گروه استانهای دفاعپرس - غلامرضا بنیاسدی؛ شوشتری که در شرق کشور، قله نشینِ شهادت شد، از غرب تا جنوب را در عاشورای هشتساله به دنبال شهادت دویده بود. مطمئنم که فردای قیامت، ذرات خاک این پهنه 1300 کیلومترمربعی، شهادت خواهد داد که نورعلی شوشتری نه در پی سرداری که در کسوت سربازی آخرین حجت خدا، نه فقط آرزوی شهادت داشته که شهادت را زندگی کرده است و اساساً هم نمیشود به شهادت رسید پیش از آنکه این عظمت را زیست.
او اهل جهاد بود، عقیده و جهاد. همان که سیدالشهدا (ع) رسمالخط زندگی مؤمنانه میدانست در واژگانِ صریحِ «اِنَّمَا الحَیاةَ عَقیدَة وَ جَهاد». شوشتری، در باور خود به یقین رسید و در این ساحت، در آزمون جهاد اصغر، هشت سال در میدان امتحان و وادی ابتلا، مردانه ایستاد و با دشمن هم جوانمردی را تمام کرد که این خود جلوهای بود از «جهاد اکبر» او که در خودسازی نیز قامتی رشید داشت و باوری چنان و نقشی چنین از او چهرهای ساخته بود که در «جهاد کبیر» هم میتوانست پرچمدار شود. همین هم او را به شرق کشور کشاند تا در ازدحام بیرقهای باطل، به اهتزاز درآورنده پرچم حق باشد و به منطق قرآنی سلم و سلام و مدارا، اسلحه همیشه پیروزی باشد که تفنگهای یاغیان و باغیان را از نفس میانداخت.
او به مشی صلاح، ، بسیاری از آنان را خلع سلاح کرد. دیدیم که با حضور او، بی شلیک گلولهای، خیلی تفنگها بر زمین افتادند و خیلی از افراد، برای یاری حق برخاستند. با حضور او در دیار «نیمروز» بود که روزهای خوش همدلی فرا رسید و به وحدت راهبردی ارتقا یافت تا فرزندان دیار رستم را از شیعه و سنی و بلوچ و سیستانی کنار هم بنشاند و در شکوه «ید واحده» قوتِ برخاستن و پی خواستههای حقیقی رفتن بدهد.
او شاید دانشگاه به دانشگاه نرفته بود و مدرک در کنار مدرک قاب نکرده بود اما به درکی رسیده بود که میتوان آن را در تعریف معرفتی علم، جستجو کرد. همان فرآیند روشنی که امام صادق (ع) میفرماید «أَلعِلمُ نُورٌ یقذِفُهُ الله فِی قَلبِ مَن یشآء» و مرز آن را اگرچه ما با سواد مشخص میکنیم اما چه فراوان دیدهایم باسوادانی که نه تنها چراغ نیستند که خود در وادی سرگردانی، گم میشوند و گمراهکننده دیگران هم هستند و تجربه کردهایم افرادی را که در شکوه علم معنوی، چراغ راه شدند و نورعلی شوشتری از همین قبیله بود چون به قبله رو کرد و از همان نوری برخوردار شد که خداوند به قلب هر کس که بخواهد میافکند.
جهاد کبیر او که به ساحت «وحدت» رسید، موالیانِ "اربَاب مُتَفرقون» را فصل شکست رسید. شوشتری به فراست مؤمنانه میدانست که وحدت، ادبیاتی دارد که اول باید بدان مؤمن بود و بعد به آن مؤدب شد و رفتار خود را به این تراز، سامان داد تا به نتیجه بایسته دست پیدا شود. نتیجهای که امروز ترجمه جهاد کبیر ماست با دشمنان که منطق قرآن را بر نمیتابند. او به زبان مهر سخن میگفت و در نگاهش رأفت و در لبانش، لبخندی قاب شده بود که ذهن بسته بسیاری را گشود. وجود او در آن سامان، باطلالسحری بود که نسقِ ضدانقلاب را بر هم میزد و اعجازی بود که زندگی مردم را سامان میداد. همین اثرگذاری ویژه او بود که دشمن را به انفجار کینه کشاند تا او را و سرداران و همراهان و بلوچهای غیرتمند وهم اندیش را هدف عملیات تروریستی قرار دهد.
آنان اما غافل بودند که اگر «شوشتریِ» تجسمیافته در قامتِ نورعلی را بتوان به هر شکل، محدود کرد، «شهید شوشتری» را هرگز نمیتوان از پا انداخت. او ایستاده است و اعجاز شهادت، ارتقادهنده وحدت و تعالیبخش اخوت دینی و ملی در سیستان و بلوچستان است. دیار نیمروز شهادت میدهد که امروز و فردا را باید بنام شوشتری و شهدای وحدت نوشت که از مرز «تن» عبور کردند و در «جان» جاودانگی یافتند.
انتهای پیام/