خبرگزاری دفاع مقدس: عملیات تازه تمام شده بود، تانکر آب لب مرز، در دید دشمن بود، همگی تشنه بودند، فرمانده به بچه ها گفت: چه کسی می رود آب از تانکر بیاورد.
جهانگیر گفت: فرمانده من می روم و رفت.
جهانگیر آب آورد، همه آب نوشیدند جز خود جهانگیر.
برای بار دوم که رفت آب بیاورد خمپاره بدنش را نصف کرد و لب تشنه چون مولایش به شهادت رسید.
راوی: مادر شهید جهانگیر قربانی