گروه استانهای دفاعپرس- «غلامرضا بنیاسدی» پیشکسوت دفاع مقدس و رونامهنگار؛ حماسه مرصاد، ازجمله عملیاتهایی است که میتوان آن را «خراسانی» خواند. اگر نگوییم تمام خراسانی اما نقش خراسانیها چنان ممتاز بود که بتوان آن را در جمله افتخارات این دیار نوشت.
رزمندگان دیگر مناطق هم بودند اما اولین تانک منافقین در تنگه حسنآباد، با شلیک گلوله ۱۰۶ جیپِ فرمانده لشکر ویژه شهدا به آتش کشیده شد. اینگونه بود که جاده بسته شد و آنان در تلهای گیر کردند که ابزارش را با تانک و خودروی خود چیده بودند! گردانهای الغدیر و امام علی (ع) و امام باقر (ع) و... از همین لشکر از چند سو، پا روی سرپنجههای صدام گذاشتند و هژمونی قدرت خیالیشان را فرو پاشیدند.
بچههای قرارگاه رمضان و دیگر یگانهای رزم در کنار عشایر غیرتمند منطقه، چنان بلایی سرشان آوردند که در قدم اول تقاصِ خونهای بهناحق ریخته در کرند و اسلامآباد و...بود.
مجروحان را به آتش کشیده بودند، خود به آتش کشیده شدند. گویی خدا میخواست در همین جاده که چونان یک خط پرپیچوخم بود حسابها را صاف کند. ناجوانمردانه زده بودند، باید جوانمردانه میخوردند. چنین هم شد آنهم با فرماندهی دو دلاور خراسانی.
سپهبد شهید صیاد شیرازی، خود به میدان آمد تا بازبستاند میدان را از کسانی که به پادویی صدام، آبرو از خود برده بودند. نوع جنگیدنشان هم به خیمهشببازی میمانست آنهم توسط کسانی که در نقش خود جا نیفتاده بودند.
یادم هست که چطور از کمینی که سر راه ما زده بودند ابلهانه بیرون پریدند تا بتوانیم جوابشان را بدهیم. سرلشکر شهید نورعلی شوشتری هم از جنوب خود را به غرب رساند تا غروبِ کسانی را تسریع بخشد که در خیال خود «فروغ جاویدان» را توهم میکردند. در این توهم تنها هم نبودند بلکه ارباب بعثیشان یک ماه پیشتر، در تیرماه ۱۳۶۷، چنین وهمیات خود را به زبان آورده بود که؛ «بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید.»
نسخه دوم این توهم را مسعود رجوی در شب آغاز جنون خود، به زبان آورد؛ «بر اساس تقسیمات انجامشده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید… کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند…» او خیال نیروهایش را از زمین و هوا راحت کرده بود و تصورات خود را بهعنوان گذارههای خبری به آنان اعلام کرد تا منتظر آغوش بازِ مردم باشند. ولی برخلاف انتظار، کردهای منطقه به مقاومت پرداختند که همین مقاومت محدود محلی سرعت پیشرفت ستون نظامی منافقین را محدود کرد.
قدم بعدی را یگانهای رزم ایران بردارند. ویکیپدیا، این گام را چنین مینویسد «نیروهای نظامی ایران ابتدا مسیر ستونهای زرهی مجاهدین خلق را سد کردند. سپس نیروها را پشت سر مجاهدین هلیبرن کردند. آنگاه بالگردهای هوانیروز ارتش با سلاحهای ضدتانک به ستون زرهی مجاهدین یورش بردند و هواپیماهای اف-۵ پایگاه ۴ شکاری نیروی هوایی پایگاه دزفول به فرماندهی حمید نجفی و علیرضا آیینی، {بقایی، طیبی} هم ستون زرهی مجاهدین را بمباران کردند. در انتها نیروهای زمینی سپاه به باقیمانده نیروهای مجاهدین حمله کردند».
اینگونه بود که با فرماندهی عالی و طراحی عملیاتی دو شیر مرد خراسانی، صیاد شیرازی و شوشتری، کار نظامی منافقین که مزدورانِ بیوطن بودند برای همیشه تمام شد.
یاد امیر قهرمان ارتش جمهوری اسلامی و سردار دلاور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همه شهدای دفاع از ایران عزیز تا ابد جاودانه باد.
انتهای پیام/