گروه استانهای دفاعپرس - «ابوالقاسم محمدزاده» پیشکسوت دفاع مقدس؛ ماه خدا ماه عبادت و بندگی، لطف کریمانه خداست به بندگانش. هرکه این ماه را درک نمود، یازده ماه دیگر زندگیاش را تأمین کرده است. به فرمایش نبی مکرم اسلام، پيامبر خاتم (ص) که فرمودند: «درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده میشود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد». (بحارالانوار جلد ۹۳ صفحه ۳۴۴) چه سعادتی برای بندگان است که از این فرصت استثنایی برای تقرب به ذات اقدس الهی استفاده نمایند و سیر الی الله را غنیمت بشمارند.
چه نیکوست در سحرهای ماه مبارک رمضان که دست نیاز و روی نیاز به درگاه الهی میآوریم گذری به زندگی و سیره شهدای دفاع مقدس و شاگردان موفق و سربلند دانشگاه دفاع مقدس که با تأسی از دین مبین اسلام راه رسیدن به خدا را انتخاب کردند، داشته باشیم و به یقین برسیم که هنوز احکام اسلام بر زندگی ما جاری و ساری است و راه حق کهنگی ندارد و تابع گذشت زمان نیست، بلکه با گذشت زمان بینشها فرق میکند و بصیرتها را افزون، شهید ولی الله چراغچی در بخشی از دست نوشتههایش چنین آورده است: «اگر كلاس رمضان را ديدی و از اين كلاس سربلند بيرون آمدی مُحرم با حسين خواهی بود و اگر نه! يا از ابتدا همراهی نخواهی كرد و يا در اولين ابتلاء شايستگی همياری حسين را نخواهی داشت. و هنگامی كه حسين مرد راه میخواهد، توان رفتنت سلب و در تاريكی شب استتار خواهی شد. چه اين تاريكی بر تو حجاب است و برای روزهدار خلوتگاه عبادت.
حسين را در عاشورا، بهترين شاگردان رمضان ياری دادند. شاگردانی كه عمل كردند بهآنچه در رمضان آموخته بودند. رفتن نه به سمت حضيض كه اوج و نه بودن كه شدن، نه زبونی كه شجاعت، نه پروا كه گستاخی، نه انتظار كه اعتراض، نه مصلحت كه حقيقت، نه سكوت كه فرياد، نه تمكين كه عصيان، نه صلاح كه سلاح و نه شيطان كه خدا. اينان ايثار را، ايمان را، صلابت را، خشم عليه كفار و رحم بين خود را كه قبلاً آموخته بودند و همه را و رمضان در رمضان را در آموختنها و تزكيهها میبينيم و در توشه كه نه برای خوردن كه برای بردن میبينيم و اين همه را وقتی كنار هم بگذاری رسالت انبياء را از برای آن میيابی و يكباره به ذهنت متبادر میشود كه رمضان ماه خداست».
و من خداوندا! در این سحر که اجازه حضور در مهمانی و ماهت را دادی، چقدر دلخوشم به داشتنت خــدا، که با همه بیسر و پاییام، باز هم در میکده رمضانت راهم دادهای.
تو! همان معشـــوق بینظير منی، که باز به انتظار خلوتی با من «اللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ»
تو! همان بندهنوازی هستی که ضیافتی یک ماهه، برپا کردهای و من آمدهام...؛ با همه دار و ندارم که دل بیـچاره و شکستهایست، که یازده ماه، با دستان خودم، به دارِ گناه آویختَمـَش.
خداوندا! آغوش بگشا تا یکسال دوری از تو را یکجا زار بزنم. آغوش بگشا تا همین ثانیههای نخست را، با طعم آغوش تو، آرام بگیرم. «و عوضنی من عفوی عنهم عفوک َ» و «در عوض عفو من نسبت به گذشتگان، عفو و بخشش خودت را به من عطا فرما» (دعای ۳۹، صحیفه سجادیه، فراز سوم) و مــــن، دوباره خوشبختی را در آغــوش تو، تجربه خواهم کرد؛ و بدنبالش تمامِ سال را به انتظار سحرهای مهمانیات، لحظهشماری خواهم کرد.
میدانم که رمضان یعنی، ماهی که در آن با هر نفس کشیدنت، میتوانی دنیا را به خوشبختی نزدیکتر کنی و در این میانه بحق این سحرهایت میخواهم صاحب لوا و پرچم حقیقی اسلام را برسانی تا او دنیا و آخرت ما را تضمین نماید.
مهدی جان، ای آخرین پرچمدار محمدی! ظهور کن. که در این زمانه سخت محتاج توایم و من در این سحر، حتی برای نفسهایم که به سختی بالا میآیند و دم و باز دمی که به لطف و عنایت خدا بستگی دارد، نیت ظهـــور میکنم؛ «اللهم عجل لولیک الفرج» و ظهور را واسطه بخشش و غفران ذات اقدس الهی قرار میدهم و جار میزنم: بارالها «وَ لَا يَيْأَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ»، (دعای ۳۹، صحیفه سجادیه، فراز سوم) خطاکارانی چو من؛ از تو مأیوس نگردند...
انتهای پیام/