گروه استانهای دفاعپرسـ حجتالاسلام «سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری» نماینده سابق رهبر معظم انقلاب در سوریه؛ مقاومت یک اصل قرآنی، دستور اسلامی و بلکه یکی از ارمغانهای ادیان توحیدی است که به آن سفارش شده است. حزبالله یا مقاومت اسلامی لبنان و پیروزیهایش بخشی از رویشهای انقلاب اسلامی ایران و خود انقلاب هم بخشی از رویشهای اسلام است.
همانگونه که انقلاب اسلامی به یک محوریتی در مجموعه مقاومت اسلامی و بشری در جهان تبدیل شده است؛ جریان حزبالله لبنان نیز امروز یک نقطه محوری برای بخشهای دیگر جریان مقاومت است. امروز در بسیاری از کشورها؛ گروههای مختلف مقاومت با تأسی به حزبالله عمل میکنند و جریان مقاومت اسلامی لبنان را اسوه و الگوی خود قرار میدهند.
حزبالله لبنان همیشه مثل امروز؛ در اوج مقام پیروزی قرار نداشت اما نباید این نکته را از یاد برد که پیروزیهای مقاومت اسلامی لبنان ریشه در دو مسئله دارد یکی؛ در باورها و رویکرد نیروهای حزبالله و دیگری در عملکرد اعضای آن. رویکرد و عملکرد آنها هم قرآنی است. خداوند عزّوجل در کلامالله مجید به ما وعده داده است که اگر همراه با ایمان خود مجاهدت کنیم او نصرتش را برای ما حتماً فرو میفرستد.
روزی در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی بودم که جمعی از علمای تراز اول و مسئولان کشور سوریه، که نزدیک به ۳۰ نفر میشدند، نیز حضور داشتند. در آن جلسه حضرت آیتالله خامنهای فرمودند: «خدای عزّوجل نصرتش را برای مومنِ مجاهد وعده داده است. یعنی انسان بایستی ایمان داشته باشد، باورش درست باشد و در نهایت جهاد و ایستادگی کند؛ فرد مومن مجاهد بایستی به دستوری که خداوند به پیامبرش وعده داد عمل کند؛ فَاستَقِم كَما أُمِرت.» خداوند همواره به وعدهاش عمل میکند چراکه وعده الهی یک وعده مُنجَز شده (وفا شده) و قطعی است و هرگز تخلفی در آن جای ندارد. بر همین اساس؛ رهبر و نیروهای حزبالله لبنان و همچنین ریشهها و شاخههای آن مومن به خداوند بودند و هستند و علاوه بر این از مجاهدان در راه خدا نیز میباشند. لذا خدای عزّوجل آنها را در سال ۲۰۰۰ میلادی به پیروزی رساند.
اگر انسان در نظر خود قلهای بلند و مرتفعی را فرض کند؛ خواهد دید که بدون سلسله جبال و رشته کوه؛ قله اصلاً به خودی خود زیبایی ندارد بلکه زیبایی و برافراشتگی آن به وجود رشته کوههاست. این رشتهکوهها به یکدیگر پیوسته هستند و انسان باید از آنها بالا برود تا به قلّه دست پیدا کند؛ بر همین مبنا اسلام و سایر ادیان توحیدی؛ مجموعه و سلسله جبالی از ارزشهای انسانی هستند یعنی اگر ارزشهای اعتقادی و مسائل احکام را کنار یکدیگر بگذاریم؛ مجموعه آنها رشته کوهی از ارزشهای اسلامی و انسانی میشود.
حزبالله لبنان تلاش کرد تا رشته کوه مقاومت را بپیماید و از این سلسه جبال بالا برود تا به پیروزی برسد. پیروزی جریان مقاومت اسلامی لبنان گام نخست تشکیل تمدن نوین اسلامی و رسیدن به ارزشهای اسلامی و انسانی است بر همین اساس نبایستی پیروزهای این جریان مقاومت را منحصر در ۲۳ سال قبل و حتی سالهای پس از آن بدانیم چراکه در آن سال یکی از میدانها و نمایشگاههای پیروزی حزبالله لبنان به نمایش درآمد؛ حال آن که پیروزیهای سال ۲۰۰۰ میلادی و پس از آن؛ ریشه در تحمل سختیهایی دارد که این سختیها از ۱۸ سال پیش از وقوع این رخداد تاریخی، یعنی سال ۱۹۸۲ میلادی، آغاز شده بود. همان زمان که جنوب لبنان تحت محاصره رژیم صهیونیستی قرار گرفت و تا نزدیکی بیروت ارتش آن رژیم آمد و بر منطقه جنوب لبنان مسلط شد.
نباید فراموش کرد که پرده این نمایش؛ سرآغازش در عملیات استشهادی شهید «احمد قصیر» در سال ۱۹۸۲ بود. شهید قصیر اهل یکی از روستاهای جنوب لبنان به نام «دیرقانونالنَهَر» است. این شهید، به هنگام شهادتش ۱۹ سال سن داشت. وقتی که در حزبالله لبنان؛ تصویب میشود که برای مبارزه و مجاهدت با اسرائیلیها عملیات استشهادی صورت بگیرد به چند نفر از جمله شهید قصیر انجام این عملیات پیشنهاد میشود که ایشان، مشروط بر اینکه تأمینکننده خودرو و مجری عملیات خودش باشد، میپذیرد.
پس از پذیرش اجرای عملیات از سوی شهید قصیر؛ یک خودروی پژو مدل ۵۰۴ مملو از مواد منفجره مهیا میکند و قرار بر این میشود که در آبان همان سال به سمت مقر اسرائیلیها، که یک ساختمان چند طبقه در خروجی شهر بیروت بود، عملیات استشهادی صورت بگیرد. روز اجرای عملیات؛ ساعت ۷ صبح که قرار بر اجرای عملیات توسط شهید قصیر بود، مشاهده شد که این شهید در حال رفت و برگشت از سوی مقر اسرائیلیهاست. ابتدا برخی گمان کردند که ایشان از اجرای عملیات ترسیده اما پس از آنکه عملیات اجرا شد، علت این رفت و آمدها مشخص شد؛ این شهید میخواست تمامی فرماندهان اسرائیلی وارد مقر شوند تا عملیات استشهادیاش اثر بیشتری داشته باشد.
پس از آنکه همه فرماندهان صهیونیستی وارد مقر شدند، شهید قصیر عملیات استشهادی خود را اجرا کرد و ساختمان مقر اسرائیلیها فروریخت و قریب به ۱۵۰ نفر از فرماندهان و نیروهای اسرائیلی به درک واصل شدند. همچنین ۱۰ نفر از آنها طوری سوختند که اصلاً جنازههایشان پیدا نشد. عمق این انفجار به حدی بود که اسرائیلیها نتوانستند بفهمند و یا تشخیص بدهند که دقیقاً مجری این عملیات استشهادی چه کسی بوده است؟ چراکه پیکر شهید در همان لحظات اولیه عملیات از بین رفته بود. حتی جالب است بدانید که وقتی که در آن عملیات استشهادی؛ شهید قصیر به شهادت رسید تا نزدیک به سه سال؛ حتی مادر شهید قصیر خبر نداشت که آن کسی که مجری عملیات بر ضد مقر اسرائیلیها بوده و به شهادت رسیده فرزندش؛ احمد است! اگر در همان ایام مشخص میشد که این عملیات استشهادی توسط کدام گروه مبارز در لبنان بوده و مجری آن چه کسی بوده بدون شک اسرائیل روستای محل سکونت آن شهید را با خاک یکسان میکرد.
در موزه «ملیتا»، واقع در جنوب لبنان، خاطره برخی از عملیاتها و آزادسازیهای این منطقه از چنگال رژیم صهیونیستی تثبیت شده است. در بخشی از آن موزه به مخاطبش میگوید که برخی از اسرائیلیها هنگام خروج از جنوب لبنان؛ سلاحهای خود را جا گذاشتند. این جاگذاری سلاحها اگرچه که بخشی از آن در سال ۲۰۰۰ میلادی انجام شد اما عمده ترس ریشه در عملیات استشهادی شهید احمد قصیر داشت. اجرای این عملیات استشهادی در سال ۱۹۸۲؛ توسط یک جوان ۱۹ ساله لبنانی ورق را در مبارزه با رژیم صهیونیستی برگرداند و از آن سال تا سال ۲۰۰۰ میلادی پیروزیها ادامه یافت تا اینکه جنوب لبنان در آن سال آزاد شد.
عملیات استشهادی شهید «احمد قصیر»؛ تابلوی بزرگی است برای پیروزیهای اسلام و برای به نمایش گذاشتن پیروزی خون بر شمشیر. این حرکت این پیام را به همراه دارد که همیشه با کشتن بسیار و زیاد، انسان به پیروزی نمیرسد. گاهی از اوقات، قدرت و پیروزی معلول کشته شدن است برای نمونه؛ امام حسین علیهالسلام به شهادت رسید تا پیروزی محقق شد. اگرچه در ظاهر یزید تعداد بسیاری را کشت و حتی حضرت زینب سلاماللهعلیها را هم به اسارت برد اما امروز، او یک شخصیت شکستخورده است. در عصر حاضر، برخلاف تصور یزید، امام حسین علیهالسلام و حضرت زینب سلاماللهعلیها پیروز میدان هستند چراکه زنده بودن یاد و نام اهلبیت علیهمالسلام خود یک پیروزی محسوب میشود.
نیروهای حزبالله لبنان از ولی امر خود تبعیت و فرمانبری کامل داشتند و دارند. اگر کسی با آنها در ارتباط باشد، حتماً بر این نکته صحه میگذارد که آنها از ولایت فرمانبری دارند. جنوب لبنان با غیرت شهیدانی چون شیخ «راغب حرب» و حجتالاسلاموالمسلمین «سید عباس موسوی» آزاد شد. برای نمونه شخصیتی مثل شهید شیخ «راغب حرب» قبل از اشغال جنوب لبنان برای حضور در کنفرانسی به ایران آمده بود. این شهید، مدت اندکی را در ایران حضور داشت و وقتی که خبر اشغال جنوب لبنان را به او رساندند؛ با غیرت مخصوصی که داشت به لبنان بازگشت.
شهید شیخ «راغب حرب» خطیب نمازجمعه بود. وقتی که به لبنان برگشت متوجه شد که فضای آنجا به کلی تغییر کرده است؛ به همین جهت در نخستین خطابه روز جمعه خود مردم را تشویق کرد که هر کاری که رژیم صهیونستی را عصبانی میکند؛ آن را انجام دهند. او با تبعیت از ولایت و با یک هیبت و هیمنه خاصی مقابل اسرائیلیها ایستاد. وقتی فرمانده اسرائیلیها به خانه شهید راغب حرب وارد شد، با آن فرمانده اسرائیلی به هیچ وجه مصافحه نکرد و گفت: «دین ما اصلاً اجازه نمیدهد که با ظالمان و متجاوزان صحبتی داشته باشیم».
اسرائیلیها وقتی دیدند شیخ راغب حرب را نمیتوانند قانع کنند، او را به مدت ۱۷ روز زندانی کردند. بعد از این مدت به دلیل اعتراضات مردمی؛ ایشان آزاد شد اما اسرائیلیها این مجاهد و روحانی مبارز را پس از آزادی و در حالی که از مراسم دعای کمیل بازمیگشت؛ ترور کرده و به شهادت رساند.
امروز حزبالله لبنان در سطح منطقهای و بینالمللی دارای یک قدرت برتر است و این مهم تحقق همان وعدهای بود که سالها قبل رهبر معظم انقلاب اسلامی به حجتالاسلام «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان داده بودند. این حرکت تداوم خواهد داشت و انشاءالله منجر به آزادی قدس و تشکیل تمدن نوین اسلامی خواهد شد.
انتهای پیام/