشمن که برخلاف معاهده بین المللی بود، امام در قالب یک فرمان کلی به کمیتهها مأموریت دادند که هرچه نیرو دارند به جبههها اعزام کنند چون درواقع در آن زمان، عراق تا 5 کیلومتری اهواز پیشروی کرده بود. بعثیها مسرور از پیشروی خود بودند اما در کنار دریای بیکران رزمندگانی که صف به صف به فرمان امام (ره) لبیک گفته و خود را به خطوط مقدم میرساندند، فقط 30 گردان از کمیتههای انقلاب در قالب یک سازمان جدید سازماندهی شدند و دستورالعمل رزم چریکی را برای تأمین امنیت شهرها در دستور کار خود قرار دادند.
به خاطر تعداد زیاد رزمندگان، آنها را در مصلی اهواز فراخوان کردیم و وقتی فرمان رسید که باید خود را به کرمانشاه برسانیم و در برابر هجوم منافقین سنگربندی کنیم، سازمان رزم کمیتهها جزو اولین ردههای پیادهای بود که خود را به گردنه چهارزبر رساند و رزم نمایان گردانهای پیاده کمیته در عملیات مرصاد یکی از گواههای صادق تاریخ از نقشآفرینی مؤثر رزمندگان این رده است.
حقیقت مسئله این است که آسایش و امنیت امروز ما مرهون خون شهدایی است که گمنام زندگی کردند، گمنام جنگیدند و گمنام هم به شهادت رسیدند و اگر جوانان ما نسبت به هویت و سیره قهرمانان خود در کمیتههای انقلاب آگاهی محدودی دارند، به خاطر کمکاریهایی است که در زمینه معرفی آنان صورت گرفته و از خداوند متعال میخواهیم که توفیق کار زینبی در این عرصه را نصیب و روزی ما بگرداند.
انتهای پیام/