به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
به دفتر فرماندهى لشکر مراجعه نمودیم به اطاقى هدایت شدیم و از افراد حاضر در آن اطاق سراغ فرمانده لشکر را گرفتیم و درهمین حین اذان ظهر از بلندگوی مقر لشکر پخش شد، آن فرد حاضر گفت برویم نماز اول وقت را بخوانیم آنگاه فرمانده با شما صحبت خواهد کرد.
به اتفاق شخص مورد نظر به مسجد رفتیم و نمازمان را با جماعت خواندیم و سه نفری به فرماندهى برگشتیم که در مسیر راه بچه هاى بسیجى احترام خاصى به برادرى که با ما بود می کردند به طبع قضیه ما فکر می کردیم چون ما غریبه هستیم به ما احترام میکنند.
پس از برگشت به اطاقى که منتسب به فرماندهى بود رفتیم و ناهار رابه اتفاق خوردیم بعد از آن فرد ناشناس گفت: فرمایش تان را بفرمایید!
عرض کردم با فرمانده لشکر حاج حسین خرازى کارداریم.
تکرار کرد: بفرمایید!
باز ما تکرار کردیم با حاج حسین کارداریم؛
و براى سومین بار با لبخند زیبا گفت: من حسین خرازى در خدمت شما هستم!
هدیه به روح شهید حسین خرازی